منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدى منتظر» ثبت شده است

نشانه هاى خود حضرت چیست؟

 پاسخ:

مقدارى از نشانه هاى قائم(عج) در ضمن این کتاب آمده است، ولى در اینجا نیز به چند نشانه اشاره مى کنیم:

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«امامت امّت( [31] ) صلاح نیست مگر براى شخصى که داراى سه خصلت باشد:

1 ـ سزاوارترین مردم به امام قبل.

2 ـ اسلحه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در نزد او باشد.

3 ـ امام سابق، او را به طور آشکار، وصىّ خود کرده باشد.»( [32] )

اباصلت هروى گوید: به حضرت رضا(علیه السلام) عرض کردم نشانه قائم(عج) در وقت خروج چیست؟

فرمود: «او در سن پیران است ولى سیماى جوان دارد، ناظران به او گمان مى برند که چهل سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمى شود تا پایان عمرش فرا رسد.»( [33] )

مرحوم صدوق(رحمه الله) از امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند:

«نخستین سخنى که حضرت مهدى(عج) پس از قیام خود مى فرماید این است:

«من بقیّة اللّه و حجّت و خلیفه خدا بر شما هستم»

سپس هیچکس بر او سلام نمى کند مگر اینکه مى گوید:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللّهِ فِى اَرْضِهِ:

سلام بر تو اى بقیّه (ذخیره بادوام) خدا در زمین خدا.»( [34] )

قبلاً گفتیم امام قائم(عج) در تمام جهات شباهت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)دارد حتى در قیافه و روش و خصوصیات.

نیز امام باقر(علیه السلام) فرمود:

«در مکّه تعداد بیعت کنندگان به 000/10 نفر مى رسند، و در سراسر زمین معبودى جز خدا یافت نمى شود و همه معبودهاى باطل، آتش مى گیرند...»( [35] )

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«شب 23 ماه رمضان ندا بنام امام قائم(عج) بلند شود، و آنحضرت در روز عاشورا که در آن امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، قیام کند، گویا روز شنبه دهم محرم را مى نگرم که آنحضرت بین حجرالاسود و مقام ابراهیم(علیه السلام)، در کنار کعبه ایستاده و جبرئیل در حضورش است، اعلام بیعت مى شود که همه شیعیان و طرفداران او از اطراف جهان به مکه آیند و با او بیعت کنند، زمین براى آنها در نور دیده مى شود (که زودتر برسند)، پس آنگاه خداوند زمین را که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد کند.»( [36] )

    


منابع:

     [31] ـ منظور امامت معصومین است.

[32] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 402.

[33] ـ بحار، ج 52، ص 285.

[34] ـ تفسیر صافى، ذیل آیه 86 سوره هود.

[35] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 461.

[36] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 460.


۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.

آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.

اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه آورده ایم توجه فرمایید...  انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

بالِ پرواز

سایه نشینان ابر «اهل زمین» اند. آنان که پاى بر خاک دارند و فراتر از خاک را تجربه نکرده اند، همانهایند که تا ابر هست از دیدار خورشید محرومند، تا ابر هست از تابش مستقیم آفتاب محرومند.

امّا آنها که بالى یا مجالى براى پرواز دارند، اگر خود پرواز کنند یا بر بال پرنده اى نشسته، دل از خاک برکنده و چند صدمترى فراتر از خاک را مشاهده کنند، به آسانى خود را در معرض نگاه مستقیم خورشید مى بینند و گرماى آفتاب را بر رگ و پوست خویش لمس مى نمایند.

بلکه اگر اهل پرواز و دل برکندن از خاک هم نباشند، همینکه پایى براى صعود داشته باشند و از گستره عادىِ زندگىِ زمینى فراتر روند، چه بسا هنوز به قله کوه نرسیده، ابرها را زیرپاى خویش ببینند و جمال دلا راى خورشید را، بر بالاى سر خود نظاره کنند.

منتظرانِ حضرت مهدى(علیه السلام)، آن خورشید همیشه فروزان منظومه هستى، چنین حالى دارند. تا آن زمان که دلبستگان به خورد و خواب و خانه و خلوتِ خویشند از دیدار محرومند، اگر چه خود را از منتظران بدانند و براى رسیدن روزى آفتابى، در پى بر طرف شدن ابرهاى تیره غیبت، لحظه شمارى کنند.

امّا آنگاه که پاى در راه خویشتن سازى و دیگرسازى مى نهند و صخره هاى سخت حوادث و ابتلاءات دوران غیبت را یکى پس از دیگرى در مى نوردند، دیرى نمى پاید که به قله اى آفتاب گرفته دست مى یابند و جلالت بیمثال خورشید عالم افروز زاده زهرا را به تماشا مى نشینند.

لکن خوشا به حال آنان که عرفان و سوز و مجاهدت شان، بال پروازشان است و دنیاى حقیر و متاع قلیل، دل آسمانى شان را هرگز تسخیر نمى کند. راستى آنان در آن اوج فراتر از اینهمه ابرى که فضاى زندگى ما را پوشانده است، چه مى بینند؟

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار و شهادت

«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فى سبیل اللّه.»

تشبیه در هر زبانى از یک نوع قاعده منطقى عام پیروى مى کند که تکیه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقیّات محض و هنر مطلق نیست.

تشبیه نوعى تصرّف ذوقى است امّا با قانونمندى عقلى، نوعى کاربرد هنرى است امّا با شیوه اى خِردپذیر.

اگر اشک را به شبنم، و گونه هاى طفلى یتیم را به گلبرگ تشبیه مى کنند، اولى از جهت زلالیّت و طهارت و دیگرى از باب لطافت و زیبایى است.

اگر دلاوران را به کوه، و فریاد بلندشان را به رعد همانند مى کنند، اولى از نظر صلابت و پایمردى، و دیگرى از حیث مهابت و خروشندگى است.

اینجا نیز اگر منتظران ظهور، به در خون طپیدگان راه خدا تشبیه شده اند، همه مى پذیرند که باید نوعى یکسانى و همانندى بى نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتى؟

آیا مى توان پذیرفت که در این روایت نورانى، تنها وجه تشبیه بین منتظِر و سردار بخون طپیده راه خدا، در اجر و پاداش قیامت است؟

متأسّفانه مقدّمه بسیارى تحریفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحلیل هاى ساده اندیشانه عوام پرور و دریافت و القاى مضامین خنثى و غیر مسئولیت آور از بخشى تعالیم حیاتى و انسانساز اسلام است.

امرى که باعث شده است تا به عنوان مثال، یکى از ناب ترین تعالیم مبارزاتى اسلام یعنى «تقیّه» در چنبره سیاست دغل پیشه گان، تا حدّ گوشه نشینى و بى تفاوتى و تا مرز تسلیم و کرنشى ذلیلانه در برابر نیروى مسلّط باطل سقوط کند. و یا توکّل که یکى از عالى ترین جلوه هاى عرفان انسانهایى مؤمن و مدیر و سختکوش است، به یکى از ابزارهاى خمودى و سستى تن پرورانِ مؤمن نما، تبدیل شود.

با توجّه به این مقدّمه، اگر در این حدیث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنى به میان نیامده باشد، در حقیقت راه تحریفى دیگر بر منحرفین گشوده گشته است.

در این صورت آنان که انتظار را دست روى دست نهادن و در خانه نشستن و دیده به در دوختن مى شمارند و آنها که انتظار را تسلیم به وضعیّت انحراف آلوده موجود و امیدوار بودن به وضعیّت ایده آل در آینده مى دانند، چه مانع ورادعى دارند که اجر شهید به خون طپیده راه خدا را، براى منتظرانى از این قبیل اثبات کنند؟

براستى در این صورت بحث هماهنگى و همخوانى کلیه تعالیم اسلامى را چگونه مى توان تفسیر کرد؟

اینکه کلیه احکام و فرامین اسلام مجموعه اى هماهنگ و نظام گرفته را تشکیل مى دهد و در هر زمینه اى نوعى قانونمندى واحد بر آن حکومت دارد، نشان مى دهد که عظمت اجر و پاداش جز به تناسب میزان دشوارى عمل و کثرت رنج در راه خدا نیست. نمى شود قبول کرد کسى که به همه تعلقاتش پشت کرده، از همه لذتها و خوشى ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازى به سر آورده، با آنکس که هر جور خواسته زندگى کرده، و هر چه دلش مایل بوده خورده و پوشیده، و هر گونه که توانسته به لذت بردن و کامرانى پرداخته، اجرى برابر داشته باشد.

این است که باید پذیرفت که این فرمایش پر ارزش امام معصوم(علیه السلام)، بیش از آنکه در صدد بیان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قیامت باشد، به کیفیت انتظار نظر دارد.

انتظار را نوعى مبارزه مى شمارد و سختى هاى راه پرنشیب و فراز انتظار را خاطرنشان مى سازد.

منتظِر را تلاشگرى نستوه مى داند که در برابر هر انحرافى مى ایستد و باالهام از شیوه و آیین امام و مقتداى مورد انتظار خویش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت مى پردازد و آنقدر مى کوشد تا شایستگى همانندى و همنوایى با مجاهدان فى سبیل اللّه را بیابد و عاقبت در این مسیر به چنان اوجى دست مى یازد که مثیل و نظیر شهیدان بخون خفته راه خدا گردد. و این است مفهوم انتظار!


 

 

    

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

چشم انتظار باران

 امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خطبه هاى متعددى سخن از انحرافات و نابسامانى هاى پیش از ظهور پیامبر به میان مى آورد و اوضاع اجتماعى دوران جاهلیت را به بیان هاى مختلفى متذکر مى شود.

از آن جمله مى فرماید:

       «خداوند یکتا بنده و پیامبر خویش حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) را هنگامى فرستاد که نشانه هاى هدایت به کهنگى گرائیده و جاده هاى دین محو و نابود شده بود. او حق را آشکار ساخت و مردم را نصیحت نمود و آنها را به سوى کمال هدایت کرد و به میانه روى و عدالت فرمان داد.»

       «خداوند در زمانى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را مبعوث ساخت که نه نشانه اى از دین برپا، و نه چراغ هدایتى روشن، و نه طریق حقّى آشکار بود!»

       «هنگامى او را به رسالت برگزید که با زمان پیامبران پیشین فاصله زیادى ایجاد شده بود، جهانیان از انجام عمل نیک دورى گزیده و منحرف گشته، و ملتها به جهالت و گمراهى گراییده بودند.»

       «وى را در آن هنگام که ملت هاى جهان به خواب طولانى فرو رفته بودند و تار و پود حقایق از هم گسسته بود، براى هدایت انسانها فرستاد.»

       «آن زمان که فتنه و فساد جهان را فراگرفته بود. کارهاى خلاف در میان مردم منتشر، و آتش جنگ زبانه مى کشید، دنیا بى نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهاى درخت زندگى به زردى گراییده، از ثمره زندگى خبرى نبود، آب حیات انسانى به اعماق زمین فرو رفته، منارهاى هدایت مندرس گشته و پرچمهاى هلاکت و بدبختى آشکار شده بود، دنیا با چهره اى زشت به اهلش مى نگریست و در برابر جویندگانش عبوس و گرفته جلوه مى کرد. میوه درختِ آن، فتنه و طعامش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در برون، شمشیر حکومت مى کرد.»

       «ناگهان طلوع کننده اى طالع گشت، درخشنده اى درخشید، آشکار شونده اى آشکار گردید. آنچه از جاده حق منحرف گشته بود به راه راست بازگشت، خداوند گروهى را به گروهى دیگر تبدیل کرد و روزگارى را به روزگارى دیگر دگرگون ساخت. و ما همانند کسانى که در خشکسالى، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونیها بودیم.»

 به راستى در آن «شب سیاه ستم»، در آن «ظلمت دامن گستر جهل»، در آن «ضلالت مطلق» چه چیزى جز «امید طلوع سپیده» مى تواند حق باوران را به استقامت وا دارد؟

چه چیزى جز «انتظار درخشش خورشید» مى تواند ریشه ایمان را در دلها زنده نگهدارد؟

به راستى در آن «پاییز زندگى»، چه چیزى جز چشم به راه بهارِ ماندن، مى تواند شوق جوانه زدن، اشتیاق روییدن، و آرزوى ثمردادن را، در دلِ بذرِ نهفته در خاک، زنده بدارد؟

 چه زیباست تعبیر خیال انگیز و حکمت آمیز چشم انتظار باران بودن، در خشکسال! خصوصاً براى کسانى که در آخرالزمان زندگى مى کنند! زیرا این دوران را به دوران جاهلیت تشبیه کرده اند، چنانکه ظهور صاحب الزمان(علیه السلام) را با بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) همانند دانسته اند.

 پس اگر خشکسالى تکرار شود چه چاره اى هست جز به چشم انتظار باران بودن؟! در «خشکسالى» عاطفه ها، در «قحطى» محبت و مهربانى، در «تنگدستى» آسمان ایمان و «بى نوایى» زمین عمل، در «عطش» دشت هاى احساس و «بى آبى» چاههاى وجدان، در «سوزش» کامهاى تشنه عدل و انصاف، و در «تفتیدگى» جگرهاى سوخته به آتش ظلم و گناه، چه باید کرد، جز «انتظار باران» کشیدن؟!

 خوشا روزى که ناگهان طلوع کننده اى طالع گردد، درخشنده اى بدرخشد، آشکار شونده اى آشکار شود و آنچه از جاده حق منحرف گشته به راه راست بازگردد.

 خداوند گروهى را به گروهى دیگر تبدیل کند و روزگارى را به روزگارى دیگر دگرگون سازد و ما همانند کسانى که در خشکسالى، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونى ها بوده باشیم.

  راستى آیا مى شود وقتى قحطسالى به پایان مى رسد و بارش باران رحمت پروردگار آغاز مى شود ما از گروه منتظران باشیم؟!

 آیا مى شود وقتى حضرت مهدى(علیه السلام)مى آید، با جانى سوخته از اشتیاق، منتظرانه به استقبالش برویم؟!


۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۴۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار ... انتظار مهدى (علیه السلام)

انتظار: دیده به راه دوختن است،

                لحظه شمارى کردن براى دیدار کسى یا انجام واقعه اى است،

                به امید کسى یا چیزى ماندن است،

                چشم داشتن و توقّع کارى یا حادثه اى است،

                نگران شخص عزیزى یا امر مهمّى بودن است.

انتظار: امیدوارى، چشم به راهى، آمادگى، نگرانى، چشم داشت و درنگ است.

امّا انتظار مهدى(علیه السلام) : همه این ها و فراتر از این هاست.

انتظار مهدى(علیه السلام): ایمان به «غیب» اقرار به «ولایت» و باورداشت حق حاکمیت «قرآن» است.

                عصاره «یقین»، چکیده «تقوى» و خلاصه «عمل صالح» است.

                عشق به «زیبایى ها»، التزام به «خوبى ها» و شوق به «کمالات» است.

                «تلاش» براى «یافتن»، «مقاومت» براى «رسیدن» و «جهاد» براى «ساختن» است.

انتظار مهدى(علیه السلام) : روایت «اشتیاق»، حدیث «جستجو» و قصّه «وصل» است.

انتظار مهدى(علیه السلام) : اقتداى به او، بیعت با او، و سرسپارى به فرمان اوست. رمز پایدارى، سرّ استقامت و راز جانبازى در راه اوست.

انتظار مهدى(علیه السلام) : «عامل رشد»، «پشتوانه مقاومت» و «ضامن پیروزى» پیروان امامت است.

انتظار مهدى(علیه السلام) : سنگربانى «عقیده»، مرزبانى «اندیشه» و مبارزه در راه پاسدارى از «فرهنگ اسلام و ولایت» است.

انتظار مهدى(علیه السلام) : انتظار روز ظهور اوست و انتظار روز ظهور او، انتظار غلبه اسلام و قرآن است و انتظار غلبه اسلام و قرآن، انتظار تحقق وعده هاى خداوند است.

۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى منتظر(علیه السلام) و نخستین مطرح کننده آن در اسلام

با مرورى بر مصادر حدیثى ، تاریخى ، عقیدتى ، وتفسیرى شیعه وسنى بدین حقیقت پى خواهیم برد که نخستین کسى که موضوع مهدى منتظر و قیام جهانى او را مطرح و ایراد کرد و حتى مشخصات خانوادگى و پدران و اجدادش را آنچنان دقیقا اعلام نمود که زمینه سوء استفاده مهدى هاى ادعائى و دروغین را از عنوان « مهدى منتظر » خنثى و منتفى نمود ، همانا شخص پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بود .

آرى حضرتش همانند دیگر شئون سرنوشت ساز اسلامى ، بر اساس وحى الهى ، مسئله مهدویت را پایه گذارى فرمود و نیز با ایراد یک سلسله علائم و نشانه هاى ظهور و ویژگیهاى محلى و تاریخى قیامش ، مسلمانان را هشدار داد که هم به موقع منتظر و آماده ظهور و قیام « حضرت مهدى واقعى » باشند .

هم فریب مهدى هاى دروغین وساختگى شیطان صفت و ریاست طلب رانخورند ، وهم به اباطیل و گفته هاى خلط مبحث کننده گان حقایق دینى با افکار مغرضین و مستشرقین یهودى و مسیحى ترتیب اثر ندهند .

براین اساس همانطوریکه اشاره شد با مراجعه به مصادر دست اول روایتى ، تفسیرى ، کلامى و تاریخى هریک از مذاهب سنى و شیعه شکى نخواهد بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از طرح و ایراد مسائل خدا شناسى ، پیامبر شناسى و اصل مسئله امامت و خلافت بعد از خود ، بیش از هر مسئله عقیدتى و عملى و اخلاقى روى موضوع اخرین خلیفه « برحق بعد از خود ویگانه مصلح جهانى » یعنى موضوع مهدى منتظر و دوران ولادت و کودکیش و از آن پس دوران هاى غیبت صغرى ، غیبت کبرى ، ظهور و قیام جهانى و چگونگى حکومتش ، تکیه نمود .

بطوریکه بخش مهم و غیر قابل انکارى از احادیث و فرموده هایش پیرامون شئون حضرت مهدى موعود منتظر خلاصه شده ، و اضافه بر محتواى مصادر فراوان و منابع بیشمار حدیثى و تاریخى و عقیدتى که بخشى از هریک مختص به ذکر احادیث « مهدى منتظر » است ،

تنها تعدادى بیش از یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله با حجم هاى مختلف و سبک هاى گوناگون ، هریک بیانگر ده ها و صدها روایت از رسول خدا ( ص ) در باره شئون حیاتى ، خانوادگى ، شکل وشمایل ، و مقام امامتى « امام مهدى منتظر مى باشد ، که به قلم علما و دانشمندان روحانى و اساتید دانشگاهى اهل تسنن تنظیم و ارائه شده و بسیارى از آنها هم چاپ و منتشر گردیده و از این پس فهرست اسامى آنها به نظر خواهد رسید ، و چه بهتر جهت آگاهى اجمالى به کتابهاى زیر مراجعه شود.

براین اساس بطور خلاصه از جمله عقاید حقه اسلامى مورد اتفاق سنى و شیعه ، هم عقیده به اصل مهدویت در اسلام است و هم عقیده به امامت و خلافت حضرت مهدى موعود منتظر و قیام جهانى او و برقرارى عدل و داد سراسرى و امنیت همه جانبه و رفاه همگانى به وسیله او .

در این رابطه از نیمه دوم قرن سوم هجرى ، ( 5 سال قبل از ولادت حضرت مهدى حجة بن الحسن ) تا هم اکنون که دهه دوم قرن پانزدهم را طى مى کنیم بیش از دوهزار جلد کتاب و رساله و مقاله درحد کتاب و رساله به زبان هاى عربى ، فارسى ، اردو ، ترکى استانبولى ، تایلندى ، انگلیسى ، فرانسوى ، روسى و دیگر زبانهاى مناطق مسلمان نشین بقلم علما و دانشمندان شیعه و سنى تالیف یا ترجمه شده و به شرح مندرج در کتابنامه هاى نامبرده حداقل نیمى از آنها حتى بطور مکرر چاپ و منتشر گردیده ، وبالاخره نه هیچ گونه جاى خالى براى مطرح گردیدن مدعیان دروغین مهدویت و بابیت برجاى گذارده ، ونه سرنخى براى تشکیک افراد مشکک و شیطان صفت ( در اصل مهدویت در اسلام یا در احادیث مورد اتفاق بین شیعه و سنى پیرامون مهدى موعود حجة بن الحسن العسکرى ع ) و نه زمینه اى براى خلط مبحث ( مستشرقین غربى ، یا شرقى هاى غرب زده ) مسائل دینى و حقایق اسلامى را با تخیلات و یاوه گوئى .

اما متاسفانه مى بینیم بعضى افراد نه غربى و مستشرق یهودى یا مسیحى و نه یک مسلمان عادى بى اطلاع از مبادى دینى و نا آشناى با مصادر اصیل اسلامى شیعى و سنى ، که یک مسلمان برخوردار از عناوین پرفسورى و استادى از موضع پست ریاست دانشکده الهیات و عقیده شناسى منطقه مسلمان نشین استانبول ــ با اشراف محلى بر هزاران کتاب خطى و چاپى ویژه مسائل عقیدتى و حدیثى وتاریخى شیعه و سنى از طریق کتابخانه هاى فراوان و پر محتواى ترکیهــ از روى بى تفاوتى نسبت به حقایق دینى و واقعیات اسلامى و بطور خلاصه ( برمبناى رهروى راه مستشرقین یهودى و مسیحى نه تنها بیگانه از اسلام که سرسخت ترین دشمنان اسلام ) احادیث پیرامون حضرت مهدى را با انواع ویژه گى اسلامى و برخوردارى از عالیترین درجه اعتبار ، در درجه هرچه ضعیف ترِ کمّى و کیفى تلقى نموده و از این رهگذر عقیده به موضوع مهدى موعود اسلام را به باد مسخره و انکار گرفته و آن را ناشى از الهام گیرى از یهود و نصارى وانمود مى کند .

یا ناشى از فشارها و محدودیت هاى سیاسى شیعى در قرون اولیه اسلام از قبیل واقعه کربلا و شهادت امام حسین که آن را ــ یعنى امر مهدى منتظر را ــ در رابطه با آن رخدادها اختراع و مطرح کردند .

آرى قرنها قبل از به نمایش درآمدن تعدادى از مستشرقین یهودى و مسیحى شیطان صفت امثال:

ــ  دونالد سن داویت ، مؤلف « عقیده الشیعه » ،بزبان انگلیسى ، ( که ترجمه عربى آن هم در مصر و هم در عراق منتشر گردید ) و جهت آگاهى بر دروغ بافى هاى او چه بهتر مراجعه شود به الغدیر علامه امینى ج 3 ص 320 ــ 323 ،

ــ  ولهوسن ، مؤلف « الخوارج و الشیعه » ،

ــ  فان فلوتن ، ( 1866ــ 1903 م ) مستشرق هلندى و مؤلف « السیادة العربیه و الشیعه و الاسرائیلیات فى عهد بنى امیه » ،

ــ  گولدزیهر یهودى ، ( 1850ــ1921م ) مستشرق فرانسوى مؤلف « العقیدة و الشریعه فى الاسلام » ،

ــ  کارل بروکلمان ، ( 1868ــ1956م ) مستشرق آلمانى ومؤلف « تاریخ الشعوب الاسلامیه » ،

ــ  لویس ماسینیون ، ( 1883ــ1962م ) مستشرق فرانسوى ومؤلف آثارى از قبیل کتب فوق ،

که با بیگانگى همه جانبه از اسلام هریک موضوع مصلح جهانى اسلام ــ یعنى مهدى منتظر عج و احادیث پیرامون شئون حیاتى و امامتى حضرتش را همانند دیگر حقایق اسلامى ) مورد تخطئه و تکذیب و خلط مبحث قرار داده و به باد مسخره گرفتند

و نیز قبل از سر از آب درآوردن یک عده مسلمان نماى غرب زده و بى اعتناى به مبانى دینى و سنت پیامبر ( ص ) و بدور از عالم حدیث شناسىــ امثال:

ــ  شیخ محمد عبده مصرى ، ( 1266ــ1323 ) مؤلف « شرح نهج البلاغه » !

ــ  رشید رضا مصرى ( 1295ــ1354 ) مؤلف « مجله المنار » و « السنة و الشیعه » .

ــ  فرید وجدى مصرى ، ( 1292ــ1373 ) مؤلف « دائرة المعارف القرن العشرین » .

ــ  احمد امین مصرى ، ( 1295ــ1373 ) نویسنده المهدى و المهدویة » و « ضحى الاسلام » و « فجر الاسلام » .

ــ  سعد محمد حسن مصرى ، شاگرد احمد امین ، نگارنده « المهدیة فى الاسلام منذ اقدم العصور حتى الیوم » .

ــ  ابوزهره مصرى ، از زمره علماى جامع ازهر مصر ، مؤلف « الامام زید » و « الامام الصادق » .

ــ  دکتر احمد محمد على ، مؤلف « دراسة عن الفرق فى تاریخ المسلمین » .

ــ  على حسین السائح لیبیائى ، مؤلف مقاله تراثنا و موازین النقد » مندرج در مجله کلیة الدعوة الاسلامیه لیبى شماره 10 ، سنه 1993 صفحه 185 و 205 .

ــ  محمد عبدالکریم عنّوم ، مؤلف رساله دکتراى فلسفه به نام « النظریة السیاسیة المعاصرة للشیعه الامامیة الاثنى عشریة » .

ــ  دکتر سلمان بدور ، صاحب « مقدمه » بر رساله عنّوم .

ــ  شیخ عبداللّه بن زید آل محمود ، رئیس شئون دینى و محاکم شرعى قطر ، مؤلف « لامهدى ینتظر بعد الرسول سید البشر » .

ــ  و شیخ جبهان در « تبدید الظلام » و جز اینها شیخ . . . و ابو . . .

ابن خلدون مغربى ( درگذشته 808 ) ، احادیث پیرامون مهدى منتظر را در تاریخش ( ص 555 ) ، فاقد اعتبار کمى و کیفى وانمود کرد و گفته هاى بى محتواى او براى اکثر مخالفین غربى و شرقى با امر مهدویت و قیام جهانى مهدى منتظر ، سر نخ خلط مبحث و دروغبافى و انکارحقایق اسلامى گردید ، در صورتیکه ابن خلدون یک مورخ نا آشناى با عالَم حدیث و حدیث شناسى بوده و هیچ گونه صلاحیت اظهار نظر در این موضوع را نداشته که پیشگوئیهاى پیامبر اکرم( ص ) را پیرامون مشخصات و ویژه گیهاى حضرت مهدى منتظر و قیام جهانى او در 19 روایت وانمود و تخطئه کند .

همچنانکه حدود سه قرن و نیم پیش از پیدایش ابن خلدون ، ابن حزم اندلسى ظاهرى ( درگذشته 456هـ ) به مخالفت و انکار مسئله مهدویت و فاقد اعتبار بودن احادیث آن حضرت برخواست ، آن چنانکه عده اى از مخالفین با امر مهدویت و ولادت حضرت مهدى نیز از نوشته هاى او دم از بیراهه روى و تخطئه موضوع مهدویت زدند .

و ابن حزم را کتابى است به نام « الفصل فى الملل و الاهواء و النحل » که بخشى از آن را اختصاص به بحث درباره حضرت مهدى منتظر داده است .

جالب توجه اینکه ردنویسان بر این کتاب ها و مقالات و شبهه افکنى ها ، وباز کننده گان مشت خیانت مؤلفین آنها نه تنها شیعه بودند که حتى قبل از شیعه علماى سنى هم به انگیزه اثبات مهدى منتظر و اثبات صحت و برخوردارى احادیث مربوط بدان حضرت از اعتبار هرچه بیشتر عالم حدیث شناسىــ بیکار ننشستند ، بلکه بهترین و محققانه ترین ردّیه ها را بر آنها نوشته و انتشار دادند و از این رهگذر مشت خرابکارى و بیراهه روى مؤلفین نامبرده را باز و بساط دروغبافى و انکار حقایق پیرامون مهدى منتظر عج را برچیدند ، که این جانب با کمبود منابع تحقیقى مربوطه و مشاغل وقت گیر تنها به تعداى از آنها برخورد نمودم و لازم دانستم آنها را به شرح زیر به نظر خوانندگان حق جو برسانم و آنهابدین قرار است:


۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور