منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۴۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

فضائل زیارت عاشورا

امّا فضائل زیارت عاشورا; بر حسب آنچه در فرمایش حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)و حضرت صادق (علیه السلام)در روایت علقمه و صفوان است ، بیست و دو امر است:

اوّل: ثواب دوازده هزار حج.

دوم : ثواب هزار هزار جهاد .

سوّم: ثواب دو هزار هزار عمره ; که همه آنها را با حضرت رسول (صلى الله علیه وآله)و ائمّه اطهار (علیهم السلام)بجا آورده باشد .

چهارم: ثواب مصیبت هر پیامبرى از اوّلین تا آخرین .

پنجم :ثواب مصیبت هر رسولى  .

ششم: ثواب مصیبت هر وصیّى تا روز قیامت  .

هقتم:ثواب مصیبت هر صدّیقى تا روز قیامت  .

هشتم: ثواب هر شهیدى تا روز قیامت  .

نهم: بلندى مقام او صد هزار هزار درجه .

دهم: نوشته شدن هزار هزار حسنه .

یازدهم: محو شدن هزار هزار گناه .

دوازدهم: رسیدن به درجه شهداى با آنحضرت تا حدّى که به هیئت آنها محشور شود  ، و در مقامات آنها داخل شود .

سیزدهم: ثواب زیارت هر پیامبرى.

چهاردهم: ثواب زیارت هر رسولى .

پانزدهم: ثواب زیارت هر کسیکه زیارت نموده است آنحضرت را از آن روزى که شهید شده اند .

شانزدهم: جواب سلام از آنحضرت (علیه السلام) بجهت قبولى زیارت او .

هفدهم: قضاء و بر آورده شدن حوائج هرقدر و هرچند بزرگ باشد .

هجدهم: سرور قلب بر وجه دوام و همیشگى و روشنى چشم بواسطه رسیدن به آنچه طالب باشد .

نوزدهم: فوز به بهشت  .

بیستم: سلامتى از آتش .

بیست و یکم: قبول شدن شفاعت او براى هر کس که از خویش و بیگانه ، گرچه مستحق آتش جهنّم باشند ، جز دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) .

بیست و دوّم: ضمانت مؤکّده از حضرت صادق (علیه السلام) و از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) و از حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) و از حضرت ابى عبدالله (علیه السلام)و از حضرت مجتبى (علیه السلام)و از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله)و از جبرئیل (علیه السلام) و از حضرت احدیّت جلّ شأنه در حقّ زائر به این زیارت آنکه زیارت او مقبول و سعى او مشکور ، یعنى که هیچ مانعى سبب ردّ آن نشود.

 
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه شیعه

از نظر «شیعه»، مسأله مهدویّت و نوید ظهور مهدى موعود(علیه السلام) یکى از مسایل بسیار حیاتى اسلام به شمار مى رود و به اندازه اى اهمیّت دارد که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)در ردیف وقوع «قیامت» و تکذیب و تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم مى باشد.

در این باره روایات فراوانى از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) رسیده است که قسمتى از آنها از نظر خوانندگان مى گذرد:

پیامبر اکرم مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فقد أنکرنی»

«هرکس که قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا انکار کند به راستى که مرا انکار کرده است».

و در حدیث دیگر مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میتةً جاهلیةً».

«هرکس که مهدى قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است».

و در حدیث دیگرى آمده است که فرمود:

«من أطاعه أطاعنی، و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذّبه فقد کذّبنی، ومن صدّقه فقد صدّقنی».

«آن کس که او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده است و آن کس که با او مخالفت ورزد با من مخالفت ورزیده است و آن کس که در دوران غیبتش او را انکار کند مرا انکار کرده است و آن کس که او را تکذیب نماید مرا تکذیب نموده است و آن کس که او را تصدیق کند مرا تصدیق کرده است».

و در حدیثى دیگر مى فرمایند:

«لا تقوم الساعة حتّى یقوم القائم الحقُّ منّا وذلک حین یأذن اللّه عزّ وجلّ له و من تبعه نجا، و من تخلّف عنه هلک، اللّه اللّه عباد اللّه! فأتوه ولو على الثلج، فإنّه خلیفة اللّه عزّوجلّ وخلیفتی».

«قیامت برپا نمى شود تا هنگامى که قائمى از ما به حقّ قیام کند. و این هنگامى است که خداى تعالى اذن ظهورش دهد، کسى که از او پیروى کند نجات مى یابد، و کسى که از او تخلّف کند هلاک مى شود، از خدا بترسید، اى بندگان خدا! هرکجا باشید او را دریابید، اگرچه مجبور شوید بر روى برف حرکت کنید، که او خلیفه خداى تبارک و تعالى و جانشین من است».

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

«لاتخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إمّا ظاهراً مشهوراً، و إمّا خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج اللّه وبیّناته».

«زمین هرگز از وجود قائمى که براى خدا قیام کند و حجّت حقّ را بر پا دارد خالى نخواهد بود، که یا ظاهر و آشکار است و یا ترسان و نهان، تا حجّتها و دلایل روشن حضرت پروردگار باطل نشود».

امام حسن مجتبى(علیه السلام) مى فرماید:

«إنّ الأئمّة منّا، وإنّ الخلافة لاتصلح إلاّ فینا، و إنّ اللّه جعلنا أهلها فی کتابه و سنّة نبیّه».

«امامان ـ دوازده گانه ـ از ما هستند، و خلافت جز براى ما شایسته نیست، و خداى تعالى ما را در کتاب خود و سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اهل خلافت قرار داده است».

امام حسین(علیه السلام) مى فرماید:

«قائم هذه الاُمّة هو التاسع من ولدی، وهو صاحب الغیبة، وهو الّذی یقسّم میراثه وهو حیّ».

«قائم این اُمّت نهمین فرزند منست; اوست که از دیده ها غایب مى شود و در حالى که زنده است میراثش تقسیم مى شود».

امام زین العابدین(علیه السلام) مى فرماید:

«. . . لاتخلو الأرض إلى أن یقوم الساعة من حجّة ولولا ذلک لم یُعبد اللّه . . .»

«...تا روزى که قیامت برپا شود هرگز روى زمین از حجّت خالى نخواهد بود، و اگر حجّت خدا روى زمین نباشد، خدا پرستیده نمى شود...».

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

«من المحتوم الّذی حتّمه اللّه قیام قائمنا، فمن شکّ فیما أقول، لقی اللّه وهو به کافر وله جاحد».

«قیام قائم ما از وعده هاى حتمى خداوند است. هرکس در این گفتار که مى گویم شکّ و تردید به خود راه دهد، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات خواهد کرد».

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

«من أقرّ بجمیع الأئمّة وجحد المهدی کان کمن أقرّ بجمیع الأنبیاء وجحد محمّداً(صلى الله علیه وآله وسلم) نبوّته».

«هرکس به همه امامان اعتراف کند ولى حضرت مهدى(علیه السلام) را انکار نماید، مانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف کند ولى نبوّت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)را انکار نماید».

امام کاظم(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکر واحداً من الأحیاء فقد أنکر الأموات»

«هرکس یکى از امامان زنده را انکار نماید، امامان قبلى را نیز انکار نموده است».

امام جواد(علیه السلام) مى فرماید:

«إذا مات إبنی علی بدا سراج بعده، ثمّ خفی، فویلٌ للمرتاب، وطوبى للغریب الفارّ بدینه»

«هنگامى که پسرم على ـ امام هادى ـ از دنیا برود چراغى بعد از او آشکار مى شود، و سپس مخفى مى گردد. واى بر کسى که در باره او شکّ و تردید به خود راه دهد، و خوشا به حال شخص غریبى که دین خود را برداشته ـ براى حفظ آن ـ از شهرى به شهر دیگر فرار کند».

در فرمایش امام جواد(علیه السلام) منظور از چراغ آشکار، امام حسن عسکرى(علیه السلام) و منظور از چراغ مخفى، حضرت مهدى(علیه السلام) است.

امام حسن عسکرى(علیه السلام) مى فرماید:

«أما إنّ المقرّ بالأئمّة بعد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) المنکر لولدی کمن أقرّ بجمیع أنبیاء اللّه ورسله ثمّ أنکر نبوّة محمّد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)، والمنکر لرسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)کمن أنکر جمیع الأنبیاء، لأنّ طاعة آخرنا کطاعة أوّلنا، والمنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا»

«آگاه باشید که هرکس به همه امامان بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)اعتراف کند ولى پسرم را انکار نماید همانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف نموده ولى رسالت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار نماید، و هرکس که رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار کند همانند کسى است که همه پیامبران را انکار نماید; زیرا اطاعت آخرین ما، اطاعت اوّل ماست، و انکار آخرین ما چون انکار اوّل ماست».

حضرت مهدى(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکرنی فلیس منّی، و سبیله سبیلُ ابن نوح».

«کسى که مرا انکار نماید از من نیست، و راه او راه فرزند حضرت نوح(علیه السلام)است».

از نظر شیعه، مسأله مهدویت و نوید ظهور آن مصلح الهى، یک مسأله کهن و ریشه دار است و سابقه آن به نخستین روزهاى طلوع فجر اسلام و دوران شخص نبى اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر مى گردد.

به اعتقاد شیعه، علاوه بر آیات متعددى که در «قرآن کریم» وارد شده و پیشوایان دینى آنها را به وجود مقدّس «مهدى موعود» تفسیر و تأویل کرده اند، صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) جانشینان آن حضرت صادر شده که در آنها کلیه صفات، خصوصیّات و جزئیات زندگى آن منتظر موعود و این که پس از تولّد دو بار غیبت خواهد داشت و پس از غیبت طولانى ظهور خواهد کرد، و با تشکیل حکومت واحد جهانى، جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود بیان شده است.

شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند که مهدى موعود(علیه السلام) سرّى از اسرار حقّ و رازى از رازهاى نهفته خداوند و آخرین برگزیده الهى است که پس از تولّد از نظرها غایب شده است و بعد از مدّت زمانى طولانى ظهور مى نماید و او حجّة اللّه، خلیفة اللّه و بقیّة اللّه است.

مهدى موعود(علیه السلام) از نسل پاک پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و از على و زهرا(علیهما السلام) و نهمین نفر از فرزندان امام حسین(علیه السلام) و فرزند بلا فصل امام حسن عسکرى(علیه السلام)است.

شیعیان دوازده امامى عقیده دارند که حضرت مهدى(علیه السلام)همنام و هم کنیه پیامبر و هم اکنون زنده است و هنگامى که خداوند اذن ظهورش دهد قیام مى کند و زمین را پر از عدل و داد مى نماید.

شیعیان، طبق وعده هاى انبیاى سلف(علیهم السلام) و نویدهاى کتب مذهبى، و وعده هاى صریح قرآن کریم عقیده دارند که:

آنگاه که اخلاق و معنویّت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب ظهور مهیا گردد، حضرت مهدى(علیه السلام) به فرمان حقّ قیام مى کند و دنیا را پر از عدل و داد مى نماید و به همه رنج ها پایان مى دهد.

شیعیان بر اساس عقل، وجدان، کتاب و سنّت عقیده دارند که با ظهور ولىّ خدا و آمدن موعود مکتبها و رهایى بخش انسانها هیچ حکومت باطلى روى زمین باقى نمى ماند; بلکه همه مکتب هاى موجود و حکومت هاى مقتدر زمان یکى پس از دیگرى از بین رفته و متلاشى مى گردند، مرزهاى جغرافیایى بین کشورها برداشته مى شوند; مظاهر شرک، کفر، الحاد و بى عدالتى از بین مى روند، عدالت اجتماعى تأمین مى گردد، هر حقّى به صاحب حقّ مى رسد، همگان در رفاه و آسایش زندگى مى کنند، از ظلم و ستم و بى عدالتى خبرى نیست، و در سرتاسر جهان هستى، تنها یک نظام حکومت مى کند که آن هم نظام عادلانه اسلام و احکام نجات بخش آسمانى قرآن کریم است.

جعلنا اللّه من أنصاره و الفائزین بلقائه.

    

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه اسلام

دین مبین اسلام به عنوان دین خاتم و آخرین دین جامع و کامل آسمانى، از نخستین روزهاى طلوع که غریبانه سر از افق مکّه بیرون آورد و نمى توانست در زیر بار گران شکنجه هاى طاقت فرساى کفّار قریش و مشرکان مکّه کمر راست کند، با دیدى وسیع، عمیق و جدّى به مسأله «مهدویّت» و آینده بشر نگریسته و به مسلمانان نوید «نیک فرجامى» در آینده تاریخ داده است.

طبق متون اصیل اسلامى، رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)در همان عصر غربت و دوران تنهایى خویش و در روزگارى که هیچ کس باور نداشت که آئین توحید و یکتاپرستى از مرز جزیرة العرب فراتر رود، از پیروزى اسلام و آینده جهان و سرانجام بشر سخن مى راند.

شاهد صادق این گفتار، آیات متعددى است که در قرآن کریم وارد شده و پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) آنها را به وجود مقدّس مهدى موعود(علیه السلام)و زمان ظهور مبارک آن حضرت تفسیر و تأویل نموداند.

علاوه بر این، در ضمن صدها حدیث معتبر و متواتر که بزرگان و محدّثان شیعه و سنّى در منابع موثّق خود آورده اند، به معرّفى مهدى موعود(علیه السلام) و پایه گذار حکومت واحد جهانى پرداخته اند.

اینک براى این که معلوم شود مسأله مهدویّت در اسلام تا چه اندازه اهمیّت دارد پیرامون عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از دیدگاه شیعه و سنّى توضیح مى دهیم و به برخى از روایاتى که درباره اهمیّت این موضوع در منابع موثّق شیعه و سنّى آمده است اشاره مى کنیم; آنگاه درباره ویژگى هاى حضرت مهدى(علیه السلام) در روایات و تعداد روایات رسیده در موضوع ظهور، مطالبى را به طور اختصار تحت چند عنوان مى نگاریم.

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:

«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد».

نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند.

مسیحیان، با این که حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند.

طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد.

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.

آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.

اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه آورده ایم توجه فرمایید...  انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

بالِ پرواز

سایه نشینان ابر «اهل زمین» اند. آنان که پاى بر خاک دارند و فراتر از خاک را تجربه نکرده اند، همانهایند که تا ابر هست از دیدار خورشید محرومند، تا ابر هست از تابش مستقیم آفتاب محرومند.

امّا آنها که بالى یا مجالى براى پرواز دارند، اگر خود پرواز کنند یا بر بال پرنده اى نشسته، دل از خاک برکنده و چند صدمترى فراتر از خاک را مشاهده کنند، به آسانى خود را در معرض نگاه مستقیم خورشید مى بینند و گرماى آفتاب را بر رگ و پوست خویش لمس مى نمایند.

بلکه اگر اهل پرواز و دل برکندن از خاک هم نباشند، همینکه پایى براى صعود داشته باشند و از گستره عادىِ زندگىِ زمینى فراتر روند، چه بسا هنوز به قله کوه نرسیده، ابرها را زیرپاى خویش ببینند و جمال دلا راى خورشید را، بر بالاى سر خود نظاره کنند.

منتظرانِ حضرت مهدى(علیه السلام)، آن خورشید همیشه فروزان منظومه هستى، چنین حالى دارند. تا آن زمان که دلبستگان به خورد و خواب و خانه و خلوتِ خویشند از دیدار محرومند، اگر چه خود را از منتظران بدانند و براى رسیدن روزى آفتابى، در پى بر طرف شدن ابرهاى تیره غیبت، لحظه شمارى کنند.

امّا آنگاه که پاى در راه خویشتن سازى و دیگرسازى مى نهند و صخره هاى سخت حوادث و ابتلاءات دوران غیبت را یکى پس از دیگرى در مى نوردند، دیرى نمى پاید که به قله اى آفتاب گرفته دست مى یابند و جلالت بیمثال خورشید عالم افروز زاده زهرا را به تماشا مى نشینند.

لکن خوشا به حال آنان که عرفان و سوز و مجاهدت شان، بال پروازشان است و دنیاى حقیر و متاع قلیل، دل آسمانى شان را هرگز تسخیر نمى کند. راستى آنان در آن اوج فراتر از اینهمه ابرى که فضاى زندگى ما را پوشانده است، چه مى بینند؟

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار و شهادت

«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فى سبیل اللّه.»

تشبیه در هر زبانى از یک نوع قاعده منطقى عام پیروى مى کند که تکیه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقیّات محض و هنر مطلق نیست.

تشبیه نوعى تصرّف ذوقى است امّا با قانونمندى عقلى، نوعى کاربرد هنرى است امّا با شیوه اى خِردپذیر.

اگر اشک را به شبنم، و گونه هاى طفلى یتیم را به گلبرگ تشبیه مى کنند، اولى از جهت زلالیّت و طهارت و دیگرى از باب لطافت و زیبایى است.

اگر دلاوران را به کوه، و فریاد بلندشان را به رعد همانند مى کنند، اولى از نظر صلابت و پایمردى، و دیگرى از حیث مهابت و خروشندگى است.

اینجا نیز اگر منتظران ظهور، به در خون طپیدگان راه خدا تشبیه شده اند، همه مى پذیرند که باید نوعى یکسانى و همانندى بى نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتى؟

آیا مى توان پذیرفت که در این روایت نورانى، تنها وجه تشبیه بین منتظِر و سردار بخون طپیده راه خدا، در اجر و پاداش قیامت است؟

متأسّفانه مقدّمه بسیارى تحریفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحلیل هاى ساده اندیشانه عوام پرور و دریافت و القاى مضامین خنثى و غیر مسئولیت آور از بخشى تعالیم حیاتى و انسانساز اسلام است.

امرى که باعث شده است تا به عنوان مثال، یکى از ناب ترین تعالیم مبارزاتى اسلام یعنى «تقیّه» در چنبره سیاست دغل پیشه گان، تا حدّ گوشه نشینى و بى تفاوتى و تا مرز تسلیم و کرنشى ذلیلانه در برابر نیروى مسلّط باطل سقوط کند. و یا توکّل که یکى از عالى ترین جلوه هاى عرفان انسانهایى مؤمن و مدیر و سختکوش است، به یکى از ابزارهاى خمودى و سستى تن پرورانِ مؤمن نما، تبدیل شود.

با توجّه به این مقدّمه، اگر در این حدیث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنى به میان نیامده باشد، در حقیقت راه تحریفى دیگر بر منحرفین گشوده گشته است.

در این صورت آنان که انتظار را دست روى دست نهادن و در خانه نشستن و دیده به در دوختن مى شمارند و آنها که انتظار را تسلیم به وضعیّت انحراف آلوده موجود و امیدوار بودن به وضعیّت ایده آل در آینده مى دانند، چه مانع ورادعى دارند که اجر شهید به خون طپیده راه خدا را، براى منتظرانى از این قبیل اثبات کنند؟

براستى در این صورت بحث هماهنگى و همخوانى کلیه تعالیم اسلامى را چگونه مى توان تفسیر کرد؟

اینکه کلیه احکام و فرامین اسلام مجموعه اى هماهنگ و نظام گرفته را تشکیل مى دهد و در هر زمینه اى نوعى قانونمندى واحد بر آن حکومت دارد، نشان مى دهد که عظمت اجر و پاداش جز به تناسب میزان دشوارى عمل و کثرت رنج در راه خدا نیست. نمى شود قبول کرد کسى که به همه تعلقاتش پشت کرده، از همه لذتها و خوشى ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازى به سر آورده، با آنکس که هر جور خواسته زندگى کرده، و هر چه دلش مایل بوده خورده و پوشیده، و هر گونه که توانسته به لذت بردن و کامرانى پرداخته، اجرى برابر داشته باشد.

این است که باید پذیرفت که این فرمایش پر ارزش امام معصوم(علیه السلام)، بیش از آنکه در صدد بیان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قیامت باشد، به کیفیت انتظار نظر دارد.

انتظار را نوعى مبارزه مى شمارد و سختى هاى راه پرنشیب و فراز انتظار را خاطرنشان مى سازد.

منتظِر را تلاشگرى نستوه مى داند که در برابر هر انحرافى مى ایستد و باالهام از شیوه و آیین امام و مقتداى مورد انتظار خویش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت مى پردازد و آنقدر مى کوشد تا شایستگى همانندى و همنوایى با مجاهدان فى سبیل اللّه را بیابد و عاقبت در این مسیر به چنان اوجى دست مى یازد که مثیل و نظیر شهیدان بخون خفته راه خدا گردد. و این است مفهوم انتظار!


 

 

    

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

حماسه انتظار

پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

«افضل اعمال امّتى انتظار الفرج.»

برترین کارهاى امت من انتظار فرج است.

و فرمود:

«انتظار الفرج عبادة.»(

انتظار فرج عبادت است.

و فرمود:

«افضل العبادة انتظار الفرج.»(

والاترین عبادت، انتظار فرج است.

و فرمود:

«افضل جهاد امّتى انتظار الفرج.»

بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است.

در میان همه خلایق، امّتى والاتر از امّت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)نمى توان یافت، و چون چنین است اعمال امت پیامبر والاتر از اعمال همه امّت هاست.

در میان چنین اعمال والایى از امّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)والاتر از «انتظار فرج» نمى توان یافت، چون «انتظار فرج» انتظار «قدرت اسلام و توحید» است. انتظار «حاکمیّت وحى و ولایت» است، انتظار اجراى حدود الهى و احکام قرآنى است.

از دیگر سو، «انتظار فرج» عمل است، کار و تلاش و تکاپو است و چه عملى از مقدمه سازى براى قدرتمند گشتن اسلام و توحید و به حاکمیت رسیدن وحى و ولایت و اجرا شدن حدود الهى و احکام قرآنى، مقدّس تر و پسندیده تر و با فضیلت تر است؟

در کلام نورانى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به همین بسنده نمى شود که «انتظار فرج»، والاترین عمل از والاترین امّت به شمار رود. بلکه بالاترین درجه از با ارزش ترین عمل مؤمنین یعنى «عبادت» که نمایش خالصانه اطاعت و بندگى خداست، به آن اختصاص مى یابد.

«انتظار فرج»، عبادت است زیرا جلوه اى زیبا از گردنگزارى به فرمان خدا و گردنفرازى در برابر طاغوتان است و قصد قربت مى طلبد. و بالاترین عبادت است چون رنگ گرفته از ایمانى راستین به خدا و پیامبر و رستاخیز، و برخاسته از باورى پویا به امامت و ولایت و حق حاکمیت قرآن، و مستلزم ایثار و استقامت و فداکارى است.

و به این نیز اکتفا نمى شود بلکه «انتظار فرج» نه تنها جهاد، بلکه بالاترین جهاد امت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)محسوب مى شود. جهاد که خود شورانگیزترین و سرنوشت سازترین حرکت عبادى مؤمنان است، درجاتى دارد و برترین این درجات در کلام نورانى امین وحى به «انتظار فرج» اختصاص یافته است.

راستى این چه شکوه شگرفى است که در «انتظار فرج» نهفته و آن چه حماسه و شور شعورى است که چنین منزلتى شگفت به «انتظار فرج» بخشیده است؟!

۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

در انتظار روح نماز

در روایتى از امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده است:

«کسى که در انتظار اقامه نماز به سر برد در طى زمان انتظارش، در حال نماز محسوب مى شود».

و به همین مقدار اکتفا ننمود بلکه در جاى دیگر فرمود:

«کسى که منتظر وقت نماز بماند بعد از اداى نمازش در زمره زیارت کنندگان خداى عزوجل به شمار مى آید.»

اقامه نماز اگر چه ستون دین است، امّا همه دین نیست. نماز با همه اهمیّتى که دارد تنها بخشى از تعالیم انسان ساز اسلام و تنها یکى از راه هاى اصلى، قرب به خداوند است. نماز در کنار روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و سایر احکام نورانى قرآن، تنها یکى از فروع دین به شمار مى رود و اهمیّتش هرگز بالاتر از اصول دین نیست.

حال اگر قرار باشد به فرموده مولاى متقیان، که کلامش برگرفته از کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و ریشه دار در سخن خداى عزّوجلّ است، ارزش انتظار یک مؤمن براى برگزار شدن نماز جماعت و یا حتى رسیدن وقت، براى اداى نمازِ خودش در حدّى باشد که نفس زدنهایش را قرائت و ذکر نماز، و نشستنش را قیام و رکوع و سجود نماز بشمارند و او را در حال انجام نماز محسوب دارند، باید دید منتظران قیام دینِ مجسّد و عدالت موعود، حضرت مهدى(علیه السلام) را در چه مقام و منزلتى مى بینند؟

باید دید آنها که منتظر اقامه تمامیّت دین و پیاده شدن همه تعالیم حیاتبخش اسلام هستند در نزد خدا و امینان او چه جایگاهى دارند؟

راستى اگر قرار باشد کسى که در انتظار داخل شدن وقت نماز بسر برده و شوق «ایستادن در برابر معبود» او را چشم به راه «اذان» قرار داده است بعد از نماز در شمار دیدار کنندگان خدا (زوّار اللّه)  قرار گیرد، کسى که در انتظار فرار رسیدن وقت «ظهور روح نماز و عبادت» بسر برده است، کسى که اشتیاق «سر نهادن همه جهانیان به اطاعت معبود» او را چشم به راه قیام مهدى(علیه السلام) قرار داده است، در شمار چه طائفه اى ازمقرّبین خداوند است؟!

بیهوده نیست که جایگاه منتظر را جایگاه شهید بخون غلطیده در پیش روى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)دانسته اند. چه مقامى از این بالاتر مى توان تصور کرد؟ شهید که شهادتش درى به سوى بهشت است بى هیچ وصف دیگرى، از خاصّان اولیاء است. او با شهادت خود به مقامى دست مى یابد که «لیس فوقه برّ» بالاتر از آن فضیلتى نیست.

امّا تنها این مقام در خور منتظِر نیست، مقام او مقام شهیدى است که زیر پرچم پیامبر و در رکاب پیامبر جنگیده و در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)آخرین مرحله ایمان و جانبازى و ایثارش را به نمایش گذاشته و در پیشگاه او به خاک و خون طپیده است.

زیباتر اینکه منتظِر نماز مى نشیند و چشم انتظار وقت نماز یا برپایى نماز جماعت مى ماند، امّا منتظِر قیام حضرت مهدى(علیه السلام) که نماز مجسم، حج و جهاد مجسم، بلکه قرآن مجسّم و دین مجسّم است، در انتظار اقامه نماز و حج و جهاد و ... و در انتظار احیاى قرآن و دین بر مى خیزد، مى کوشد و مى خروشد.


و چقدر فاصله است بین اجر نشستگان و برخاستگان!

چقدر دور است فاصله بین مقام منتظران قاعد و قائم!

۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

متن آهنگ صبح امید-حامدزمانی

دانلود آهنگ

صبح امید

صبحت بخیر آقای من آقای دلتنگی

صبحت بخیر آقای من آقای تنهایی

من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی

امروزمو با تو شروع کردم که اینجایی

گنــاه مـن به انتـظــار تــو نشستنــه

نشستــه عاشقــی گناهه عشق رفتنه

اگر که دلخوشی به من، گناه از تو نیست

اگــرکـه خیســه چشم تـو ، گنــاه از منه

اَللهم اَرنی الطلعه الرشیده

دیگــه جــونم به لـب رسیــــده

همه دنیا ازم بریده ، تو اما نــه

عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم

ولــی سختـــه دووم بیـــارم

توی عشق تو کم میزارم تو اما نه

تو هفته ای دوبار گریه میکنی برام

تو هفته ای دوبار توبه میکنی بجام

تو منتظرتر از منی تموم شه غیبتم

دروغ میگم عاشقم ولی بزار بیام

خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت

دعا بکن که خوب بشم اقا به حرمتت

یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات

یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت

دانلود آهنگ

۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور