منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «2 ـ مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه شیعه» ثبت شده است

طول عمر امام قائم (عج) را چگونه حل مى کنید؟

مى پرسند: اکنون که سال 1417 هجرى قمرى است با توجه به سال تولد امام قائم(عج) که سال 255 بوده، 1162 سال از عمر آن حضرت گذشته است، آیا ممکن است شخصى این قدر یا بیشتر عمر کند؟

 

پاسخ:

این سؤال در طول تاریخ از زمان مرحوم صدوق(رحمه الله) به بعد مطرح است و هم اکنون یکى از سؤالات مربوط به آنحضرت است.

ما وقتى که از نظر دین و دانش ثابت کنیم که عمر طولانى این چنینى محال نیست، آنگاه مى گوئیم چه مانعى دارد خداوند متعال با آن قدرت لایزال خود شرایطى را در شخصى به وجود آورد که هزاران سال یا بیشتر عمر کند؟

 

امّا از نظر دانش:

زیست شناسان مى گویند: اگر اختلالها و آسیبهایى که به انسان مى رسد و موجب کوتاهى عمر او مى شود رفع گردد، عمر او به 200 سال خواهد رسید.

بعضى مى گویند انسان باید 300 سال عمر کند این که مى بینى 70 یا 80 سال عمر مى کند، بر اثر آنستکه عضوى از او فرسوده مى شود و به عضوهاى دیگر سرایت مى کند.( [1] )

و از آزمایشاتى که دانشمندان، روى حشرات و سلولها و گیاهان کرده اند نشان مى دهد که گاهى عمر آنها را به صدها بلکه به هزارها برابر رسانده اند.

«یورى فیالکوف» استادپلى تکنیک «کیف» در شوروى سابق مى گوید: سلول که سنگ اول و اصلى بناى جانداران مى باشد جاوید است و هرگز نمى میرد، مشروط بر این که غذا داشته باشد و سرما و گرماى شدید سبب هلاکتش نشود.

وى اضافه مى کند: انسان باید زنده و جاوید باشد هرگز از بین نرود زیرا سلولهاى تشکیل دهنده بدن او جاوید است.( [2] )

 

اما از نظر قرآن و احادیث:

از نظر دینى نه تنها هیچگونه دلیلى بر انکار عمر طولانى در افراد استثنائى نداریم، بلکه در تواریخ و روایات مذهبى مى خوانیم: ادریس(علیه السلام)و الیاس(علیه السلام) و خضر(علیه السلام) و عیسى(علیه السلام)، هنوز زنده اند و همچنین حضرت لقمان(علیه السلام) و نوح(علیه السلام) و عاد(علیه السلام) و پیامبران دیگر، عمرهاى بسیار طولانى کرده اند، تا آنجا که قرآن در آیه 4 سوره نمل درباره حضرت نوح(علیه السلام)مى گوید:

«نوح(علیه السلام) در میان قوم خود هزار سال جز پنجاه سال (یعنى 950 سال) درنگ کرد.» و طبق روایات حضرت عاد 3500 سال عمر کرد.( [3] )

بنابراین چه مانعى دارد که خداوند تمام علل پیرى و فرسودگى را به امام زمانش آموخته باشد و او با بکار گرفتن آن، عمر بسیار کند( [4] ) وقتى که اصل مسئله محال نبود، قدرت و اراده خداوند بقیه امور را درست خواهد کرد.

ضمناً باید به این نکته توجّه داشت که استثنائها در جهان نمونه هاى بسیار دارد مانند: کشف ماهیهاى 000/000/3 ساله و کشف 000/4 دانه از یک بوته گندم، و کشف آبى که یخ نمى زند و ... که اینها همه حکایت از قدرت لایزال الهى مى کند و حاکى است که این طور نیست که جهان همیشه در محور علل و معلول طبیعى معمولى، بگردد، بلکه گاهى علل مافوق علل طبیعى در کار است، که آن هم کار خدا است، چنانکه قرآن کراراً مى فرماید:

«بدانید  حتماً خداوند بر هر چیز تواناست».( [5] )


منابع:



[1] ـ مجله دانشمند سال 6 شماره 1 ص 43.

[2] ـ مجله خواندنیها، سال 28 شماره 38 ص 43.

[3] ـ شرح بیشتر و جواب آن را در کشف الغمّه، ج 3، ص 472 به بعد بخوانید.

[4] ـ درباره افرادى که در دنیا عمر طولانى کرده اند به کتاب اعلام الورى، ص 442 و کتاب بحار، ج 51، ص 225 به بعد مراجعه شود.

[5] ـ ان اللّه على کل شى قدیر.


 

۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

فائده غیبت طولانی چیست؟

مى پرسند: غیبت طولانى امام مهدى(عج) و عدم دسترسى ما به او، چه سودى دارد؟

پاسخ:

امام قائم(عج) بخاطر عدم پذیرش جامعه، از نظرها پنهان است، او همچون امامان معصوم(علیهم السلام) دیگر اگر آشکار بود، مردم همان که با آن امامان کردند با او مى کردند، امّا او غائب است تا مردم آمادگى پذیرش او را در طول زمان و با برنامه ریزیهاى دراز مدّت و تکامل معنوى و مادّى پیدا کنند.

غیبت او چنانکه در روایات آمده همچون پنهان شدن خورشید پشت ابرها است، گرچه ابرها از تابش مستقیم خورشید ممانعت مى کنند، ولى هرگز نمى توانند تابش خورشید را بطور کلى محو سازند.

غیبت امام قائم(عج) دهها فایده دارد که در اینجا به طور اختصار به چند فایده آن اشاره مى کنیم.

1 ـ غیبت او به پیروانش امید مى بخشد و آنها را دلگرم مى کند که داراى چنین رهبرى هستند، با توجّه به اینکه امید، آن هم امیدى این چنین، سازنده است.

2 ـ غیبت آنحضرت پیروانش را قدم به قدم آماده مى سازد تا آن حضرت را از عزلت بیرون آورند.

3 ـ آنحضرت در عین اینکه غائب است گاه در مسائل مهم با فقهاء و بزرگان اسلام تماس مى گیرد و آنها را راهنمایى مى کند (چنانکه شواهد آن بسیار است و بعضى از آنها در این کتاب آمده است.)

4 ـ گفتگو درباره قیام مهدى(عج) و تشکیل کنگره ها و کنفرانسها و تنظیم نوشته ها و مقالات در طول زمان با فرصت کافى موجب پرورش نفوس و آمادگى، در اندیشه انقلاب جهانى بودن و هدف دارى  و ... مى شود، در نتیجه آمادگیهاى فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، صنعتى، اقتصادى و بالاخره نظامى در همه جا پیدا مى شود و به این ترتیب زمینه سازى ظهور آنحضرت مهیّا مى گردد.

5 ـ شناخت موانع یک انقلاب جهانى در تمام ابعاد و براندازى آن موانع نیاز به طول زمان و کمک فکرى بسیار در سطح جهان دارد، این نیز یکى از فوائد غیبت امام قائم (عج) مى باشد.

6 ـ از طرفى طول غیبت و دورى مردم از رهبر مصلح و عادل، موجب فساد در تمام زمینه ها شده، و همین فساد موجب خستگى و ناراحتى و نارضایتى مردم مى شود و در دل این فساد، جرقه هاى انقلاب بروز مى کند و مردم، تشنه مصلح واقعى و عدالت مى شوند، چرا که تا همه، رنج ظلم و فساد را نبرند آماده درک لذّت عدالت و اصلاح نخواهند شد، چنانکه در روایات مربوط به حضرت مهدى(عج) بسیار آمده که:


«یَمْلاَُ الاَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً وَ نُوراً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جُوْراً وَ شَرّاً;

آنحضرت زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد همان گونه که پر از ظلم و جور و بدى شده باشد؟»


و انقلاب واقعى، انقلابى است که طبیعى و خودجوش و از متن توده ها برخیزد، و همگان به خوبى آن را درک کنند.

البتّه این سخن به این معنى نیست که ما تن به ظلم و فساد دهیم، و مبارزه با ظلم و فساد نکنیم که شرع و عقل چنین اجازه اى به ما داده، بلکه این سخن خبر از آینده مى دهد، و حاکى است که مردم بر اثر دورى از یک مصلح عادل و آگاه چگونه در لجن فساد فرو مى روند، در این صورت باید براى یافتن آن مصلح بپاخاست و خود گرفتارى مردم، آنها را براى یافتن راه حل بر مى انگیزاند.

آرى باید مدتها بگذرد، تا مردم تکامل یابند و حقائق برایشان کشف گردد، و با تجربیّات تلخ خود روى حکومتهاى باطل از آنها روگردان گردند و تشنه وجود امام قائم(عج) شوند.

در قرآن کریم مى خوانیم:


«سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِى الاْفاقِ وَ فِى اَنْفُسِهِمْ حَتّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ;

بزودى آیات خود را از هر سوى جهان و در وجود خود مردم نشان مى دهیم تا براى آنها آشکار گردد که او حق است.»


در مورد اینکه منظور از ضمیر «او» در «اِنَّهُ) به کجا بازگشت مى کند امام صادق(علیه السلام) در ضمن روایتى فرمود:

«منظور خروج قائم(عج) است که او حق است (و حقانیّتش آشکار مى گردد).»


منبع:
بحار، ج 51، ص 62 ـ منظور از این تفسیر این است که یکى از مصادیق روشن حق که پس از طول زمان آشکار خواهد شد وجود قائم (عج) است.
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه شیعه

از نظر «شیعه»، مسأله مهدویّت و نوید ظهور مهدى موعود(علیه السلام) یکى از مسایل بسیار حیاتى اسلام به شمار مى رود و به اندازه اى اهمیّت دارد که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)در ردیف وقوع «قیامت» و تکذیب و تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم مى باشد.

در این باره روایات فراوانى از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) رسیده است که قسمتى از آنها از نظر خوانندگان مى گذرد:

پیامبر اکرم مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فقد أنکرنی»

«هرکس که قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا انکار کند به راستى که مرا انکار کرده است».

و در حدیث دیگر مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میتةً جاهلیةً».

«هرکس که مهدى قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است».

و در حدیث دیگرى آمده است که فرمود:

«من أطاعه أطاعنی، و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذّبه فقد کذّبنی، ومن صدّقه فقد صدّقنی».

«آن کس که او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده است و آن کس که با او مخالفت ورزد با من مخالفت ورزیده است و آن کس که در دوران غیبتش او را انکار کند مرا انکار کرده است و آن کس که او را تکذیب نماید مرا تکذیب نموده است و آن کس که او را تصدیق کند مرا تصدیق کرده است».

و در حدیثى دیگر مى فرمایند:

«لا تقوم الساعة حتّى یقوم القائم الحقُّ منّا وذلک حین یأذن اللّه عزّ وجلّ له و من تبعه نجا، و من تخلّف عنه هلک، اللّه اللّه عباد اللّه! فأتوه ولو على الثلج، فإنّه خلیفة اللّه عزّوجلّ وخلیفتی».

«قیامت برپا نمى شود تا هنگامى که قائمى از ما به حقّ قیام کند. و این هنگامى است که خداى تعالى اذن ظهورش دهد، کسى که از او پیروى کند نجات مى یابد، و کسى که از او تخلّف کند هلاک مى شود، از خدا بترسید، اى بندگان خدا! هرکجا باشید او را دریابید، اگرچه مجبور شوید بر روى برف حرکت کنید، که او خلیفه خداى تبارک و تعالى و جانشین من است».

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

«لاتخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إمّا ظاهراً مشهوراً، و إمّا خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج اللّه وبیّناته».

«زمین هرگز از وجود قائمى که براى خدا قیام کند و حجّت حقّ را بر پا دارد خالى نخواهد بود، که یا ظاهر و آشکار است و یا ترسان و نهان، تا حجّتها و دلایل روشن حضرت پروردگار باطل نشود».

امام حسن مجتبى(علیه السلام) مى فرماید:

«إنّ الأئمّة منّا، وإنّ الخلافة لاتصلح إلاّ فینا، و إنّ اللّه جعلنا أهلها فی کتابه و سنّة نبیّه».

«امامان ـ دوازده گانه ـ از ما هستند، و خلافت جز براى ما شایسته نیست، و خداى تعالى ما را در کتاب خود و سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اهل خلافت قرار داده است».

امام حسین(علیه السلام) مى فرماید:

«قائم هذه الاُمّة هو التاسع من ولدی، وهو صاحب الغیبة، وهو الّذی یقسّم میراثه وهو حیّ».

«قائم این اُمّت نهمین فرزند منست; اوست که از دیده ها غایب مى شود و در حالى که زنده است میراثش تقسیم مى شود».

امام زین العابدین(علیه السلام) مى فرماید:

«. . . لاتخلو الأرض إلى أن یقوم الساعة من حجّة ولولا ذلک لم یُعبد اللّه . . .»

«...تا روزى که قیامت برپا شود هرگز روى زمین از حجّت خالى نخواهد بود، و اگر حجّت خدا روى زمین نباشد، خدا پرستیده نمى شود...».

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

«من المحتوم الّذی حتّمه اللّه قیام قائمنا، فمن شکّ فیما أقول، لقی اللّه وهو به کافر وله جاحد».

«قیام قائم ما از وعده هاى حتمى خداوند است. هرکس در این گفتار که مى گویم شکّ و تردید به خود راه دهد، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات خواهد کرد».

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

«من أقرّ بجمیع الأئمّة وجحد المهدی کان کمن أقرّ بجمیع الأنبیاء وجحد محمّداً(صلى الله علیه وآله وسلم) نبوّته».

«هرکس به همه امامان اعتراف کند ولى حضرت مهدى(علیه السلام) را انکار نماید، مانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف کند ولى نبوّت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)را انکار نماید».

امام کاظم(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکر واحداً من الأحیاء فقد أنکر الأموات»

«هرکس یکى از امامان زنده را انکار نماید، امامان قبلى را نیز انکار نموده است».

امام جواد(علیه السلام) مى فرماید:

«إذا مات إبنی علی بدا سراج بعده، ثمّ خفی، فویلٌ للمرتاب، وطوبى للغریب الفارّ بدینه»

«هنگامى که پسرم على ـ امام هادى ـ از دنیا برود چراغى بعد از او آشکار مى شود، و سپس مخفى مى گردد. واى بر کسى که در باره او شکّ و تردید به خود راه دهد، و خوشا به حال شخص غریبى که دین خود را برداشته ـ براى حفظ آن ـ از شهرى به شهر دیگر فرار کند».

در فرمایش امام جواد(علیه السلام) منظور از چراغ آشکار، امام حسن عسکرى(علیه السلام) و منظور از چراغ مخفى، حضرت مهدى(علیه السلام) است.

امام حسن عسکرى(علیه السلام) مى فرماید:

«أما إنّ المقرّ بالأئمّة بعد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) المنکر لولدی کمن أقرّ بجمیع أنبیاء اللّه ورسله ثمّ أنکر نبوّة محمّد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)، والمنکر لرسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)کمن أنکر جمیع الأنبیاء، لأنّ طاعة آخرنا کطاعة أوّلنا، والمنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا»

«آگاه باشید که هرکس به همه امامان بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)اعتراف کند ولى پسرم را انکار نماید همانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف نموده ولى رسالت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار نماید، و هرکس که رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار کند همانند کسى است که همه پیامبران را انکار نماید; زیرا اطاعت آخرین ما، اطاعت اوّل ماست، و انکار آخرین ما چون انکار اوّل ماست».

حضرت مهدى(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکرنی فلیس منّی، و سبیله سبیلُ ابن نوح».

«کسى که مرا انکار نماید از من نیست، و راه او راه فرزند حضرت نوح(علیه السلام)است».

از نظر شیعه، مسأله مهدویت و نوید ظهور آن مصلح الهى، یک مسأله کهن و ریشه دار است و سابقه آن به نخستین روزهاى طلوع فجر اسلام و دوران شخص نبى اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر مى گردد.

به اعتقاد شیعه، علاوه بر آیات متعددى که در «قرآن کریم» وارد شده و پیشوایان دینى آنها را به وجود مقدّس «مهدى موعود» تفسیر و تأویل کرده اند، صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) جانشینان آن حضرت صادر شده که در آنها کلیه صفات، خصوصیّات و جزئیات زندگى آن منتظر موعود و این که پس از تولّد دو بار غیبت خواهد داشت و پس از غیبت طولانى ظهور خواهد کرد، و با تشکیل حکومت واحد جهانى، جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود بیان شده است.

شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند که مهدى موعود(علیه السلام) سرّى از اسرار حقّ و رازى از رازهاى نهفته خداوند و آخرین برگزیده الهى است که پس از تولّد از نظرها غایب شده است و بعد از مدّت زمانى طولانى ظهور مى نماید و او حجّة اللّه، خلیفة اللّه و بقیّة اللّه است.

مهدى موعود(علیه السلام) از نسل پاک پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و از على و زهرا(علیهما السلام) و نهمین نفر از فرزندان امام حسین(علیه السلام) و فرزند بلا فصل امام حسن عسکرى(علیه السلام)است.

شیعیان دوازده امامى عقیده دارند که حضرت مهدى(علیه السلام)همنام و هم کنیه پیامبر و هم اکنون زنده است و هنگامى که خداوند اذن ظهورش دهد قیام مى کند و زمین را پر از عدل و داد مى نماید.

شیعیان، طبق وعده هاى انبیاى سلف(علیهم السلام) و نویدهاى کتب مذهبى، و وعده هاى صریح قرآن کریم عقیده دارند که:

آنگاه که اخلاق و معنویّت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب ظهور مهیا گردد، حضرت مهدى(علیه السلام) به فرمان حقّ قیام مى کند و دنیا را پر از عدل و داد مى نماید و به همه رنج ها پایان مى دهد.

شیعیان بر اساس عقل، وجدان، کتاب و سنّت عقیده دارند که با ظهور ولىّ خدا و آمدن موعود مکتبها و رهایى بخش انسانها هیچ حکومت باطلى روى زمین باقى نمى ماند; بلکه همه مکتب هاى موجود و حکومت هاى مقتدر زمان یکى پس از دیگرى از بین رفته و متلاشى مى گردند، مرزهاى جغرافیایى بین کشورها برداشته مى شوند; مظاهر شرک، کفر، الحاد و بى عدالتى از بین مى روند، عدالت اجتماعى تأمین مى گردد، هر حقّى به صاحب حقّ مى رسد، همگان در رفاه و آسایش زندگى مى کنند، از ظلم و ستم و بى عدالتى خبرى نیست، و در سرتاسر جهان هستى، تنها یک نظام حکومت مى کند که آن هم نظام عادلانه اسلام و احکام نجات بخش آسمانى قرآن کریم است.

جعلنا اللّه من أنصاره و الفائزین بلقائه.

    

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور