منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

جداسازى نشانه‏ هاى ظهور از شرایط و اسباب ظهور

 وجود هر پدیده‏اى هم می‏تواند سبب و شرط داشته باشد و هم علامت و نشانه، و پر واضح است که این دو از یک مقوله نیستند و هر چند ممکن است در موارد بسیارى (شرط) و (علامت) مقارن و موازى باشند ولى نسبت هر یک با پدیده ى مورد نظر از سنخى ویژه و متمایز است. براى آن که تفاوت نسبت هر یک از این دو با پدیده ى مورد نظر مشخص شود مناسب مى‏نماید به ذکر مثالى بپردازیم:

 قطارى را در نظر آورید که مى‏خواهیم از راه رسیدنش را به عنوان یک پدیده تصور کنیم و هر یک از (شرط) و (نشانه) و نیز نسبت آن دو با فرا رسیدن قطار را معیّن سازیم.

 مى‏توان (عدم ریزش کوه در مسیر ریل) را (شرط) و (بلند شدن صداى سوت قطار یا به هوا برخاستن دود آن) را (علامت) از راه رسیدن قطار به شمار آورد.

 در این حال، عدم ریزش کوه و به تعبیر دیگر (باز بودن مسیر ریل) سبب و شرط رسیدن قطار است که اگر حاصل نشود، قطار هیچگاه به مقصد نخواهد رسید؛ اما سوت قطار یا دود آن صرفا هشدارى است که به مردم مى‏فهماند قطار به شما نزدیک مى‏شود و از راه مى‏رسد که چنانچه این سوت شنیده یا آن دود دیده نشود یا قطار اساسا فاقد سوت و بدون دود باشد، حرکت قطار و رسیدن آن به مقصد مختل نمى‏گردد و لکوموتیو مى‏تواند به مسیر خود ادامه دهد و به مقصد برسد.

 با عنایت به مثال پیش گفته، تفاوت نسبت میان هر یک از (شرط) و (نشانه) با یک پدیده مشروط و نشانه‏دار روشن مى‏گردد؛ نسبت میان شرط و مشروط، یک ارتباط استلزامى و انفکاک ناپذیر است در حالى که نسبت میان نشانه و نشاندار، یک ارتباط غیر استلزامى و انفکاک‏پذیر است.

 البته باید توجه داشت که تعداد انگشت‏ شمارى از علایم وجود دارند که با پدیده ى نشانه‏ دار ارتباط استلزامى و انفکاک ناپذیر دارند. مثلا لرزش زمینى که ناشى از حرکت قطارى سنگین و سریع است و با گوش خواباندن بر زمین قابل احساس مى‏باشد، از حرکت قطار جدایى نمى‏پذیرد.

 با این توضیح به سراغ (ظهور) و علایم آن مى‏رویم. شرایط ظهور عبارتند از همان اسباب برپایى حکومت عدل جهانى که در چهار عامل خلاصه مى‏شوند:

  1- دستورالعمل جامع، حکیمانه و عادلانه‏ ى اداره جامعه ‏ى بشرى.

 2 - رهبرى حکیم، عادل و توانمند که انقلاب را هدایت کرده به پیروزى برساند و اداره ‏ى حکومت را بر عهده گیرد.

 3- تعداد کافى فرمان‏بران و یاوران آگاه از هدف انقلاب جهانى مصلح کل و آماده براى جانبازى در راه انجام فرامین وى.

4 - آمادگى و پذیرش جامعه جهانى به جهت سرخوردگى از تجارب ناکام بشرى و شکست تزها و دکترین‏ هاى رنگارنگ در ایجاد جامعه مطلوب و به ستوه آمده از اوج‏گیرى ظلم و فساد در سطح جامعه‏ ى ملل.

 از این میان، دو شرط اول موجود و دو سبب بعدى مفقودند؛ شرط اول با آمدن حقه ى نهایى وحى آسمانى -شریعت مقدس اسلام- محقق گشته و شرط دوم با وجود مقدس بقیةالله الاعظم(عجل اللّه تعالى فرجه) تأمین شده است.

 اما شرط سوم و چهارم هنوز حاصل نشده‏اند و از این رو، علت تامه ى ظهور تشکیل نشده است. هنگامى عصر طلایى ظهور فرا مى‏رسد که این دو سبب، حاصل آید و به دو شرط نخست انضمام یابد.

 

 اما علایم ظهور -به جز علایم حتمیّه که همان نشانه‏هاى تفکیک ناپذیرند و در ادامه از آن‏ها سخن خواهیم گفت- اکثرا با خود ظهور ارتباط استلزامى ندارند؛ چه اینکه ممکن است برخى حاصل نشوند ولى ظهور تحقق یابد (توضیح بیشتر این صورت در یاد سپارى‏هاى آخر این فصل خواهد آمد) و نیز محتمل است برخى حاصل شوند ولى ظهور توأم با آن‏ها حادث نشود، بدین شکل که این نشانه‏ ها بیانگر ظرف تحقق ظهور باشند؛ ظرفى که وسیع‏تر و به اصطلاح (اعم) از مظروف است مانند این که گفته شود: پستچى هنگامى مى‏آید که هوا صاف باشد، در اینجا حداکثر چیزى که استفاده مى‏شود این است که نامه ‏رسان در هنگام نامساعد بودن اوضاع جوّى نخواهد آمد، ولى نمى‏توان توقع داشت که همین فردا که هوا آفتابى است، او از راه برسد. به عبارت دیگر، وقتى او مى‏آید هوا صاف است نه این که هر وقت هوا صاف بود، او مى‏آید.

 در مورد ظهور نیز اخبارى وارد شده که بیان مى‏دارد امام‏ علیه السّلام  زمانى ظهور خواهد کرد که فساد مالى و جنسى شیوع یافته و دین‏ گریزى سکه‏ ى رایج شده و...از این بیان مى‏توان بدین نکته پى برد که امام در غیر این شرایط، ظهور نخواهد فرمود، اما اگر چشم گشوده و مشاهده کردیم که هم اکنون این اوضاع، بر جامعه بشرى حاکم است نمى‏توانیم متوقع ظهور زود هنگام مصلح کل باشیم.
 

۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۴۶ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
منتظر ظهور

راه شناخت مهدى (علیه السلام)

براى شناخت حضرت مهدى (علیه السلام) و ویژگى هاى شخصى و کیفیت غیبت و ظهور او هیچ وسیله اى بهتر از آیات شریفه قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام)نیست. با اینکه در این زمینه و با اتکاى به همین آیات و روایات، بیش از هزار کتاب و رساله نوشته شده است بازهم به طور یقین مى توان گفت که در تمامى آنها، جز بخش کوچکى از معارف مربوط به این آخرین ذخیره الهى، تبیین نشده است. زیرا ابعاد وجودى او را ـ همچنان که در باره امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرموده اند ـ کسى جز خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به تمام و کمال نشناسد. و باز کلام خدا و پیامبر و اهلبیت را هرکسى به درستى فهم نتواند کرد.

علاوه بر این، خاصیت دوران غیبت است که نمى توان مطمئن بود که همه فرمایشات آنان به ما رسیده باشد.

با این همه، آنچه در پى مى آید تنها مرورى بر پاره اى عناوین و ذکر نمونه هایى در هر باب است. بسان بر گرفتن قطره هایى از دریایى بى کرانه، که گفته اند:

آب دریا را اگر نتوان کشید***هم به قدر تشنگى باید چشید

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

میلاد حضرت مهدى (علیه السلام) مبارک باد

آسمان و زمین چشم انتظار ولادت او بود. خورشید هم به انتظار آمدن او نشسته بود. ارواح پاک همه پیامبران و اولیاى الهى، گرداگرد خانه امام حسن عسکرى (علیه السلام)منتظرانه در آرزوى دمیدن نور جمال او به سر مى بردند. فجر نیمه شعبان بود. صداى آشناى اذان در کوچه پس کوچه هاى غریب شهر سامرا مى پیچید: «اشهد أن لا اِله الاّ اللّه»، «اشهد أنّ محمداً رسول اللّه».

سیصد و هشت سال پیش که خورشید وجود پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در آسمان مکّه طلوع کرد، ظلمات شرک همه جا را آکنده بود و صداى هلهله بت پرستان بر گرد الهه هاى تراشیده از چوب و سنگ، فضا را آلوده ساخته بود.

امّا اینک در سال 255 هجرى قمرى، در آستانه طلوع آخرین خورشید هدایت و رهبرى، بانک توحیدى «لا اِله اِلاّ اللّه» از مرزهاى شبه جزیره عرب تا شام و قسمتهاى وسیعى از قاره آفریقا همه جا طنین انداز شده و شهادت به رسالت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) بر مأذنه هاى سرتاسر سرزمین وسیع اسلامى هر صبح و شام تکرار مى شود با این همه، جاهلیّت ـ اگر چه در چهره اى جدید ـ هنوز پا برجاست و با محصور ماندن اهلبیت (علیهم السلام)، ظلمت شرک همچنان باقى است و بت هاى کاخ نشین در لباس خلافت پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم)همچنان دست اندرکار محو توحیدند.

شاید از این روست که حضرت مهدى (علیه السلام) در آغاز ولادت، زبان به ذکر شهادتین مى گشاید «أشهد أن لا اِله اِلاّ اللّه وحده لاشریک له و أنّ محمداً رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم)»

یا به روایتى دیگر در همان آغازین لحظه هاى تولّد زانو مى زند و مى گوید: «الحمد للّه رب العالمین و صلى اللّه على محمد و آله، زعمت الظلمة أنّ حجة اللّه داحضة، لو أذن لنا فى الکلام لزال الشک»

سپاس خداى را که پروردگار عالمیان است. و سلام و صلوات خدا بر محمد و خاندانش باد. ستمگران گمان بردند، که حجت خدا نابود شدنى است! اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مى شد، شک و تردید مردم در باره ما از بین مى رفت».

پدرش امام حسن عسکرى (علیه السلام) که اینک با دیدن چهره زیباى اولین و آخرین فرزند خویش، وعده خدا را عملى مى یافت، سرشار از شادى، سر به سجده گذاشت و گفت:

«الحمد للّه الذى لم یخرجنى من الدنیا حتّى ارانى الخلف من بعدى.

«سپاس خدا را که مرا زنده نگه داشت تا فرزند و جانشین مرا به من بنمایاند.» سپس سر برداشت و به حاضران نگریست و فرمود:

«او در صورت و سیرت، شبیه ترین مردم به رسول اللّه است، خدا او را در دوران غیبتش، محفوظ مى دارد و سپس ظاهر مى گرداند تا زمین را آنچنان که از جور و ستم پر شده باشد از عدالت و داد آکنده سازد».

چشمان حضرت نرجس(علیها السلام) به اشک نشسته بود، آنقدر شاد بود که آرامش بستر را تاب نمى آورد. برخاست و نشست و به صورت نورانى و چشمهاى درشت فرزندش خیره شد. مهدى (علیه السلام) که در آغوش حکیمه خاتون قرار داشت، دستهایش را به طرف مادر دراز کرد و لحظه اى بعد در آغوش گرم او جاى گرفت.

امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرمود: «او چنانکه جدّمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: همنام و هم کنیه ایشان خواهد بود، پس نامش «محمد» و کنیه اش «ابوالقاسم» است.»

عطر خاطره انگیز «صلوات» در فضاى خانه کوچک امام حسن عسکرى پیچیده بود و همگى اهل خانه داشتند به رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم)مى اندیشیدند. اى کاش او هم بود ... که بود.

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور