منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشانه های ظهور» ثبت شده است

جداسازى نشانه‏ هاى ظهور از شرایط و اسباب ظهور

 وجود هر پدیده‏اى هم می‏تواند سبب و شرط داشته باشد و هم علامت و نشانه، و پر واضح است که این دو از یک مقوله نیستند و هر چند ممکن است در موارد بسیارى (شرط) و (علامت) مقارن و موازى باشند ولى نسبت هر یک با پدیده ى مورد نظر از سنخى ویژه و متمایز است. براى آن که تفاوت نسبت هر یک از این دو با پدیده ى مورد نظر مشخص شود مناسب مى‏نماید به ذکر مثالى بپردازیم:

 قطارى را در نظر آورید که مى‏خواهیم از راه رسیدنش را به عنوان یک پدیده تصور کنیم و هر یک از (شرط) و (نشانه) و نیز نسبت آن دو با فرا رسیدن قطار را معیّن سازیم.

 مى‏توان (عدم ریزش کوه در مسیر ریل) را (شرط) و (بلند شدن صداى سوت قطار یا به هوا برخاستن دود آن) را (علامت) از راه رسیدن قطار به شمار آورد.

 در این حال، عدم ریزش کوه و به تعبیر دیگر (باز بودن مسیر ریل) سبب و شرط رسیدن قطار است که اگر حاصل نشود، قطار هیچگاه به مقصد نخواهد رسید؛ اما سوت قطار یا دود آن صرفا هشدارى است که به مردم مى‏فهماند قطار به شما نزدیک مى‏شود و از راه مى‏رسد که چنانچه این سوت شنیده یا آن دود دیده نشود یا قطار اساسا فاقد سوت و بدون دود باشد، حرکت قطار و رسیدن آن به مقصد مختل نمى‏گردد و لکوموتیو مى‏تواند به مسیر خود ادامه دهد و به مقصد برسد.

 با عنایت به مثال پیش گفته، تفاوت نسبت میان هر یک از (شرط) و (نشانه) با یک پدیده مشروط و نشانه‏دار روشن مى‏گردد؛ نسبت میان شرط و مشروط، یک ارتباط استلزامى و انفکاک ناپذیر است در حالى که نسبت میان نشانه و نشاندار، یک ارتباط غیر استلزامى و انفکاک‏پذیر است.

 البته باید توجه داشت که تعداد انگشت‏ شمارى از علایم وجود دارند که با پدیده ى نشانه‏ دار ارتباط استلزامى و انفکاک ناپذیر دارند. مثلا لرزش زمینى که ناشى از حرکت قطارى سنگین و سریع است و با گوش خواباندن بر زمین قابل احساس مى‏باشد، از حرکت قطار جدایى نمى‏پذیرد.

 با این توضیح به سراغ (ظهور) و علایم آن مى‏رویم. شرایط ظهور عبارتند از همان اسباب برپایى حکومت عدل جهانى که در چهار عامل خلاصه مى‏شوند:

  1- دستورالعمل جامع، حکیمانه و عادلانه‏ ى اداره جامعه ‏ى بشرى.

 2 - رهبرى حکیم، عادل و توانمند که انقلاب را هدایت کرده به پیروزى برساند و اداره ‏ى حکومت را بر عهده گیرد.

 3- تعداد کافى فرمان‏بران و یاوران آگاه از هدف انقلاب جهانى مصلح کل و آماده براى جانبازى در راه انجام فرامین وى.

4 - آمادگى و پذیرش جامعه جهانى به جهت سرخوردگى از تجارب ناکام بشرى و شکست تزها و دکترین‏ هاى رنگارنگ در ایجاد جامعه مطلوب و به ستوه آمده از اوج‏گیرى ظلم و فساد در سطح جامعه‏ ى ملل.

 از این میان، دو شرط اول موجود و دو سبب بعدى مفقودند؛ شرط اول با آمدن حقه ى نهایى وحى آسمانى -شریعت مقدس اسلام- محقق گشته و شرط دوم با وجود مقدس بقیةالله الاعظم(عجل اللّه تعالى فرجه) تأمین شده است.

 اما شرط سوم و چهارم هنوز حاصل نشده‏اند و از این رو، علت تامه ى ظهور تشکیل نشده است. هنگامى عصر طلایى ظهور فرا مى‏رسد که این دو سبب، حاصل آید و به دو شرط نخست انضمام یابد.

 

 اما علایم ظهور -به جز علایم حتمیّه که همان نشانه‏هاى تفکیک ناپذیرند و در ادامه از آن‏ها سخن خواهیم گفت- اکثرا با خود ظهور ارتباط استلزامى ندارند؛ چه اینکه ممکن است برخى حاصل نشوند ولى ظهور تحقق یابد (توضیح بیشتر این صورت در یاد سپارى‏هاى آخر این فصل خواهد آمد) و نیز محتمل است برخى حاصل شوند ولى ظهور توأم با آن‏ها حادث نشود، بدین شکل که این نشانه‏ ها بیانگر ظرف تحقق ظهور باشند؛ ظرفى که وسیع‏تر و به اصطلاح (اعم) از مظروف است مانند این که گفته شود: پستچى هنگامى مى‏آید که هوا صاف باشد، در اینجا حداکثر چیزى که استفاده مى‏شود این است که نامه ‏رسان در هنگام نامساعد بودن اوضاع جوّى نخواهد آمد، ولى نمى‏توان توقع داشت که همین فردا که هوا آفتابى است، او از راه برسد. به عبارت دیگر، وقتى او مى‏آید هوا صاف است نه این که هر وقت هوا صاف بود، او مى‏آید.

 در مورد ظهور نیز اخبارى وارد شده که بیان مى‏دارد امام‏ علیه السّلام  زمانى ظهور خواهد کرد که فساد مالى و جنسى شیوع یافته و دین‏ گریزى سکه‏ ى رایج شده و...از این بیان مى‏توان بدین نکته پى برد که امام در غیر این شرایط، ظهور نخواهد فرمود، اما اگر چشم گشوده و مشاهده کردیم که هم اکنون این اوضاع، بر جامعه بشرى حاکم است نمى‏توانیم متوقع ظهور زود هنگام مصلح کل باشیم.
 

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۴۶ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
منتظر ظهور

ضرورت آگاهى از علایم ظهور

 می‏دانیم که عوامل داخلى و خارجى بسیارى وجود دارد که هویت و عزّت جهان اسلام را تهدید مى‏کنند و افتخار و اقتدار مسلمین را مخدوش مى‏سازند. این عوامل، خلوص تعالیم اسلام و حسن اجراى آن‏ها، وحدت صفوف مسلمین و تمرکز قواى آنان و سرانجام استحکام و استوارى بنیان‏هاى اعتقادى - اجتماعى تمدن مشعشع اسلامى و پیشرفت و بالندگى آن را هدف قرار مى‏دهند.

 از جمله عوامل تهدیدگرى که داراى بستر و خاستگاه داخلى و حمایت‏گر و هدایت‏گر خارجى است، خطر جدى وجود (متمهدیان) (مدعیان دروغین مهدویت) مى‏باشد که هر از گاهى، ظهور کرده و به سلامت اعتقادى و همبستگى اجتماعى یکى از نقاط جهان اسلام، آسیب وارد می‏سازد.

 بارى از آن جا که مهدى باورى، سرمایه ى هنگفت و گران‏سنگ روحى - اعتقادى امت اسلامى است، شیّادان و طرّاران بسیارى در طمع خام افتاده‏اند که این سرمایه ى عظیم معنوى را به سود خود مصادره کرده و به یغما برند و تاریخ شاهد مهدى سودانى‏ها، احمد قادیانى‏ها، العتیبى‏ها، باب‏ها و بهاءها و... زیادى در آفریقا و شبه قاره ى هند و حجاز و ایران و... بوده است. هر یک از این دین فروشان، جهل توده‏هاى مسلمان را نردبانى براى دستیابى به مطامع پست خود ساخته و مردمان ناآگاه نیز حرکت نامشروع ایشان را قیام منجى آخرالزمان به شمار آورده و در راه آن جان و مال ارزانى مى‏داشتند. از این رو، یکى از وظایف امت اسلامى و به ویژه کارشناسان دینى، شناختن و شناساندن معیارهایى است که انقلاب مصلح حقیقى را از حرکت‏هاى سود جویانه ‏ى دغل‏بازان عوام‏فریب جدا سازد.

 خوشبختانه این خطر جدى طى آسیب‏ شناسى مهدى باورى توسط هادیان امت و پیشوایان معصوم ‏علیهم السّلام  پیش بینى شده است؛ در این راستا تبیین مشروح علایم ظهور را باید گامى در جهت آسیب‏زدایى از پیکره‏ ى این باور مقدس و سازنده به شمار آورد. بنا بر این به طور خلاصه مى‏توان گفت سرّ ضرورت آشنایى با علایم ظهور در کسب هوشیارى لازم براى مقابله با خطر جدى منجیان دروغین نهفته است.

 نکته: از جمله فواید مترتب بر شناخت علایم ظهور و آگاهى از تحقق آن‏ها، خاصیت بازدارندگى از یأس و سرخوردگى است. زیرا چنان که خواهد آمد: دسته‏اى از نشانه‏هاى ظهور، (علایم منفصل) هستند که تعدادى از آن‏ها طى سنوات و سده ‏هاى پیشین رخ داده است مانند (اختلاف بنی ‏عباس در امر حکومت) و این نشانه‏ها که از حصول به اصطلاح (فرج جزیى) خبر مى‏دهند، تحمل مدت طولانى غیبت کبرى را بر منتظران آسان می‏کنند و خاطرشان را از حتمیّت وعده ى الهى و برپایى حکومت صالحان و مستضعفان با ظهور منجى کل، آسوده مى‏سازند و بدین ترتیب آنان را در برابر ویروس فلج کننده‏ ى (یأس)، واکسینه می‏کنند.

 

۲۶ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۳۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

نشانه هاى ظهور امام (علیه السلام) چیست؟

پاسخ:

وقت ظهور آنحضرت معلوم نیست، و حتّى مطابق روایات کسانى که وقت ظهور را تعیین کنند، دروغگو شمرده شده اند.( [10] )

ولى نشانه هایى به عنوان علائم ظهور در روایات بسیار آمده که مربوط به مدت اندکى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است، این نشانه ها بسیار زیادند( [11] ) که معروفترین و جامعترین آنها این است که هرج و مرج در همه چیز دنیا مشهود مى گردد.( [12] )

سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد( [13] ) چنانکه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن، باعث انقلاب مى گردد، این موضوع در ضمن یک روایتى جامع بطور مشروح بیان شده و امام صادق(علیه السلام)آن را در 119 ماده بیان کرده است و اینک ترجمه روایت:

حضرت امام صادق(علیه السلام) به یکى از یارانش فرمود:

1 ـ هرگاه دیدى: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.

2 ـ و دیدى که: ظلم همه جا را گرفته.

3 ـ و دیدى که: قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.

4 ـ و دیدى که: دین همچون ظرف تو خالى، و بى محتوا شده است.

5 ـ و دیدى که: طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.

6 ـ و دیدى که: کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند.

7 ـ و دیدى که: چنان فسق و فجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء مى کنند.

8 ـ و دیدى که: افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمى پذیرند.

9 ـ و دیدى که: شخص بدکار، دروغ گوید، و کسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى کند.

10 ـ و دیدى بچه ها، بزرگان را تحقیر کنند.

11 ـ و دیدى که: قطع پیوند خویشاوندى شود.

12 ـ و دیدى که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.

13 ـ و دیدى نوجوانان پسر، همان کنند که زنان مى کنند.

14 ـ و دیدى که: زنان با زنان ازدواج نمایند.

15 ـ و دیدى که: مدّاحى دروغین از اشخاص، زیاد شود.

16 ـ و دیدى که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود.

17 ـ و دیدى که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه مى برند.

18 ـ و دیدى که: همسایه به همسایه خود اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود.

19 ـ و دیدى که : کافر به خاطر سختى مؤمن، شاد است.

20 ـ و دیدى که: شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند.

21 ـ و دیدى: کسى که امر به معروف مى کند خوار و ذلیل است.

22 ـ و دیدى آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.

23 ـ و دیدى اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.

24 ـ و دیدى راه نیک بسته و راه بدباز است.

25 ـ و دیدى خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلى آن دستور داده مى شود.

26 ـ و دیدى که: انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى کند.

27 ـ و دیدى که: مردان از مردان و زنان از زنان لذّت مى برند، (یا مردان خود را براى مردان، و زنان خود را براى زنان فربه مى کنند).

28 ـ و دیدى که: زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تأمین مى شود.

29 ـ و دیدى زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشکیل مى دهند.

30 ـ و دیدى که: در میان فرزندان «عبّاس»، کارهاى زنانگى به وجود آید.

31 ـ و دیدى که: زن براى زنا با مردان، با شوهر خود همکارى کند.

32 ـ و دیدى که: بیشتر مردم و بهترین خانه ها، زنان را بر بدکارى کمک مى کنند.

33 ـ و دیدى که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود.

34 ـ و دیدى که: بدعت و زنا آشکار شود.

35 ـ و دیدى مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند.

36 ـ و دیدى که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.

37 ـ و دیدى که: دین بر اساس میل اشخاص معنى شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد.

38 ـ و دیدى که: جرئت برگناه آشکار شود، و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد.

39 ـ و دیدى مؤمن نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش.

40 ـ و دیدى که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.

41 ـ و دیدى که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.

42 ـ و دیدى که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.

43 ـ و دیدى که: پستهاى مهم والیان بر اساس مزایده است نه بر اساس شایستگى.

44 ـ و دیدى که: مردم را از روى تهمت و یا سوءظن بکشند.

45 ـ و دیدى که: مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.

46 ـ و دیدى که: مرد از بدکارگى همسرش نان مى خورد.

47 ـ و دیدى که: زن بر شوهر خود مسلّط شود، و کارهایى که مورد خشنودى شوهر نیست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.

48 ـ و دیدى که: مرد همسر و کنیزش را کرایه مى دهد و به غذاى پست (که از این راه بدست مى آورد) خشنود است.

49 ـ و دیدى که: سوگندهاى دروغ به خدا بسیار گردد.

50 ـ و دیدى که: آشکارا قمار بازى مى شود.

51 و دیدى که: مشروبات الکلى بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش مى شود.

52 ـ و دیدى که: زنان مسلمان خود را به کافر مى بخشند.

53 ـ و دیدى که: کارهاى زشت آشکار شده و هر کس از کنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.

54 ـ و دیدى که: مردم محترم، توسط کسى که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.

55 ـ و دیدى که: نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانى هستند که به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت(علیهم السلام)ستایش شوند.

56 ـ و دیدى که: هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش را قبول نمى کنند.

57 ـ و دیدى که: در گفتن سخن باطل و دروغ، با همدیگر رقابت کنند.

58 ـ و دیدى که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است.

59 ـ و دیدى که: همسایه از ترس زبان بد همسایه، او را احترام مى کند.

60 ـ و دیدى که: حدود الهى تعطیل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.

61 ـ و دیدى که: مسجدها طلاکارى (زینت داده) شود.

62 ـ و دیدى که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است.

63 ـ و دیدى که: بدکارى آشکار شده و براى سخن چینى کوشش مى شود.

64 ـ و دیدى که: ستم و تجاوز شایع شده.

65 ـ و دیدى که: غیبت، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض دیگر را به آن بشارت دهند.

66 ـ و دیدى که:  حج و جهاد براى خدا نیست.

67 ـ و دیدى که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.

68 ـ و دیدى که: خرابى بیشتر از آبادى است.

69 ـ و دیدى که: معاش انسان از کم فروشى بدست مى آید.

70 ـ و دیدى که: خونریزى آسان گردد.

71 ـ و دیدى که: مرد بخاطر دنیایش ریاست مى کند.

72 ـ و دیدى که: نماز را سبک شمارند.

73 ـ و دیدى که: انسان ثروت زیادى جمع کرده ولى از آغاز آن تا آخر زکاتش را نداده است.

74 ـ و دیدى که: قبر مرده ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.

75 ـ و دیدى که: هرج و مرج بسیار است.

76 ـ و دیدى که: مرد روز خود را با مستى به شب مى رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتى به برنامه مردم ندهد.

77 ـ و دیدى که: با حیوانات آمیزش مى شود.

78 ـ و دیدى که: مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى بر مى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده اند).

79 ـ و دیدى که: حیوانات همدیگر را بدرّند.

80 ـ و دیدى که: دلهاى مردم، سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا بر ایشان گران است.

81 ـ و دیدى که: بر سرکسبهاى حرام آشکارا، رقابت کنند.

82 ـ و دیدى که: نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.

83 ـ و دیدى که: فقیه براى دین، فقه نمى آموزد و طالب حرام، ستایش و احترام مى گردد.

84 ـ و دیدى که: مردم در اطراف قدرتمندانند.

85 ـ و دیدى که: طالب حلال، مذمّت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد.

86 ـ و دیدى که: در مکه و مدینه کارهائى مى کنند که خدا دوست ندارد و کسى از آن جلوگیرى نمى کند، و هیچکس بین آنها و کارهاى بدشان مانع نمى شود.

87 ـ و دیدى که: آلات موسیقى ولهو در مدینه و مکّه آشکار گردد.

88 ـ و دیدى که: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منکر کند ولى دیگران او را از این کار برحذر مى دارند.

89 ـ و دیدى که: مردم به همدیگر نگاه مى کنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى کنند) و از مردم بدکار پیروى نمایند.

90 ـ و دیدى که: راه نیک خالى و راه رونده ندارد.

91 ـ و دیدى که: مرده را مسخره کنند و کسى براى او اندوهگین نشود.

92 ـ و دیدى که: سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.

93 ـ و دیدى که: مردم و جمعیتها جز از سرمایه داران پیروى نکنند.

94 ـ و دیدى که: به فقیر چیزى دهند که برایش بخندند ولى در راه غیر خدا ترحم کنند.

95 ـ و دیدى که: علائم آسمانى آشکار شود و کسى از آن نگران نشود.

96 ـ و دیدى که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا مى آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى کند.

97 ـ و دیدى که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند ولى در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.

98 ـ و دیدى که: عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند.

99 ـ و دیدى که: زنها بر مسند حکومت بنشینند، و هیچ کارى جز خواسته آنها پیش نرود.

100 ـ و دیدى که: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.

101 ـ و دیدى که: اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى، کم فروشى، و زشتى انجام نداده، ناراحت است.

102 ـ و دیدى که: قدرتمندان، غذاى عمومى مردم را احتکار کنند.

103 ـ و دیدى که: اموال حق خویشان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)(خمس) در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.

104 ـ و دیدى که: به وسیله شراب، بیمار را مداوا کنند، و براى بهبودى بیمار آن را تجویز نمایند.

105 ـ و دیدى که: مردم در مورد امر به معروف و نهى از منکر و ترک دین بى تفاوت و یکسانند.

106 ـ و دیدى که: سرو صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است.

107 ـ و دیدى که: براى اذان و نماز مزد مى گیرند.

108 ـ و دیدى که: مسجدها پر است از کسانى که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.

109 ـ و دیدى که: شرابخوار مست، پیش نماز مردم شود.

110 ـ وقتى که دیدى: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.

111 ـ و دیدى که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.

112 ـ وقتى دیدى که: استانداران از روى طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.

113 ـ و دیدى که: فرمانروایان، میراث(مستضعفان) را در اختیار بدکاران از خدا بى خبر قرار دهند.

114 ـ و دیدى که: بر روى منبرها از پرهیزکارى سخن مى گویند ولى گویندگان آن پرهیزکار نیستند.

115 ـ و دیدى که: صدقه را با وساطت دیگران بدون رضاى خداو بخاطر در خواست مردم بدهند.

116 ـ وقتى که دیدى: وقت (اوّل) نمازها را سبک بشمارند.

117 ـ و دیدى که: هَمّ و هدف مردم، شکم و شهوتشان است.

118 ـ و دیدى که: دنیا به آنها روى کرده.

119 ـ و دیدى که: نشانه هاى برجسته حق، ویران شده است، در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد...( [14] )

البتّه باید توجّه داشت، که این نشانه ها هم اکنون در دنیاى غرب، در اروپا و آمریکا و حتى بعضى از کشورهاى آفریقا و آسیا وجود دارد، شکر خدا را که به برکت انقلاب اسلامى در ایران، از بسیارى از این گناهان جلوگیرى شده و مى رود که از همه جلوگیرى شود و زمینه سازى براى ظهور امام قائم(عج) گردد.

 


منایع:

[10] ـ بحار، ج 52، ص 101 تا 122 ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 86 .

[11] ـ به توضیح المقاصد، شیخ بهائى، ص 497 به بعد بنگرید.

[12] ـ المجالس السنیه ج 5، ص 705.

[13] ـ المجالس السنیه، ج 5، ص 398.

[14] ـ بحار، ج 52، ص 256 به بعد .

۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور