منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی در احادیث» ثبت شده است

نشانه هاى خود حضرت چیست؟

 پاسخ:

مقدارى از نشانه هاى قائم(عج) در ضمن این کتاب آمده است، ولى در اینجا نیز به چند نشانه اشاره مى کنیم:

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«امامت امّت( [31] ) صلاح نیست مگر براى شخصى که داراى سه خصلت باشد:

1 ـ سزاوارترین مردم به امام قبل.

2 ـ اسلحه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در نزد او باشد.

3 ـ امام سابق، او را به طور آشکار، وصىّ خود کرده باشد.»( [32] )

اباصلت هروى گوید: به حضرت رضا(علیه السلام) عرض کردم نشانه قائم(عج) در وقت خروج چیست؟

فرمود: «او در سن پیران است ولى سیماى جوان دارد، ناظران به او گمان مى برند که چهل سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمى شود تا پایان عمرش فرا رسد.»( [33] )

مرحوم صدوق(رحمه الله) از امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند:

«نخستین سخنى که حضرت مهدى(عج) پس از قیام خود مى فرماید این است:

«من بقیّة اللّه و حجّت و خلیفه خدا بر شما هستم»

سپس هیچکس بر او سلام نمى کند مگر اینکه مى گوید:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللّهِ فِى اَرْضِهِ:

سلام بر تو اى بقیّه (ذخیره بادوام) خدا در زمین خدا.»( [34] )

قبلاً گفتیم امام قائم(عج) در تمام جهات شباهت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)دارد حتى در قیافه و روش و خصوصیات.

نیز امام باقر(علیه السلام) فرمود:

«در مکّه تعداد بیعت کنندگان به 000/10 نفر مى رسند، و در سراسر زمین معبودى جز خدا یافت نمى شود و همه معبودهاى باطل، آتش مى گیرند...»( [35] )

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«شب 23 ماه رمضان ندا بنام امام قائم(عج) بلند شود، و آنحضرت در روز عاشورا که در آن امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، قیام کند، گویا روز شنبه دهم محرم را مى نگرم که آنحضرت بین حجرالاسود و مقام ابراهیم(علیه السلام)، در کنار کعبه ایستاده و جبرئیل در حضورش است، اعلام بیعت مى شود که همه شیعیان و طرفداران او از اطراف جهان به مکه آیند و با او بیعت کنند، زمین براى آنها در نور دیده مى شود (که زودتر برسند)، پس آنگاه خداوند زمین را که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد کند.»( [36] )

    


منابع:

     [31] ـ منظور امامت معصومین است.

[32] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 402.

[33] ـ بحار، ج 52، ص 285.

[34] ـ تفسیر صافى، ذیل آیه 86 سوره هود.

[35] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 461.

[36] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 460.


۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

زندگى شخصى امام عصر (عج) چگونه است؟

پاسخ:

زندگى او همچون زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم(علیهم السلام)است، او در دوران حکومتش همچون طاغوتیان و مستکبران زندگى نمى کند و در کاخهاى آسمان خراش نمى نشیند، لباس و غذا و بر خوردش با مردم بسیار ساده است.

«وَمَا لِباسُ الْقائِمِ(عج) اِلاَّ الْغَلیظَ وَلاطَعامُهُ اِلاَّ الْخَشَبَ;

لباس قائم(عج) جز پارچه زبر و خشن، و غذاى او جز غذاى ساده نیست.»( [40] )

او در بر خورد با مستضعفان آنچنان است که به فرموده پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم):

هنگام حکومت مهدى(عج) نیازمندانى به حضورش مى آیند و در خواست نیازمندیهاى خود مى کنند، آنحضرت مقدارى که در خواست کنندگان بتوانند حمل کنند بدون شماره به آنها مى دهد.( [41] )

آرى این همان روش پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و امام على(علیه السلام) و سایر امامان معصوم(علیهم السلام) است.

امام على(علیه السلام) مى فرماید:

«پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) هنگام غذا خوردن روى زمین مى نشست و با دست خود کفشهایش را مى دوخت و لباسش را وصله مى کرد.»( [42] )

و حضرت على(علیه السلام) در مورد خودش هنگام حکومت فرمود:

«امام شما با این همه قدرت و مکنت از دنیا به دو لباس کهنه و عادى، و از غذا به دو قرص نان اکتفاء کرده است.»( [43] )

این عمل انقلابى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و امامان(علیهم السلام) باید سرمشق همه باشد، چرا که انسان تا خود را از اسارتهاى مادى نرهاند، نمى تواند خیزش کند و در فضاى معنویّت به پرواز در آید، از طرفى مفاسد تجمّل پرستى و ولخرجى و اسراف و اتراف برکسى پوشیده نیست، بنابر این بیائیم در زندگى به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و آلش(علیهم السلام) اقتداء کنیم.

همین معنى در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) براى یار و شاگرد با وفایش مفضّل(رحمه الله) بیان شده است، به مفضّل(رحمه الله) فرمود:

کار امام قائم سیاست شب و سیاحت روز و غذاى ساده است همچون زندگى امیرالمؤمنین(علیه السلام)( [44] ).

علاّمه مجلسى(رحمه الله) گوید: منظور از سیاست شب، رتق وفتق امور و اتخاذ روشهاى سیاسى در پیشبرد هدفهاى سیاسى و طرح ریزى در این باره است.

و منظور از سیاحت روز، تلاش و حضور در صحنه اجتماع براى مبارزه و جهاد با دشمن و تأمین نیازهاى مردم و رسیدگى به درد دل آنها است.

و منظور از خوراک ساده هم معلوم است، خلاصه اینکه روش زندگى اش همچون روش حضرت على(علیه السلام) مى باشد.( [45] )

البته باید توجه داشت که آن حضرت هنگام قیام و حضور در جبهه جنگ با دشمن، غرق در اسلحه است، زره رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)در تن و شمشیر ذوالفقار آنحضرت در دست و کلاهخود آنحضرت را برسر دارد.( [46] )

و از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود:

«تُراث رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)به امام قائم(عج) مى رسد، یکى از یاران پرسید تُراث چیست؟

فرمود: شمشیر، زره، عمامه، لباس بُرد، شلاق و اسب و زین و آلات جنگى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) است.»( [47] )

 

  منابع:

[40] ـ منتخب الاثر، ص 307، اثباة الهداة، ج 7، ص 97.

[41] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 199.

[42] ـ نهج البلاغه، خطبه 159.

[43] ـ نهج البلاغه، نامه 45.

[44] ـ بحار، ج 52، ص 359.

[45] ـ بحار، ج 52، ص 359.

[46] ـ اثباة الهداة، ج 7، صفحه 89 .

[47] ـ بحار، ج 52، ص 242.

۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

یاران مهدى(علیه السلام) بیشتر کجا هستند؟

پاسخ:

جالب اینکه در روایات بسیارى آمده که دستجات یاران امام مهدى(عج) از مشرق زمین بپا مى خیزند،

رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

« (هنگام ظهور) پرچمهاى سیاه از طرف مشرق نمودار شود، پس با وى (امام قائم «عج» ) بیعت کنید که او خلیفه خدا، مهدى (عج) است.

و نیز فرمود: جمعى از مردم از طرف مشرق خروج کنند و مقدّمات حکومت مهدى(عج) را فراهم سازند.»

 

امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود:

«آفرین برطالقان که خداوند در آن گنجهائى نهاده که از طلا و نقره نیست بلکه مردان مؤمنى هستند که بطور شایسته خدا را شناخته اند و در آخرالزّمان، یاوران حضرت مهدى(عج) خواهند بود.»

رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

«هنگامى که پرچمهاى سیاه را از جانب خراسان دیدید، به طرف آن بروید هر چند با دست و سینه روى برف باشد، چرا که خلیفه خدا مهدى(عج) در میان آنها است.»

و در روایت دیگر فرمود:

«بزودى اهلبیت من دچار گرفتاریها و آوارگیها خواهند شد، تا اینکه جمعى با پرچمهاى سیاه از طرف مشرق بیایند ... تا اینکه امر به یکى از افراد اهلبیت من (امام قائم«عج» ) سپرده شود، که او سراسر زمین را بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد کند، فَمَنْ اَدْرَکَ مِنْکُمْ فَلْیَأْتِها وَلَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ; هر کدام که از شما آنها را درک کردید به آنها بپیوندید گرچه با راه رفتن با دست و سینه روى برف باشد خود را به آنها برسانید.»

به این ترتیب مى بینیم، مشرق زمین مورد توجه قرار گرفته است و چنانکه هم اکنون از نشانه هایش پیداست، تنها مشرق زمین است که این کار را خواهد کرد، بنابراین مشرق زمین باید بپاخیزد!

و با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق امت مسلم از مستضعفان در مشرق زمین هستند و با توجه به امکانات عظیم جغرافیائى و اقتصادى و نیروى انسانى که دارند، مى توانند بپاخیزند و دستهاى ابرقدرتها را قطع کنند و زمینه سازى خوبى براى ظهور مهدى(عج) ایجاد بنمایند.

منابع:

اثباة الهداة، ج 7، ص 197، المجالس السنیه، ج 5، ص 697.

اثباة الهداة، ج 7، ص 189، کشف الغمّه، ج 3، ص 375، المجالس السنیه، ج 5، ص696.

کشف الغمّه، ج 3، ص 375 و 381.


۱۱ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

اقامتگاه حضرت مهدى(علیه السلام) کجاست؟

مى پرسند: امام قائم(عج) کجاست و آیا فرزند و همسر دارد؟

 

پاسخ:

از قواعد و روایات معصومین(علیهم السلام) استفاده مى شود که امام قائم(عج) هم اقامتگاه مخصوص دارد و هم زن و فرزند.

در مورد اقامتگاه آنحضرت ـ نخست باید توجّه داشت که آنحضرت همه ساله در مراسم عظیم حج شرکت مى کند.

و بعضى از سعادتمندان در مراسم حج به محضرش شرفیاب شده اند.

همچنین هر جا که بخواهد از مشاهد مشرّفه و ... خواهد رفت.

امّا در مورد اقامتگاه آنحضرت و فرزندان و بستگان و یاران مخصوص (اوتاد) چندین مکان مانند: مدینه، دشت حجاز، کوه رضوى، کرعه و سرزمینهاى دور دست و ... گفته شده است.

در میان این گفتار آنچه بیشتر نظرها را جلب مى کند این است که اقامتگاه آنحضرت و فرزندانش و گروهى از خواص یارانش در جزیره اى از دریاى بزرگ مى باشد.

از امام هادى(علیه السلام) داستانى نقل شده که خلاصه اش این است:

حضرت مهدى(عج) و فرزندانش در جزیره هائى بسیار بزرگ و پهناور در دریا زندگى مى کند و عدد شیعیان آنجا بسیار زیاد است، و فرزندان وى هر یک حاکم جزیره اى هستند و خدا بهتر مى داند.


منابع:

ـ بحار، ج 52، ص 151 ـ 156.

ـ کرعه قریه اى است در یمن (المجالس السنیه، ج 5، ص 708).

- اثباة الهداة، ج 7، ص 58.

۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

لقب قائم(علیه السلام) و مهدى(علیه السلام) چرا؟

مى پرسند: چرا امام زمان(علیه السلام) با کلمه «قائم» و «مهدى» خوانده مى شود، و اینکه بعضى با شنیدن لقب «قائم» بر مى خیزند و مى ایستند براى چیست؟

 

پاسخ:

در بسیارى از روایات، آنحضرت با لقب قائم و مهدى، یاد شده و در مورد قائم، بسیار مى شد که در زمان ائمّه(علیهم السلام)بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب، امامان به یاد امام زمان(علیه السلام) مى افتادند و مى فرمودند:

«قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت».

قائم یعنى قیام کننده، نظر به اینکه قیام و نهضت حضرت مهدى(عج) جهانى است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتى نبوده، آن حضرت با این عنوان خوانده مى شود.

امّا اینکه پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و یا با تلفّظ به این کلمه بر مى خیزند و مى ایستند، این کار یکنوع عمل مستحبّى است و احترام و اظهار پیوند و انتظار آنحضرت است و ضمناً مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدى(عج) مى اندازد و براى آنها تلقین عملى مى شود که باید برخاست، نهضت کرد، امیدوار بود و به زمینه سازى براى ظهور و قیام جهانى رهبرى معصوم و قاطع که امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستى است پرداخت.

این کار حتّى در زمان امام صادق(علیه السلام) در میان شیعیان معمول بوده، حتى نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا(علیه السلام)کلمه «قائم» ذکر شد، امام رضا(علیه السلام) برخاست و دستش را بر سرنهاد و فرمود:

«اَللّهُمَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ;

خداوندا بر فرجش شتاب کن، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.»

امّا در مورد واژه مهدى، از این روست که امام زمان هدایت شده و هدایت کننده است.

امام صادق(علیه السلام) در ضمن حدیثى در این مورد فرمود:

«اِنَّما سُمِّىَ الْقائِمُ مَهْدِیّاً لاَِنَّهُ یَهْدى اِلى اَمْر مَضْلُولٌ عَنْهُ وَ سُمِّىَ الْقائِمُ لِقِیامِهِ بِالْحَقِّ ;

آنحضرت را مهدى گویند، زیرا او مردم را به امرى که گم کرده اند هدایت مى کند، و قائم گویند چون به حق قیام کند».

از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد چرا قائم را «قائم» خواندند؟

فرمود:

«زیرا یاد او فراموش مى شود و بسیارى از معتقدان به امامت آنحضرت، راه ناصحیح مى روند.»

از آنحضرت سؤال شد چرا او را منتظر گویند؟ فرمود:

«زیرا براى او غیبتى طولانى است که روزهایش بسیار است، افراد مخلص و پاک در انتظارش بسر مى برند ولى افراد شکّاک و مُرَدّد او را انکار مى کنند و منکران، نامش را به مسخره مى گیرند و تعیین کنندگان وقت بسیارند، عجله کنندگان در او به هلاکت مى رسند، مسلمانان در مورد او نجات مى یابند.»

  منابع:
بحار، ج 51، ص 30.

اثباة الهداه، ج 7، ص 110 ـ و نیز در همین کتاب ص 169 وجه تسمیه دیگرى در مورد واژه مهدى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است (توضیح اینکه: مردم در آن زمان، اسلام راستین را گم کرده اند حضرت مهدى(عج) آنها را به دین اسلام ناب هدایت مى کند) (توضیح المقاصد ص 512).



۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۴۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

نام و کنیه امام زمان(علیه السلام)

امام زمان(علیه السلام) هنگام تولّد تا وقتى که پدرش به شهادت رسید (از سال 255 تا سال 260) مخفى بود و تنها خواص از اصحاب او را مى دیدند و مسائل خود را از ایشان مى پرسیدند، هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت، سرانجام عواملى باعث شد که آنحضرت از نظرها غایب گردید و نخست غیبت صغرى و سپس غیبت کبرى به وجود آمد (که در این مورد، بعد سخن خواهیم گفت).

بهرحال: چنانکه در روایات آمده، محل زندگى امام زمان(علیه السلام) در دوران کودکى همچون محل زندگى حضرت موسى(علیه السلام) مخفى بود تا از گزند طاغوتیان محفوظ گردد.



منبع:
ـ بعضى از اصحاب خاص در زمان امام عسکرى(علیه السلام) به خدمتش مى رسیدند و مسائل خود را از آنحضرت مى پرسیدند و جواب مى گرفتند (در این باره به کتاب احتجاج طبرسى جلد 2 صفحه 268 به بعد مراجعه کنید).

 
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه شیعه

از نظر «شیعه»، مسأله مهدویّت و نوید ظهور مهدى موعود(علیه السلام) یکى از مسایل بسیار حیاتى اسلام به شمار مى رود و به اندازه اى اهمیّت دارد که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)در ردیف وقوع «قیامت» و تکذیب و تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم مى باشد.

در این باره روایات فراوانى از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) رسیده است که قسمتى از آنها از نظر خوانندگان مى گذرد:

پیامبر اکرم مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فقد أنکرنی»

«هرکس که قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا انکار کند به راستى که مرا انکار کرده است».

و در حدیث دیگر مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میتةً جاهلیةً».

«هرکس که مهدى قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است».

و در حدیث دیگرى آمده است که فرمود:

«من أطاعه أطاعنی، و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذّبه فقد کذّبنی، ومن صدّقه فقد صدّقنی».

«آن کس که او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده است و آن کس که با او مخالفت ورزد با من مخالفت ورزیده است و آن کس که در دوران غیبتش او را انکار کند مرا انکار کرده است و آن کس که او را تکذیب نماید مرا تکذیب نموده است و آن کس که او را تصدیق کند مرا تصدیق کرده است».

و در حدیثى دیگر مى فرمایند:

«لا تقوم الساعة حتّى یقوم القائم الحقُّ منّا وذلک حین یأذن اللّه عزّ وجلّ له و من تبعه نجا، و من تخلّف عنه هلک، اللّه اللّه عباد اللّه! فأتوه ولو على الثلج، فإنّه خلیفة اللّه عزّوجلّ وخلیفتی».

«قیامت برپا نمى شود تا هنگامى که قائمى از ما به حقّ قیام کند. و این هنگامى است که خداى تعالى اذن ظهورش دهد، کسى که از او پیروى کند نجات مى یابد، و کسى که از او تخلّف کند هلاک مى شود، از خدا بترسید، اى بندگان خدا! هرکجا باشید او را دریابید، اگرچه مجبور شوید بر روى برف حرکت کنید، که او خلیفه خداى تبارک و تعالى و جانشین من است».

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

«لاتخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إمّا ظاهراً مشهوراً، و إمّا خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج اللّه وبیّناته».

«زمین هرگز از وجود قائمى که براى خدا قیام کند و حجّت حقّ را بر پا دارد خالى نخواهد بود، که یا ظاهر و آشکار است و یا ترسان و نهان، تا حجّتها و دلایل روشن حضرت پروردگار باطل نشود».

امام حسن مجتبى(علیه السلام) مى فرماید:

«إنّ الأئمّة منّا، وإنّ الخلافة لاتصلح إلاّ فینا، و إنّ اللّه جعلنا أهلها فی کتابه و سنّة نبیّه».

«امامان ـ دوازده گانه ـ از ما هستند، و خلافت جز براى ما شایسته نیست، و خداى تعالى ما را در کتاب خود و سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اهل خلافت قرار داده است».

امام حسین(علیه السلام) مى فرماید:

«قائم هذه الاُمّة هو التاسع من ولدی، وهو صاحب الغیبة، وهو الّذی یقسّم میراثه وهو حیّ».

«قائم این اُمّت نهمین فرزند منست; اوست که از دیده ها غایب مى شود و در حالى که زنده است میراثش تقسیم مى شود».

امام زین العابدین(علیه السلام) مى فرماید:

«. . . لاتخلو الأرض إلى أن یقوم الساعة من حجّة ولولا ذلک لم یُعبد اللّه . . .»

«...تا روزى که قیامت برپا شود هرگز روى زمین از حجّت خالى نخواهد بود، و اگر حجّت خدا روى زمین نباشد، خدا پرستیده نمى شود...».

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

«من المحتوم الّذی حتّمه اللّه قیام قائمنا، فمن شکّ فیما أقول، لقی اللّه وهو به کافر وله جاحد».

«قیام قائم ما از وعده هاى حتمى خداوند است. هرکس در این گفتار که مى گویم شکّ و تردید به خود راه دهد، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات خواهد کرد».

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

«من أقرّ بجمیع الأئمّة وجحد المهدی کان کمن أقرّ بجمیع الأنبیاء وجحد محمّداً(صلى الله علیه وآله وسلم) نبوّته».

«هرکس به همه امامان اعتراف کند ولى حضرت مهدى(علیه السلام) را انکار نماید، مانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف کند ولى نبوّت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)را انکار نماید».

امام کاظم(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکر واحداً من الأحیاء فقد أنکر الأموات»

«هرکس یکى از امامان زنده را انکار نماید، امامان قبلى را نیز انکار نموده است».

امام جواد(علیه السلام) مى فرماید:

«إذا مات إبنی علی بدا سراج بعده، ثمّ خفی، فویلٌ للمرتاب، وطوبى للغریب الفارّ بدینه»

«هنگامى که پسرم على ـ امام هادى ـ از دنیا برود چراغى بعد از او آشکار مى شود، و سپس مخفى مى گردد. واى بر کسى که در باره او شکّ و تردید به خود راه دهد، و خوشا به حال شخص غریبى که دین خود را برداشته ـ براى حفظ آن ـ از شهرى به شهر دیگر فرار کند».

در فرمایش امام جواد(علیه السلام) منظور از چراغ آشکار، امام حسن عسکرى(علیه السلام) و منظور از چراغ مخفى، حضرت مهدى(علیه السلام) است.

امام حسن عسکرى(علیه السلام) مى فرماید:

«أما إنّ المقرّ بالأئمّة بعد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) المنکر لولدی کمن أقرّ بجمیع أنبیاء اللّه ورسله ثمّ أنکر نبوّة محمّد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)، والمنکر لرسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)کمن أنکر جمیع الأنبیاء، لأنّ طاعة آخرنا کطاعة أوّلنا، والمنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا»

«آگاه باشید که هرکس به همه امامان بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)اعتراف کند ولى پسرم را انکار نماید همانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف نموده ولى رسالت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار نماید، و هرکس که رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار کند همانند کسى است که همه پیامبران را انکار نماید; زیرا اطاعت آخرین ما، اطاعت اوّل ماست، و انکار آخرین ما چون انکار اوّل ماست».

حضرت مهدى(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکرنی فلیس منّی، و سبیله سبیلُ ابن نوح».

«کسى که مرا انکار نماید از من نیست، و راه او راه فرزند حضرت نوح(علیه السلام)است».

از نظر شیعه، مسأله مهدویت و نوید ظهور آن مصلح الهى، یک مسأله کهن و ریشه دار است و سابقه آن به نخستین روزهاى طلوع فجر اسلام و دوران شخص نبى اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر مى گردد.

به اعتقاد شیعه، علاوه بر آیات متعددى که در «قرآن کریم» وارد شده و پیشوایان دینى آنها را به وجود مقدّس «مهدى موعود» تفسیر و تأویل کرده اند، صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) جانشینان آن حضرت صادر شده که در آنها کلیه صفات، خصوصیّات و جزئیات زندگى آن منتظر موعود و این که پس از تولّد دو بار غیبت خواهد داشت و پس از غیبت طولانى ظهور خواهد کرد، و با تشکیل حکومت واحد جهانى، جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود بیان شده است.

شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند که مهدى موعود(علیه السلام) سرّى از اسرار حقّ و رازى از رازهاى نهفته خداوند و آخرین برگزیده الهى است که پس از تولّد از نظرها غایب شده است و بعد از مدّت زمانى طولانى ظهور مى نماید و او حجّة اللّه، خلیفة اللّه و بقیّة اللّه است.

مهدى موعود(علیه السلام) از نسل پاک پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و از على و زهرا(علیهما السلام) و نهمین نفر از فرزندان امام حسین(علیه السلام) و فرزند بلا فصل امام حسن عسکرى(علیه السلام)است.

شیعیان دوازده امامى عقیده دارند که حضرت مهدى(علیه السلام)همنام و هم کنیه پیامبر و هم اکنون زنده است و هنگامى که خداوند اذن ظهورش دهد قیام مى کند و زمین را پر از عدل و داد مى نماید.

شیعیان، طبق وعده هاى انبیاى سلف(علیهم السلام) و نویدهاى کتب مذهبى، و وعده هاى صریح قرآن کریم عقیده دارند که:

آنگاه که اخلاق و معنویّت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب ظهور مهیا گردد، حضرت مهدى(علیه السلام) به فرمان حقّ قیام مى کند و دنیا را پر از عدل و داد مى نماید و به همه رنج ها پایان مى دهد.

شیعیان بر اساس عقل، وجدان، کتاب و سنّت عقیده دارند که با ظهور ولىّ خدا و آمدن موعود مکتبها و رهایى بخش انسانها هیچ حکومت باطلى روى زمین باقى نمى ماند; بلکه همه مکتب هاى موجود و حکومت هاى مقتدر زمان یکى پس از دیگرى از بین رفته و متلاشى مى گردند، مرزهاى جغرافیایى بین کشورها برداشته مى شوند; مظاهر شرک، کفر، الحاد و بى عدالتى از بین مى روند، عدالت اجتماعى تأمین مى گردد، هر حقّى به صاحب حقّ مى رسد، همگان در رفاه و آسایش زندگى مى کنند، از ظلم و ستم و بى عدالتى خبرى نیست، و در سرتاسر جهان هستى، تنها یک نظام حکومت مى کند که آن هم نظام عادلانه اسلام و احکام نجات بخش آسمانى قرآن کریم است.

جعلنا اللّه من أنصاره و الفائزین بلقائه.

    

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.

آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.

اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه آورده ایم توجه فرمایید...  انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

چشم انتظار باران

 امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خطبه هاى متعددى سخن از انحرافات و نابسامانى هاى پیش از ظهور پیامبر به میان مى آورد و اوضاع اجتماعى دوران جاهلیت را به بیان هاى مختلفى متذکر مى شود.

از آن جمله مى فرماید:

       «خداوند یکتا بنده و پیامبر خویش حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) را هنگامى فرستاد که نشانه هاى هدایت به کهنگى گرائیده و جاده هاى دین محو و نابود شده بود. او حق را آشکار ساخت و مردم را نصیحت نمود و آنها را به سوى کمال هدایت کرد و به میانه روى و عدالت فرمان داد.»

       «خداوند در زمانى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را مبعوث ساخت که نه نشانه اى از دین برپا، و نه چراغ هدایتى روشن، و نه طریق حقّى آشکار بود!»

       «هنگامى او را به رسالت برگزید که با زمان پیامبران پیشین فاصله زیادى ایجاد شده بود، جهانیان از انجام عمل نیک دورى گزیده و منحرف گشته، و ملتها به جهالت و گمراهى گراییده بودند.»

       «وى را در آن هنگام که ملت هاى جهان به خواب طولانى فرو رفته بودند و تار و پود حقایق از هم گسسته بود، براى هدایت انسانها فرستاد.»

       «آن زمان که فتنه و فساد جهان را فراگرفته بود. کارهاى خلاف در میان مردم منتشر، و آتش جنگ زبانه مى کشید، دنیا بى نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهاى درخت زندگى به زردى گراییده، از ثمره زندگى خبرى نبود، آب حیات انسانى به اعماق زمین فرو رفته، منارهاى هدایت مندرس گشته و پرچمهاى هلاکت و بدبختى آشکار شده بود، دنیا با چهره اى زشت به اهلش مى نگریست و در برابر جویندگانش عبوس و گرفته جلوه مى کرد. میوه درختِ آن، فتنه و طعامش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در برون، شمشیر حکومت مى کرد.»

       «ناگهان طلوع کننده اى طالع گشت، درخشنده اى درخشید، آشکار شونده اى آشکار گردید. آنچه از جاده حق منحرف گشته بود به راه راست بازگشت، خداوند گروهى را به گروهى دیگر تبدیل کرد و روزگارى را به روزگارى دیگر دگرگون ساخت. و ما همانند کسانى که در خشکسالى، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونیها بودیم.»

 به راستى در آن «شب سیاه ستم»، در آن «ظلمت دامن گستر جهل»، در آن «ضلالت مطلق» چه چیزى جز «امید طلوع سپیده» مى تواند حق باوران را به استقامت وا دارد؟

چه چیزى جز «انتظار درخشش خورشید» مى تواند ریشه ایمان را در دلها زنده نگهدارد؟

به راستى در آن «پاییز زندگى»، چه چیزى جز چشم به راه بهارِ ماندن، مى تواند شوق جوانه زدن، اشتیاق روییدن، و آرزوى ثمردادن را، در دلِ بذرِ نهفته در خاک، زنده بدارد؟

 چه زیباست تعبیر خیال انگیز و حکمت آمیز چشم انتظار باران بودن، در خشکسال! خصوصاً براى کسانى که در آخرالزمان زندگى مى کنند! زیرا این دوران را به دوران جاهلیت تشبیه کرده اند، چنانکه ظهور صاحب الزمان(علیه السلام) را با بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) همانند دانسته اند.

 پس اگر خشکسالى تکرار شود چه چاره اى هست جز به چشم انتظار باران بودن؟! در «خشکسالى» عاطفه ها، در «قحطى» محبت و مهربانى، در «تنگدستى» آسمان ایمان و «بى نوایى» زمین عمل، در «عطش» دشت هاى احساس و «بى آبى» چاههاى وجدان، در «سوزش» کامهاى تشنه عدل و انصاف، و در «تفتیدگى» جگرهاى سوخته به آتش ظلم و گناه، چه باید کرد، جز «انتظار باران» کشیدن؟!

 خوشا روزى که ناگهان طلوع کننده اى طالع گردد، درخشنده اى بدرخشد، آشکار شونده اى آشکار شود و آنچه از جاده حق منحرف گشته به راه راست بازگردد.

 خداوند گروهى را به گروهى دیگر تبدیل کند و روزگارى را به روزگارى دیگر دگرگون سازد و ما همانند کسانى که در خشکسالى، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونى ها بوده باشیم.

  راستى آیا مى شود وقتى قحطسالى به پایان مى رسد و بارش باران رحمت پروردگار آغاز مى شود ما از گروه منتظران باشیم؟!

 آیا مى شود وقتى حضرت مهدى(علیه السلام)مى آید، با جانى سوخته از اشتیاق، منتظرانه به استقبالش برویم؟!


۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۴۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور