بهرحال امام زمان(علیه السلام) در زمان پدر که 5 ساله بود (از سال 255 تا 260، سال شهادت پدر) نزد پدر بود، ولى در مخفیگاه بسر مى برد، بسیارى از اصحاب ائمّه(علیهم السلام) و علما و فقهاى اعلام اسلام، وى را زیارت کرده اند، حتى بسیارى از نوابغ و علماى بزرگ چین و بخارا و سمرقند و هندوسند و اندلس و اروپا به سامرّاه سفر کرده و توسط امام عسکرى(علیه السلام) با امام زمان(علیه السلام)ملاقات کرده و مسائل خود را از وى پرسیده اند، و نشان سوغات و هدایاى صاحبانش را از او خواسته اند، او به یک یک آنها پاسخ صحیح داده است. (چنانکه این مطلب در جلد 52 و 53 بحار بطور مفصّل آمده است.)
براى اینکه بیشتر با این عزیز که پرده هاى غفلت و گناه، ما را از دیدارش محروم ساخته آشنا شوید به این حدیث توجه کنید: پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
«اَلْمَهْدِىُّ مِنْ وُلْدِى اَرْبَعِینَ سَنَةً کَانَ وَجْهُهُ کَوْکَبٌ دُرِّىٌ فِى خَدِّهِ الاَْیْمَنِ خالٌ اَسْوَدٌ عَلَیْهِ عَبَائَتانِ قُطْوانِیَتانِ، کَاَنَّهُ مِنْ رِجالِ بَنِى اِسْرائِیلِ یَسْتَخْرِجُ الْکُنُوزَ وَیَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْکِ;
مهدى(عج) از فرزندان من داراى چهل سال است (یعنى هنگام خروج همچون مرد چهل ساله است) صورتش همچون ستاره درخشان است، در گونه راستش خال سیاهى است و دو عباى قطوانى بردوش دارد، قیافه اش همانند مردان بنى اسرائیل (زمان حضرت موسى(علیه السلام) ) است گنجها را استخراج کند، کشورهاى شرک را فتح کرده و تحت رهبرى خود در مى آورد.»( [17] )
از خصوصیات امام قائم (عج) اینکه آن حضرت از ناحیه پدر از نسل امام حسین(علیه السلام) است، از ناحیه مادر از نسل امام حسن(علیه السلام)است، از این رو که مادر امام باقر(علیه السلام) از فرزندان امام حسن(علیه السلام)است.( [18] )
از ویژگیهاى او اینکه پس از ظهور، حضرت عیسى(علیه السلام) از آسمان آمده و پشت سر او نماز بجا مى آورد.( [19] )
و دیگر اینکه در آخر عمر امام قائم (که رجعت امامان به وجود مى آید) پس از آنکه حضرت قائم (عج) از دنیا رحلت کرد، امام حسین(علیه السلام)بدن او را غسل مى دهد.( [20] )
و دیگر اینکه امام عصر(عج) شبیه یوسف(علیه السلام) و عیسى(علیه السلام)وموسى(علیه السلام)و محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) است.( [21] )
این هم در جاى خود بسیار جالب است که بزرگترین چهره انقلابى تاریخ، حضرت سیّد الشهداء امام حسین(علیه السلام) در غسل و کفن و دفن مصلح بزرگ جهان حضور یابد.
بهر حال مردم باید در هر زمان، امام زمان(علیه السلام) خود را بشناسند و هر زمانى داراى امام است (و این کتاب براى همین منظور نگاشته شده) در زمان ائمّه(علیهم السلام) یاران امامان در این جهت خیلى کوشا بودند که امام حق را بشناسند، اکنون به روایت زیر توجه کنید:
محمّد بن عثمان( [22] ) گوید: از پدرم شنیدم گفت: از امام عسکرى(علیه السلام)این سؤال شد و من در حضورش بودم، سؤال این بود:
«این مطلب که از پدران شما نقل شده: هیچگاه زمین از حجّت خدا خالى نمى ماند و اگر کسى بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ زمان جاهلیّت مرده است( [23] ) آیا حق است؟»
امام حسن(علیه السلام) فرمود:
آرى این مطلب حق است همچنانکه روز حق است، شخصى پرسید: بعد از شما امام مردم کیست؟
فرمود: پسرم محمّد، امام و حجّت بعد از من است کسى که بمیرد و او را نشناسد بمرگ زمان جاهلیّت مرده است، ولى براى او غیبتى هست که نادانان در این مورد حیران گردند و منحرفان هلاک شوند، و کسانى که وقت ظهورش را تعیین کنند او را تکذیب نمایند، سپس ظهور مى کنند گویا مى بینم طوقهاى سفیدى را که بر بالاى سر او در نجف و کوفه در حرکت است.( [24] ) و در پرچم ارتش آنحضرت نوشته شده:
«اَلْبَیْعَةُ لِلّهِ; بیعت مخصوص خداست.»( [25] )
از ویژگیهاى آن بزرگوار اینکه: پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
«مهدى طاووس اهل بهشت است.»
و در عبارت دیگر فرمود:
«چهره مهدى(عج) از فرزندانم همچون ماه تابان است، رنگ چهره اش عربى است و بدنش همانند جسم مردان بنى اسرائیل (بلندقد) است، زمین را همانگونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد مى کند، اهل آسمانها و زمین و پرندگان در هوا از حکومتش راضى هستند، بیست سال حکومت مى کنند.»( [26] )
روزى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به دختر گرامیش فاطمه(علیها السلام) رو کرد و به این شخصیتها افتخار کرده و فرمود:
«بهترین پیامبران پدرت است، و از ما است بهترین اوصیاء که شوهرت على(علیه السلام) است و از ما است بهترین شهدا که عموى من حمزه است، از ماست آنکس که دو پر دارد و با آن دو پر در بهشت هرجا بخواهد بپرواز در مى آید، و او پسر عموى پدرت جعفر است، از ماست دو سبط این امت، دو آقاى جوانان اهل بهشت، حسن(علیه السلام)و حسین(علیه السلام) و این دو فرزندان تو هستند و از ما است مهدى(عج) و او از فرزندان تو است.»( [27] )
امام سجّاد(علیه السلام) فرمود:
«قائم ما داراى نشانه هایى از شش پیامبر است:
1 ـ نشانه اى از نوح(علیه السلام).
2 ـ نشانه اى از ابراهیم(علیه السلام).
3 ـ نشانه اى از عیسى(علیه السلام) .
4 ـ نشانه اى از موسى(علیه السلام) .
5 ـ نشانه اى از ایّوب (علیه السلام) .
6 ـ نشانه اى از محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) .
امّا نشانه اش از نوح(علیه السلام)طول عمر است، امّا نشانه اش از ابراهیم(علیه السلام) مخفى بودن محل ولادتش است، امّا نشانه اش از موسى(علیه السلام) ترس از دشمن و غیبت است (که موسى(علیه السلام)از ترس فرعونیان از مصر به مدین رفت و مدتى مخفى بود) امّا نشانه اش از عیسى(علیه السلام) اختلاف رأى مردم درباره اش، و اعتزال او از مردم است، امّا نشانه اش از ایّوب(علیه السلام)گشایش و پیروزى پس از بلیّات و گرفتارى است، امّا نشانه اش از محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)قیام به شمشیر است.»( [28] )
و در بعضى روایات، نشانه اى از حضرت یوسف(علیه السلام)نیز ذکر شده و آن زندان است( [29] ) (شاید منظور دورى او از دوستانش که به منزله زندانى بودن او است).
از ویژگیهاى امام قائم(عج) اینکه: امام حسین(علیه السلام) فرمود:
«او از نظرها پنهان است تا کسى او را به بیعت خود نخواند، و او زیر پرچم هیچ رهبر ناشایستى نرود.»( [30] )
[17] ـ اثباة الهداة، جلد 7، صفحه 185 ـ المجالس السنیه، جلد 5 صفحه 702 ـ 703.
[18] ـ اثباة الهداة ـ جلد 7، صفحه 184.
[19] ـ اثباة الهداة، جلد 7، صفحه 184.
[20] ـ بحار جلد 54، صفحه 347 به نقل از امام باقر(علیه السلام).
[21] ـ اثباة الهداة، جلد 7، صفحه 102 (مسائل رجعت در کتاب بحار جلد 53، صفحه 39 تا 144 آمده است).
[22] ـ دومین نائب خاص امام زمان(علیه السلام) .
[23] ـ مَنْ مَاتَ وَلَمْ یَعْرِفْ اِمَامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَةً جَاهِلِیّةً.
[24] ـ کشف الغمّه جلد 3، صفحه 451.
[25] ـ المجالس السنیه سید محسن جبل عاملى جلد 5.
[26] ـ المجالس السنیه سید محسن جبل عاملى جلد 5.
[27] ـ المجالس السنیه، ج 5، ص 70، به نقل از طبرانى.
[28] ـ اعلام الورى، ص 402.
[29] ـ اعلام الورى، ص 403.
[30] ـ بحار الأنوار، ج 52، ص 279.
از جمله علائمى که در آستانه ظهور امام قائم(عج) رخ مى دهد خروج سیّد حسنى با یارانش براى یارى آنحضرت است، اینک توضیح آن:
یمانى نیز از رهبران بر حق است که به حمایت از مهدى(عج) خروج مى کند، امام صادق(علیه السلام) در ضمن روایتى فرمود: سفیانى و خراسانى و یمانى در یک سال و در یکشهر و در یکروز خروج مى کنند و هیچ پرچمى مانند یمانى، به هدایت نزدیکتر نیست، زیرا یمانى مردم را به حق دعوت مى کند.( [17] )
[15] ـ یکى از بلاد گیلان.
[16] ـ منتهى الآمال، ص 337 ـ در این کتاب به بعضى از علائم دیگر نیز اشاره شده است به ص 335 به بعد مراجعه شود، در کتاب بحار، ج 52، نیز بطور کوتاه از سیّد حسنى از قول امام باقر(علیه السلام) آمده است، و نیز در ج 53، ص 115 جریان سیّد حسنى آمده است، و در آنجا ذکر شده وقتى سیّد حسنى از امام مطالبه دلائل مى کند و یقین به صدق امام پیدا مى کند مى گوید: اللّه اکبر دستت را بده تا با تو بیعت کنم، با آنحضرت بیعت مى کند و به پیروى از او، سپاه او (جز زیدیّه) نیز بیعت مى کنند.
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: «سیّد حسنى و یارانش، دلاورانه از امام قائم (عج) دفاع مى کنند، ولى سرانجام در راه امام شهید مى شود، اهل مکه او را مى کشند و سرش را به شام مى فرستند.» (بحار، ج 52، ص 301).
[17] ـ تفصیل آن در کتاب اعلام الورى، ص 429.
آیا این پیش بینى قابل اجراء است؟
مى پرسند: آیا چنین پیش بینى براى آینده در مورد مصلح جهانى حضرت مهدى(عج) از نظر طبیعى و اجتماعى (با توجّه به شرایط زمان در همه کشورها)، قابل عمل و یا دست کم امکان پذیر است؟!
پاسخ:
سیر تکاملى بشر که در همه جهان مشاهده مى شود، بخصوص سیر تکاملى اجتماعى و علمى در میان انسانها، نوید برقرارى حکومت مصلح واحد را در آینده به روشنى به ما خبر مى دهد.
از سوى دیگر همه دستگاههاى آفرینش به سوى تکامل گام بر مى دارند، و ما که جزئى از آفرینش هستیم، اقتضاى هماهنگى و همدوشى با آفرینش الزام مى کند که انسانها نیز به سوى یک تکامل بزرگ که در سایه یک حکومت الهى تحت رهبریهاى مردى بزرگ و عادل برقرار مى شود گام بردارند و به نتیجه برسند.
بعلاوه ضرورتهاى اجتماعى، و واکنشهائى که همه روزه در گوشه و کنار جهان در برابر ظلم و تعدّى پیدا مى شود به نوبه خود نیز پلّه هاى تکاملى به سوى وحدت جهانى تحت حکومت مصلح جهانى را مژده مى دهند.
در اینجا اضافه مى کنیم که در فطرت و اعماق وجدان و نهاد انسانها، عدالت خواهى و صلح و صفا و مبارزه با ظلم و هرگونه فساد و تعدّى سرشته شده است، و این عامل نیز خواه ناخواه به طور طبیعى و خودجوش، انسانها را به برقرارى چنین حکومت ایده آل و چنین نظام بهشتى و سراسر صفا سوق مى دهد و سرانجام در این سیر، توفیق دستیابى به چنین نظامى را پیدا خواهد کرد، تا از نظامهاى جهنّمى رهائى یابد.
بنابر این: چنین پیش بینى از نظر طبیعى و جامعه شناسى، هم قابل پیش بینى است و هم امکان پذیر است، و هم عملى است.
فراز و نشیبهاى تاریخ بشر در مسیر طولانى خود شواهد بسیارى را براى جهش و پیروزى در انقلابها و طرحهاى بسیار براى زندگى بهتر از نظر روحى و جسمى در آینده که همه را مى توان پله هائى براى دستیابى به انقلاب عظیم جهانى مصلح کل در طول تاریخ بحساب آورد نشان مى دهد.
ما این مطلب را در مقایسه با هزاران سال قبل که چگونه بشر در رشته هاى بسیار علمى و اقتصادى و اجتماعى به پیش رفته به خوبى مى توانیم درک کنیم.
پاسخ:
مقدارى از نشانه هاى قائم(عج) در ضمن این کتاب آمده است، ولى در اینجا نیز به چند نشانه اشاره مى کنیم:
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«امامت امّت( [31] ) صلاح نیست مگر براى شخصى که داراى سه خصلت باشد:
1 ـ سزاوارترین مردم به امام قبل.
2 ـ اسلحه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در نزد او باشد.
3 ـ امام سابق، او را به طور آشکار، وصىّ خود کرده باشد.»( [32] )
اباصلت هروى گوید: به حضرت رضا(علیه السلام) عرض کردم نشانه قائم(عج) در وقت خروج چیست؟
فرمود: «او در سن پیران است ولى سیماى جوان دارد، ناظران به او گمان مى برند که چهل سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمى شود تا پایان عمرش فرا رسد.»( [33] )
مرحوم صدوق(رحمه الله) از امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند:
«نخستین سخنى که حضرت مهدى(عج) پس از قیام خود مى فرماید این است:
«من بقیّة اللّه و حجّت و خلیفه خدا بر شما هستم»
سپس هیچکس بر او سلام نمى کند مگر اینکه مى گوید:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللّهِ فِى اَرْضِهِ:
سلام بر تو اى بقیّه (ذخیره بادوام) خدا در زمین خدا.»( [34] )
قبلاً گفتیم امام قائم(عج) در تمام جهات شباهت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)دارد حتى در قیافه و روش و خصوصیات.
نیز امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«در مکّه تعداد بیعت کنندگان به 000/10 نفر مى رسند، و در سراسر زمین معبودى جز خدا یافت نمى شود و همه معبودهاى باطل، آتش مى گیرند...»( [35] )
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«شب 23 ماه رمضان ندا بنام امام قائم(عج) بلند شود، و آنحضرت در روز عاشورا که در آن امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، قیام کند، گویا روز شنبه دهم محرم را مى نگرم که آنحضرت بین حجرالاسود و مقام ابراهیم(علیه السلام)، در کنار کعبه ایستاده و جبرئیل در حضورش است، اعلام بیعت مى شود که همه شیعیان و طرفداران او از اطراف جهان به مکه آیند و با او بیعت کنند، زمین براى آنها در نور دیده مى شود (که زودتر برسند)، پس آنگاه خداوند زمین را که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد کند.»( [36] )
[31] ـ منظور امامت معصومین است.
[32] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 402.
[33] ـ بحار، ج 52، ص 285.
[34] ـ تفسیر صافى، ذیل آیه 86 سوره هود.
[35] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 461.
[36] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 460.
در آستانه ظهور حضرت مهدى(عج) نشانه هاى دیگرى نیز بروز مى کند از جمله خروج سفیانى و دجّال( [18] ) است سفیانى از جانب شام، بر مى خیزد.( [19] )
و افراد دیگرى نیز که تا 30 یا 60 کذّاب در روایات ذکر شده است( [20] )، اینها همه پرچم مخالفت بر مى افروزند و سرانجام بدست یاران مهدى(عج) و به رهبرى آنحضرت شکست مى خورند و به هلاکت مى رسند، از جمله از شکست خوردگان گروه 000/10 نفرى «بتریّه» است که در مسیر کوفه با سپاه قائم (عج) جنگ کنند و همگى به هلاکت مى رسند، امام در کوفه کاخهاى ستمگران را ویران مى سازد و همه منافقین توطئه گر بدست یاران مهدى(عج) به هلاکت مى رسند.( [21] )
در وصف سفیانى آمده که او از نسل ابوسفیان است از پلیدترین مردم، سرخ مایل به زرد رنگ است (در ظاهر مقدّس مآبى مى کند) و ذکرش این است: یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، سرانجامش دوزخ است، آنقدر پلید است که کنیزش را که از او بچه دار شده زنده به گور مى کند.( [22] )
و به نقل دیگر امام باقر(علیه السلام) فرمود: در شام سه گروه داراى پرچم، خروج مى کنند: اصهب، ابقع و سفیانى.( [23] )
به هر حال سفیانى پلید با دار و دسته اش بر ضد حضرت مهدى(عج) قیام مى کند.
مهدى(عج) به مردم فرمان مى دهد به جنگ این دشمن خدا و دشمن خودتان برخیزید.
سپس خود حضرت مهدى(عج) همراه مسلمانان براى جنگ با سفیانى از مکه به شام رفته و در شام با او مى جنگد سرانجام سفیانى و دار و دسته اش، شکست مى خورند و سفیانى زیر درخت بغوطه دمشق به هلاکت مى رسد.( [24] )
و در بعضى از روایات آمده: ارتش و طرفداران او براى جنگ با مهدى(عج) به مکه مى روند، وقتى که در راه به سرزمین «بیداء» رسیدند، بقدرت الهى مسخ مى گردند و یا در زمین فرو مى روند.( [25] )
کوتاه سخن آنکه: «سفیان» یک طاغوت پلید داراى یک رژیم جهنّمى است که با ویژگیهاى خاص با انقلاب جهانى مهدى(عج) مخالفت مى کند و شکست مى خورد.( [26] )
امّا در مورد دجّال باید گفت: او نیز یک طاغوت حیله گر دیگر است.
طبق نقل امام صادق(علیه السلام)، امیر مؤمنان على(علیه السلام) در ضمن خطبه طولانى فرمود:
«حضرت مهدى(عج) با یارانش از مکه به بیت المقدس مى آیند و در آنجا بین آنحضرت با دجّال و ارتش دجّال جنگ واقع مى شود، دجّال و ارتشش مفتضحانه شکست مى خورند، بطوریکه از اوّل تا آخر آنها به هلاکت مى رسند و دنیا آباد مى شود و حضرت مهدى، عدالت و قسط را در جهان بپا مى دارد.
طبق روایتى: آنحضرت دجّال را در کُناسه کوفه به دار مى زند.»( [27] )
خروج دجّال در روایات اهل تسنّن و در تورات و انجیل نیز آمده است.
اوصاف و ویژگیهاى او نیز در روایات ذکر شده.( [28] )
به هر حال آنحضرت، دجّال یعنى آن طاغوت حقّه باز و پرتزویر را نیز که به جنگ مهدى(عج) بر مى خیزد شکست مى دهد و طبق بعضى از روایات، آنحضرت، حضرت عیسى(علیه السلام) را در کشتن دجّال در سرزمین فلسطین کمک مى کند.( [29] )
آرى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به على(علیه السلام) فرمود:
«بدانکه فرزندم از کسانى که به تو و شیعیان تو ستم کردند در دنیا انتقام مى گیرد، و خداوند در آخرت آنها را عذاب مى نماید.
سلمان پرسید: او کیست؟
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: او نهمین فرزند حسین(علیه السلام)است که پس از غیبت طولانى ظاهر مى شود و فرمان خدا را اعلام مى کند و دین خدا را آشکار مى سازد و از دشمنان خدا انتقام مى گیرد و سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد مى نماید.»( [30] )
ضمناً روشن شد که رهبران مخالف دیگر نیز، طاغوتها یا طاغوتچه هایى دیگر روى زمینند.
منابع:
[18] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 397.
[19] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 391 و 392.
[20] ـ بحارالأنوار، ج 52، ص 209 و اعلام الورى، ص 426.
[21] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 364 ـ بحار، ج 52، ص 338.
[22] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 398 ـ بحار، ج 52، ص 213 (از نسل عتبة بن ابى سفیان).
[23] ـ اعلام الورى، ص 428.
[24] ـ المجالس السنیه، ج 5، ص 723 ـ این درخت، درخت بلند و پرشاخه اى است که در آن هنگام در حیره است (اثباة الهداة، ج 7، ص 168).
[25] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 239.
[26] ـ المجالس السنیه، ج 5، ص 723، بحار، ج 53، ص 10.
[27] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 142 ـ 176.
[28] ـ در این باره به بحارالأنوار، ج 52، ص 194 و 195 مراجعه شود.
[29] ـ المجالس السنیّه، ج 5، ص 710.
[30] ـ اثباة الهدة، ج 7، ص 137 ـ علائم بسیار دیگرى نیز ذکر شده که براى رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر شد به اثباة الهداة، ج 7، ص 383 تا 431 مراجعه شود.
در ضمن بررسى روایات مربوط به حضرت مهدى(علیه السلام) آمده که امام صادق(علیه السلام) به مفضّل(رحمه الله) فرمود:
«هر بیعت، قبل از ظهور مهدى(علیه السلام)، کفر، نفاق و تزویر است و لعنت بر بیعت شونده و بیعت کننده.»( [11] )
و از امام حسین(علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«هر پرچم (برافراشته از رهبرى) قبل از قیام مهدى(علیه السلام)طاغوت است.»
و بفرموده امام باقر(علیه السلام):
«صاحب آن پرچم طاغوت است.»( [12] )
آیا اگر «ولىّ فقیه» در زمان غیبت، زمام رهبرى را بدست گیرد مشمول این گونه روایات نیست؟!
این روایات مربوط به آن رهبرانى است که مستقلاًّ رهبرى امور را بدست مى گیرند، ولى در ولایت فقیه، استقلال نیست، بلکه نیابت به اذن عام حضرت مهدى(عج) است، چنانکه خود دلائل ولایت فقیه این مطلب را ثابت مى کند، و در حقیقت این پرچم و بیعت، به عنوان نیابت و زمینه سازى براى ظهور آنحضرت مى باشد، و آن حضرت و امامان(علیهم السلام)دیگر هم چنین اجازه بلکه چنین تکلیف را به مردان فقیه شایسته داده اند.
پاسخ:
وقت ظهور آنحضرت معلوم نیست، و حتّى مطابق روایات کسانى که وقت ظهور را تعیین کنند، دروغگو شمرده شده اند.( [10] )
ولى نشانه هایى به عنوان علائم ظهور در روایات بسیار آمده که مربوط به مدت اندکى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است، این نشانه ها بسیار زیادند( [11] ) که معروفترین و جامعترین آنها این است که هرج و مرج در همه چیز دنیا مشهود مى گردد.( [12] )
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد( [13] ) چنانکه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن، باعث انقلاب مى گردد، این موضوع در ضمن یک روایتى جامع بطور مشروح بیان شده و امام صادق(علیه السلام)آن را در 119 ماده بیان کرده است و اینک ترجمه روایت:
حضرت امام صادق(علیه السلام) به یکى از یارانش فرمود:
1 ـ هرگاه دیدى: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
2 ـ و دیدى که: ظلم همه جا را گرفته.
3 ـ و دیدى که: قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4 ـ و دیدى که: دین همچون ظرف تو خالى، و بى محتوا شده است.
5 ـ و دیدى که: طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6 ـ و دیدى که: کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند.
7 ـ و دیدى که: چنان فسق و فجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء مى کنند.
8 ـ و دیدى که: افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمى پذیرند.
9 ـ و دیدى که: شخص بدکار، دروغ گوید، و کسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى کند.
10 ـ و دیدى بچه ها، بزرگان را تحقیر کنند.
11 ـ و دیدى که: قطع پیوند خویشاوندى شود.
12 ـ و دیدى که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13 ـ و دیدى نوجوانان پسر، همان کنند که زنان مى کنند.
14 ـ و دیدى که: زنان با زنان ازدواج نمایند.
15 ـ و دیدى که: مدّاحى دروغین از اشخاص، زیاد شود.
16 ـ و دیدى که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود.
17 ـ و دیدى که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه مى برند.
18 ـ و دیدى که: همسایه به همسایه خود اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود.
19 ـ و دیدى که : کافر به خاطر سختى مؤمن، شاد است.
20 ـ و دیدى که: شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21 ـ و دیدى: کسى که امر به معروف مى کند خوار و ذلیل است.
22 ـ و دیدى آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
23 ـ و دیدى اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
24 ـ و دیدى راه نیک بسته و راه بدباز است.
25 ـ و دیدى خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلى آن دستور داده مى شود.
26 ـ و دیدى که: انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى کند.
27 ـ و دیدى که: مردان از مردان و زنان از زنان لذّت مى برند، (یا مردان خود را براى مردان، و زنان خود را براى زنان فربه مى کنند).
28 ـ و دیدى که: زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تأمین مى شود.
29 ـ و دیدى زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشکیل مى دهند.
30 ـ و دیدى که: در میان فرزندان «عبّاس»، کارهاى زنانگى به وجود آید.
31 ـ و دیدى که: زن براى زنا با مردان، با شوهر خود همکارى کند.
32 ـ و دیدى که: بیشتر مردم و بهترین خانه ها، زنان را بر بدکارى کمک مى کنند.
33 ـ و دیدى که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود.
34 ـ و دیدى که: بدعت و زنا آشکار شود.
35 ـ و دیدى مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند.
36 ـ و دیدى که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
37 ـ و دیدى که: دین بر اساس میل اشخاص معنى شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد.
38 ـ و دیدى که: جرئت برگناه آشکار شود، و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد.
39 ـ و دیدى مؤمن نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش.
40 ـ و دیدى که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
41 ـ و دیدى که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
42 ـ و دیدى که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
43 ـ و دیدى که: پستهاى مهم والیان بر اساس مزایده است نه بر اساس شایستگى.
44 ـ و دیدى که: مردم را از روى تهمت و یا سوءظن بکشند.
45 ـ و دیدى که: مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
46 ـ و دیدى که: مرد از بدکارگى همسرش نان مى خورد.
47 ـ و دیدى که: زن بر شوهر خود مسلّط شود، و کارهایى که مورد خشنودى شوهر نیست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48 ـ و دیدى که: مرد همسر و کنیزش را کرایه مى دهد و به غذاى پست (که از این راه بدست مى آورد) خشنود است.
49 ـ و دیدى که: سوگندهاى دروغ به خدا بسیار گردد.
50 ـ و دیدى که: آشکارا قمار بازى مى شود.
51 و دیدى که: مشروبات الکلى بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش مى شود.
52 ـ و دیدى که: زنان مسلمان خود را به کافر مى بخشند.
53 ـ و دیدى که: کارهاى زشت آشکار شده و هر کس از کنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54 ـ و دیدى که: مردم محترم، توسط کسى که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
55 ـ و دیدى که: نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانى هستند که به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت(علیهم السلام)ستایش شوند.
56 ـ و دیدى که: هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش را قبول نمى کنند.
57 ـ و دیدى که: در گفتن سخن باطل و دروغ، با همدیگر رقابت کنند.
58 ـ و دیدى که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است.
59 ـ و دیدى که: همسایه از ترس زبان بد همسایه، او را احترام مى کند.
60 ـ و دیدى که: حدود الهى تعطیل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61 ـ و دیدى که: مسجدها طلاکارى (زینت داده) شود.
62 ـ و دیدى که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است.
63 ـ و دیدى که: بدکارى آشکار شده و براى سخن چینى کوشش مى شود.
64 ـ و دیدى که: ستم و تجاوز شایع شده.
65 ـ و دیدى که: غیبت، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض دیگر را به آن بشارت دهند.
66 ـ و دیدى که: حج و جهاد براى خدا نیست.
67 ـ و دیدى که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
68 ـ و دیدى که: خرابى بیشتر از آبادى است.
69 ـ و دیدى که: معاش انسان از کم فروشى بدست مى آید.
70 ـ و دیدى که: خونریزى آسان گردد.
71 ـ و دیدى که: مرد بخاطر دنیایش ریاست مى کند.
72 ـ و دیدى که: نماز را سبک شمارند.
73 ـ و دیدى که: انسان ثروت زیادى جمع کرده ولى از آغاز آن تا آخر زکاتش را نداده است.
74 ـ و دیدى که: قبر مرده ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
75 ـ و دیدى که: هرج و مرج بسیار است.
76 ـ و دیدى که: مرد روز خود را با مستى به شب مى رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتى به برنامه مردم ندهد.
77 ـ و دیدى که: با حیوانات آمیزش مى شود.
78 ـ و دیدى که: مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى بر مى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده اند).
79 ـ و دیدى که: حیوانات همدیگر را بدرّند.
80 ـ و دیدى که: دلهاى مردم، سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا بر ایشان گران است.
81 ـ و دیدى که: بر سرکسبهاى حرام آشکارا، رقابت کنند.
82 ـ و دیدى که: نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83 ـ و دیدى که: فقیه براى دین، فقه نمى آموزد و طالب حرام، ستایش و احترام مى گردد.
84 ـ و دیدى که: مردم در اطراف قدرتمندانند.
85 ـ و دیدى که: طالب حلال، مذمّت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد.
86 ـ و دیدى که: در مکه و مدینه کارهائى مى کنند که خدا دوست ندارد و کسى از آن جلوگیرى نمى کند، و هیچکس بین آنها و کارهاى بدشان مانع نمى شود.
87 ـ و دیدى که: آلات موسیقى ولهو در مدینه و مکّه آشکار گردد.
88 ـ و دیدى که: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منکر کند ولى دیگران او را از این کار برحذر مى دارند.
89 ـ و دیدى که: مردم به همدیگر نگاه مى کنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى کنند) و از مردم بدکار پیروى نمایند.
90 ـ و دیدى که: راه نیک خالى و راه رونده ندارد.
91 ـ و دیدى که: مرده را مسخره کنند و کسى براى او اندوهگین نشود.
92 ـ و دیدى که: سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
93 ـ و دیدى که: مردم و جمعیتها جز از سرمایه داران پیروى نکنند.
94 ـ و دیدى که: به فقیر چیزى دهند که برایش بخندند ولى در راه غیر خدا ترحم کنند.
95 ـ و دیدى که: علائم آسمانى آشکار شود و کسى از آن نگران نشود.
96 ـ و دیدى که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا مى آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى کند.
97 ـ و دیدى که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند ولى در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
98 ـ و دیدى که: عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
99 ـ و دیدى که: زنها بر مسند حکومت بنشینند، و هیچ کارى جز خواسته آنها پیش نرود.
100 ـ و دیدى که: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
101 ـ و دیدى که: اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى، کم فروشى، و زشتى انجام نداده، ناراحت است.
102 ـ و دیدى که: قدرتمندان، غذاى عمومى مردم را احتکار کنند.
103 ـ و دیدى که: اموال حق خویشان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)(خمس) در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104 ـ و دیدى که: به وسیله شراب، بیمار را مداوا کنند، و براى بهبودى بیمار آن را تجویز نمایند.
105 ـ و دیدى که: مردم در مورد امر به معروف و نهى از منکر و ترک دین بى تفاوت و یکسانند.
106 ـ و دیدى که: سرو صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است.
107 ـ و دیدى که: براى اذان و نماز مزد مى گیرند.
108 ـ و دیدى که: مسجدها پر است از کسانى که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
109 ـ و دیدى که: شرابخوار مست، پیش نماز مردم شود.
110 ـ وقتى که دیدى: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
111 ـ و دیدى که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
112 ـ وقتى دیدى که: استانداران از روى طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
113 ـ و دیدى که: فرمانروایان، میراث(مستضعفان) را در اختیار بدکاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114 ـ و دیدى که: بر روى منبرها از پرهیزکارى سخن مى گویند ولى گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
115 ـ و دیدى که: صدقه را با وساطت دیگران بدون رضاى خداو بخاطر در خواست مردم بدهند.
116 ـ وقتى که دیدى: وقت (اوّل) نمازها را سبک بشمارند.
117 ـ و دیدى که: هَمّ و هدف مردم، شکم و شهوتشان است.
118 ـ و دیدى که: دنیا به آنها روى کرده.
119 ـ و دیدى که: نشانه هاى برجسته حق، ویران شده است، در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد...( [14] )
البتّه باید توجّه داشت، که این نشانه ها هم اکنون در دنیاى غرب، در اروپا و آمریکا و حتى بعضى از کشورهاى آفریقا و آسیا وجود دارد، شکر خدا را که به برکت انقلاب اسلامى در ایران، از بسیارى از این گناهان جلوگیرى شده و مى رود که از همه جلوگیرى شود و زمینه سازى براى ظهور امام قائم(عج) گردد.
منایع:
[10] ـ بحار، ج 52، ص 101 تا 122 ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 86 .
[11] ـ به توضیح المقاصد، شیخ بهائى، ص 497 به بعد بنگرید.
[12] ـ المجالس السنیه ج 5، ص 705.
[13] ـ المجالس السنیه، ج 5، ص 398.
[14] ـ بحار، ج 52، ص 256 به بعد .
مى پرسند: اگر سراسر زمین تحت یک حکومت قرار مى گیرد و همه تحت پرچم توحید بسر مى برند و امنیت و آرامش و صفا، در همه جا حاکم است، پس جنگ مهدى(عج) با مخالفان براى چیست؟ اگر جنگ هست امنیت نیست و انگهى چرا این همه از شمشیر سخن به میان آمده، مگر حکومت زور است؟
پاسخ:
بنظر مى رسد این ناآرامیها و جنگها در مراحل اوّل ظهور باشد، چنانکه نوعاً دوره اوّل انقلابها توأم با درگیریها و جنگها است، وانگهى آنانکه منافع مادّیشان در خطر است و مانع عدالت اجتماعى مى شوند، به مخالفت بر مى خیزند، که اوّلاً در اقلیّتند و ثانیاً نارضایتى آنها دلیل بى عدالتى و ناآرامى نیست و حاکى از نقص حکومت نمى باشد.
اینکه در روایات آمده: امام عصر(عج) پنج یا هفت سال و یا 9 سال و یا 20 سال( [6] ) و یا چهل سال و یا 309 سال( [7] ) به مقدار خواب اوّل اصحاب کهف در آن غار، حکومت مى کند، شاید اشاره به مراحل حکومت باشد، به این بیان که تشکّل و پایه ریزى حکومت در پنج و هفت و نُه سال اول صورت مى گیرد و پس از گذشت چهل سال به حدّ کمال مى رسد و بیش از 300 سال ادامه مى یابد، بنابراین ممکن است این درگیریها و یا توطئه ها و کارشکنى عناصر کافر و سودجو، در آن سالهاى اوّل حکومت باشد، امّا پس از چهل سال، عدل و داد همه جا را فرا مى گیرد و دیگر هیچ مانع و مزاحم و توطئه گر و ضد انقلابى باقى نمى ماند.
چنین فرضى از نظر عقل و جامعه شناسى، صحیح بنظر مى رسد زیرا طبیعى است که بعضى از برنامه ها (اگر از طریق اعجاز نباشد) نیاز به انقلاب فرهنگى دراز مدت دارد، و نمى توان یک شبه ره صد ساله را طى کرد.
و اگر در روایات، مکرّر از شمشیر امام قائم(عج) سخن به میان آمده حتّى مانع زکات، اعدام مى شود، این به آن معنى نیست که حکومت، زورى است بلکه این شمشیر به عنوان قصاص و مقابله به مثل با مخالفان و خائنان و زورگویان و توطئه گران است، همان گونه که در قرآن کریم آمده است:
«و آهن (شمشیر و اسلحه عدالت) را فرستادیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است.»( [8] )
و یا در جاى دیگر مى فرماید:
«براى شما در قصاص، زندگى است اى اندیشمندان.»( [9] )
بنابراین، این شمشیر براى امنیت و آسایش و صفاى مردم و قصاص و مقابله به مثل است که در تمام دنیا به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. تا مبادا عدّه اى سود جو و خائن، به امنیت وآسایش مردم ضربه بزنند، و هرج و مرج ایجاد کنند، به این ترتیب مى توانیم بدست بیاوریم که انقلاب مهدى(عج) در بعضى از امور تدریجى و در برخى از امور فورى و انقلابى است.
منابع:
[6] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 179 ـ المجالس السنیه، ج 5، ص 699 و 702.
[7] ـ بحار، ج 52، ص 390.
[8] ـ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ (سوره حدید، آیه 25).
[9] ـ وَلَکُمْ فِى الْقِصَاصِ حَیاةٌ یا اُوْلىِ الاَْلْبابِ (سوره بقره آیه 179).