منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منتظِر قیام» ثبت شده است

مصلح جهانی امکان پذیر است؟

 آیا این پیش بینى قابل اجراء است؟

مى پرسند: آیا چنین پیش بینى براى آینده در مورد مصلح جهانى حضرت مهدى(عج) از نظر طبیعى و اجتماعى (با توجّه به شرایط زمان در همه کشورها)، قابل عمل و یا دست کم امکان پذیر است؟!

 

پاسخ:

سیر تکاملى بشر که در همه جهان مشاهده مى شود، بخصوص سیر تکاملى اجتماعى و علمى در میان انسانها، نوید برقرارى حکومت مصلح واحد را در آینده به روشنى به ما خبر مى دهد.

از سوى دیگر همه دستگاههاى آفرینش به سوى تکامل گام بر مى دارند، و ما که جزئى از آفرینش هستیم، اقتضاى هماهنگى و همدوشى با آفرینش الزام مى کند که انسانها نیز به سوى یک تکامل بزرگ که در سایه یک حکومت الهى تحت رهبریهاى مردى بزرگ و عادل برقرار مى شود گام بردارند و به نتیجه برسند.

بعلاوه ضرورتهاى اجتماعى، و واکنشهائى که همه روزه در گوشه و کنار جهان در برابر ظلم و تعدّى پیدا مى شود به نوبه خود نیز پلّه هاى تکاملى به سوى وحدت جهانى تحت حکومت مصلح جهانى را مژده مى دهند.

در اینجا اضافه مى کنیم که در فطرت و اعماق وجدان و نهاد انسانها، عدالت خواهى و صلح و صفا و مبارزه با ظلم و هرگونه فساد و تعدّى سرشته شده است، و این عامل نیز خواه ناخواه به طور طبیعى و خودجوش، انسانها را به برقرارى چنین حکومت ایده آل و چنین نظام بهشتى و سراسر صفا سوق مى دهد و سرانجام در این سیر، توفیق دستیابى به چنین نظامى را پیدا خواهد کرد، تا از نظامهاى جهنّمى رهائى یابد.

بنابر این: چنین پیش بینى از نظر طبیعى و جامعه شناسى، هم قابل پیش بینى است و هم امکان پذیر است، و هم عملى است.

فراز و نشیبهاى تاریخ بشر در مسیر طولانى خود شواهد بسیارى را براى جهش و پیروزى در انقلابها و طرحهاى بسیار براى زندگى بهتر از نظر روحى و جسمى در آینده که همه را مى توان پله هائى براى دستیابى به انقلاب عظیم جهانى مصلح کل در طول تاریخ بحساب آورد نشان مى دهد.

ما این مطلب را در مقایسه با هزاران سال قبل که چگونه بشر در رشته هاى بسیار علمى و اقتصادى و اجتماعى به پیش رفته به خوبى مى توانیم درک کنیم.

 

 

    

۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

لقب قائم(علیه السلام) و مهدى(علیه السلام) چرا؟

مى پرسند: چرا امام زمان(علیه السلام) با کلمه «قائم» و «مهدى» خوانده مى شود، و اینکه بعضى با شنیدن لقب «قائم» بر مى خیزند و مى ایستند براى چیست؟

 

پاسخ:

در بسیارى از روایات، آنحضرت با لقب قائم و مهدى، یاد شده و در مورد قائم، بسیار مى شد که در زمان ائمّه(علیهم السلام)بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب، امامان به یاد امام زمان(علیه السلام) مى افتادند و مى فرمودند:

«قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت».

قائم یعنى قیام کننده، نظر به اینکه قیام و نهضت حضرت مهدى(عج) جهانى است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتى نبوده، آن حضرت با این عنوان خوانده مى شود.

امّا اینکه پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و یا با تلفّظ به این کلمه بر مى خیزند و مى ایستند، این کار یکنوع عمل مستحبّى است و احترام و اظهار پیوند و انتظار آنحضرت است و ضمناً مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدى(عج) مى اندازد و براى آنها تلقین عملى مى شود که باید برخاست، نهضت کرد، امیدوار بود و به زمینه سازى براى ظهور و قیام جهانى رهبرى معصوم و قاطع که امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستى است پرداخت.

این کار حتّى در زمان امام صادق(علیه السلام) در میان شیعیان معمول بوده، حتى نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا(علیه السلام)کلمه «قائم» ذکر شد، امام رضا(علیه السلام) برخاست و دستش را بر سرنهاد و فرمود:

«اَللّهُمَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ;

خداوندا بر فرجش شتاب کن، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.»

امّا در مورد واژه مهدى، از این روست که امام زمان هدایت شده و هدایت کننده است.

امام صادق(علیه السلام) در ضمن حدیثى در این مورد فرمود:

«اِنَّما سُمِّىَ الْقائِمُ مَهْدِیّاً لاَِنَّهُ یَهْدى اِلى اَمْر مَضْلُولٌ عَنْهُ وَ سُمِّىَ الْقائِمُ لِقِیامِهِ بِالْحَقِّ ;

آنحضرت را مهدى گویند، زیرا او مردم را به امرى که گم کرده اند هدایت مى کند، و قائم گویند چون به حق قیام کند».

از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد چرا قائم را «قائم» خواندند؟

فرمود:

«زیرا یاد او فراموش مى شود و بسیارى از معتقدان به امامت آنحضرت، راه ناصحیح مى روند.»

از آنحضرت سؤال شد چرا او را منتظر گویند؟ فرمود:

«زیرا براى او غیبتى طولانى است که روزهایش بسیار است، افراد مخلص و پاک در انتظارش بسر مى برند ولى افراد شکّاک و مُرَدّد او را انکار مى کنند و منکران، نامش را به مسخره مى گیرند و تعیین کنندگان وقت بسیارند، عجله کنندگان در او به هلاکت مى رسند، مسلمانان در مورد او نجات مى یابند.»

  منابع:
بحار، ج 51، ص 30.

اثباة الهداه، ج 7، ص 110 ـ و نیز در همین کتاب ص 169 وجه تسمیه دیگرى در مورد واژه مهدى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است (توضیح اینکه: مردم در آن زمان، اسلام راستین را گم کرده اند حضرت مهدى(عج) آنها را به دین اسلام ناب هدایت مى کند) (توضیح المقاصد ص 512).



۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۴۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

بالِ پرواز

سایه نشینان ابر «اهل زمین» اند. آنان که پاى بر خاک دارند و فراتر از خاک را تجربه نکرده اند، همانهایند که تا ابر هست از دیدار خورشید محرومند، تا ابر هست از تابش مستقیم آفتاب محرومند.

امّا آنها که بالى یا مجالى براى پرواز دارند، اگر خود پرواز کنند یا بر بال پرنده اى نشسته، دل از خاک برکنده و چند صدمترى فراتر از خاک را مشاهده کنند، به آسانى خود را در معرض نگاه مستقیم خورشید مى بینند و گرماى آفتاب را بر رگ و پوست خویش لمس مى نمایند.

بلکه اگر اهل پرواز و دل برکندن از خاک هم نباشند، همینکه پایى براى صعود داشته باشند و از گستره عادىِ زندگىِ زمینى فراتر روند، چه بسا هنوز به قله کوه نرسیده، ابرها را زیرپاى خویش ببینند و جمال دلا راى خورشید را، بر بالاى سر خود نظاره کنند.

منتظرانِ حضرت مهدى(علیه السلام)، آن خورشید همیشه فروزان منظومه هستى، چنین حالى دارند. تا آن زمان که دلبستگان به خورد و خواب و خانه و خلوتِ خویشند از دیدار محرومند، اگر چه خود را از منتظران بدانند و براى رسیدن روزى آفتابى، در پى بر طرف شدن ابرهاى تیره غیبت، لحظه شمارى کنند.

امّا آنگاه که پاى در راه خویشتن سازى و دیگرسازى مى نهند و صخره هاى سخت حوادث و ابتلاءات دوران غیبت را یکى پس از دیگرى در مى نوردند، دیرى نمى پاید که به قله اى آفتاب گرفته دست مى یابند و جلالت بیمثال خورشید عالم افروز زاده زهرا را به تماشا مى نشینند.

لکن خوشا به حال آنان که عرفان و سوز و مجاهدت شان، بال پروازشان است و دنیاى حقیر و متاع قلیل، دل آسمانى شان را هرگز تسخیر نمى کند. راستى آنان در آن اوج فراتر از اینهمه ابرى که فضاى زندگى ما را پوشانده است، چه مى بینند؟

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار و شهادت

«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فى سبیل اللّه.»

تشبیه در هر زبانى از یک نوع قاعده منطقى عام پیروى مى کند که تکیه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقیّات محض و هنر مطلق نیست.

تشبیه نوعى تصرّف ذوقى است امّا با قانونمندى عقلى، نوعى کاربرد هنرى است امّا با شیوه اى خِردپذیر.

اگر اشک را به شبنم، و گونه هاى طفلى یتیم را به گلبرگ تشبیه مى کنند، اولى از جهت زلالیّت و طهارت و دیگرى از باب لطافت و زیبایى است.

اگر دلاوران را به کوه، و فریاد بلندشان را به رعد همانند مى کنند، اولى از نظر صلابت و پایمردى، و دیگرى از حیث مهابت و خروشندگى است.

اینجا نیز اگر منتظران ظهور، به در خون طپیدگان راه خدا تشبیه شده اند، همه مى پذیرند که باید نوعى یکسانى و همانندى بى نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتى؟

آیا مى توان پذیرفت که در این روایت نورانى، تنها وجه تشبیه بین منتظِر و سردار بخون طپیده راه خدا، در اجر و پاداش قیامت است؟

متأسّفانه مقدّمه بسیارى تحریفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحلیل هاى ساده اندیشانه عوام پرور و دریافت و القاى مضامین خنثى و غیر مسئولیت آور از بخشى تعالیم حیاتى و انسانساز اسلام است.

امرى که باعث شده است تا به عنوان مثال، یکى از ناب ترین تعالیم مبارزاتى اسلام یعنى «تقیّه» در چنبره سیاست دغل پیشه گان، تا حدّ گوشه نشینى و بى تفاوتى و تا مرز تسلیم و کرنشى ذلیلانه در برابر نیروى مسلّط باطل سقوط کند. و یا توکّل که یکى از عالى ترین جلوه هاى عرفان انسانهایى مؤمن و مدیر و سختکوش است، به یکى از ابزارهاى خمودى و سستى تن پرورانِ مؤمن نما، تبدیل شود.

با توجّه به این مقدّمه، اگر در این حدیث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنى به میان نیامده باشد، در حقیقت راه تحریفى دیگر بر منحرفین گشوده گشته است.

در این صورت آنان که انتظار را دست روى دست نهادن و در خانه نشستن و دیده به در دوختن مى شمارند و آنها که انتظار را تسلیم به وضعیّت انحراف آلوده موجود و امیدوار بودن به وضعیّت ایده آل در آینده مى دانند، چه مانع ورادعى دارند که اجر شهید به خون طپیده راه خدا را، براى منتظرانى از این قبیل اثبات کنند؟

براستى در این صورت بحث هماهنگى و همخوانى کلیه تعالیم اسلامى را چگونه مى توان تفسیر کرد؟

اینکه کلیه احکام و فرامین اسلام مجموعه اى هماهنگ و نظام گرفته را تشکیل مى دهد و در هر زمینه اى نوعى قانونمندى واحد بر آن حکومت دارد، نشان مى دهد که عظمت اجر و پاداش جز به تناسب میزان دشوارى عمل و کثرت رنج در راه خدا نیست. نمى شود قبول کرد کسى که به همه تعلقاتش پشت کرده، از همه لذتها و خوشى ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازى به سر آورده، با آنکس که هر جور خواسته زندگى کرده، و هر چه دلش مایل بوده خورده و پوشیده، و هر گونه که توانسته به لذت بردن و کامرانى پرداخته، اجرى برابر داشته باشد.

این است که باید پذیرفت که این فرمایش پر ارزش امام معصوم(علیه السلام)، بیش از آنکه در صدد بیان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قیامت باشد، به کیفیت انتظار نظر دارد.

انتظار را نوعى مبارزه مى شمارد و سختى هاى راه پرنشیب و فراز انتظار را خاطرنشان مى سازد.

منتظِر را تلاشگرى نستوه مى داند که در برابر هر انحرافى مى ایستد و باالهام از شیوه و آیین امام و مقتداى مورد انتظار خویش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت مى پردازد و آنقدر مى کوشد تا شایستگى همانندى و همنوایى با مجاهدان فى سبیل اللّه را بیابد و عاقبت در این مسیر به چنان اوجى دست مى یازد که مثیل و نظیر شهیدان بخون خفته راه خدا گردد. و این است مفهوم انتظار!


 

 

    

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

در انتظار روح نماز

در روایتى از امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده است:

«کسى که در انتظار اقامه نماز به سر برد در طى زمان انتظارش، در حال نماز محسوب مى شود».

و به همین مقدار اکتفا ننمود بلکه در جاى دیگر فرمود:

«کسى که منتظر وقت نماز بماند بعد از اداى نمازش در زمره زیارت کنندگان خداى عزوجل به شمار مى آید.»

اقامه نماز اگر چه ستون دین است، امّا همه دین نیست. نماز با همه اهمیّتى که دارد تنها بخشى از تعالیم انسان ساز اسلام و تنها یکى از راه هاى اصلى، قرب به خداوند است. نماز در کنار روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و سایر احکام نورانى قرآن، تنها یکى از فروع دین به شمار مى رود و اهمیّتش هرگز بالاتر از اصول دین نیست.

حال اگر قرار باشد به فرموده مولاى متقیان، که کلامش برگرفته از کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و ریشه دار در سخن خداى عزّوجلّ است، ارزش انتظار یک مؤمن براى برگزار شدن نماز جماعت و یا حتى رسیدن وقت، براى اداى نمازِ خودش در حدّى باشد که نفس زدنهایش را قرائت و ذکر نماز، و نشستنش را قیام و رکوع و سجود نماز بشمارند و او را در حال انجام نماز محسوب دارند، باید دید منتظران قیام دینِ مجسّد و عدالت موعود، حضرت مهدى(علیه السلام) را در چه مقام و منزلتى مى بینند؟

باید دید آنها که منتظر اقامه تمامیّت دین و پیاده شدن همه تعالیم حیاتبخش اسلام هستند در نزد خدا و امینان او چه جایگاهى دارند؟

راستى اگر قرار باشد کسى که در انتظار داخل شدن وقت نماز بسر برده و شوق «ایستادن در برابر معبود» او را چشم به راه «اذان» قرار داده است بعد از نماز در شمار دیدار کنندگان خدا (زوّار اللّه)  قرار گیرد، کسى که در انتظار فرار رسیدن وقت «ظهور روح نماز و عبادت» بسر برده است، کسى که اشتیاق «سر نهادن همه جهانیان به اطاعت معبود» او را چشم به راه قیام مهدى(علیه السلام) قرار داده است، در شمار چه طائفه اى ازمقرّبین خداوند است؟!

بیهوده نیست که جایگاه منتظر را جایگاه شهید بخون غلطیده در پیش روى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)دانسته اند. چه مقامى از این بالاتر مى توان تصور کرد؟ شهید که شهادتش درى به سوى بهشت است بى هیچ وصف دیگرى، از خاصّان اولیاء است. او با شهادت خود به مقامى دست مى یابد که «لیس فوقه برّ» بالاتر از آن فضیلتى نیست.

امّا تنها این مقام در خور منتظِر نیست، مقام او مقام شهیدى است که زیر پرچم پیامبر و در رکاب پیامبر جنگیده و در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)آخرین مرحله ایمان و جانبازى و ایثارش را به نمایش گذاشته و در پیشگاه او به خاک و خون طپیده است.

زیباتر اینکه منتظِر نماز مى نشیند و چشم انتظار وقت نماز یا برپایى نماز جماعت مى ماند، امّا منتظِر قیام حضرت مهدى(علیه السلام) که نماز مجسم، حج و جهاد مجسم، بلکه قرآن مجسّم و دین مجسّم است، در انتظار اقامه نماز و حج و جهاد و ... و در انتظار احیاى قرآن و دین بر مى خیزد، مى کوشد و مى خروشد.


و چقدر فاصله است بین اجر نشستگان و برخاستگان!

چقدر دور است فاصله بین مقام منتظران قاعد و قائم!

۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور