منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اندیشه ظهور» ثبت شده است

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه اسلام

دین مبین اسلام به عنوان دین خاتم و آخرین دین جامع و کامل آسمانى، از نخستین روزهاى طلوع که غریبانه سر از افق مکّه بیرون آورد و نمى توانست در زیر بار گران شکنجه هاى طاقت فرساى کفّار قریش و مشرکان مکّه کمر راست کند، با دیدى وسیع، عمیق و جدّى به مسأله «مهدویّت» و آینده بشر نگریسته و به مسلمانان نوید «نیک فرجامى» در آینده تاریخ داده است.

طبق متون اصیل اسلامى، رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)در همان عصر غربت و دوران تنهایى خویش و در روزگارى که هیچ کس باور نداشت که آئین توحید و یکتاپرستى از مرز جزیرة العرب فراتر رود، از پیروزى اسلام و آینده جهان و سرانجام بشر سخن مى راند.

شاهد صادق این گفتار، آیات متعددى است که در قرآن کریم وارد شده و پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) آنها را به وجود مقدّس مهدى موعود(علیه السلام)و زمان ظهور مبارک آن حضرت تفسیر و تأویل نموداند.

علاوه بر این، در ضمن صدها حدیث معتبر و متواتر که بزرگان و محدّثان شیعه و سنّى در منابع موثّق خود آورده اند، به معرّفى مهدى موعود(علیه السلام) و پایه گذار حکومت واحد جهانى پرداخته اند.

اینک براى این که معلوم شود مسأله مهدویّت در اسلام تا چه اندازه اهمیّت دارد پیرامون عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از دیدگاه شیعه و سنّى توضیح مى دهیم و به برخى از روایاتى که درباره اهمیّت این موضوع در منابع موثّق شیعه و سنّى آمده است اشاره مى کنیم; آنگاه درباره ویژگى هاى حضرت مهدى(علیه السلام) در روایات و تعداد روایات رسیده در موضوع ظهور، مطالبى را به طور اختصار تحت چند عنوان مى نگاریم.

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.

آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.

اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه آورده ایم توجه فرمایید...  انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

بالِ پرواز

سایه نشینان ابر «اهل زمین» اند. آنان که پاى بر خاک دارند و فراتر از خاک را تجربه نکرده اند، همانهایند که تا ابر هست از دیدار خورشید محرومند، تا ابر هست از تابش مستقیم آفتاب محرومند.

امّا آنها که بالى یا مجالى براى پرواز دارند، اگر خود پرواز کنند یا بر بال پرنده اى نشسته، دل از خاک برکنده و چند صدمترى فراتر از خاک را مشاهده کنند، به آسانى خود را در معرض نگاه مستقیم خورشید مى بینند و گرماى آفتاب را بر رگ و پوست خویش لمس مى نمایند.

بلکه اگر اهل پرواز و دل برکندن از خاک هم نباشند، همینکه پایى براى صعود داشته باشند و از گستره عادىِ زندگىِ زمینى فراتر روند، چه بسا هنوز به قله کوه نرسیده، ابرها را زیرپاى خویش ببینند و جمال دلا راى خورشید را، بر بالاى سر خود نظاره کنند.

منتظرانِ حضرت مهدى(علیه السلام)، آن خورشید همیشه فروزان منظومه هستى، چنین حالى دارند. تا آن زمان که دلبستگان به خورد و خواب و خانه و خلوتِ خویشند از دیدار محرومند، اگر چه خود را از منتظران بدانند و براى رسیدن روزى آفتابى، در پى بر طرف شدن ابرهاى تیره غیبت، لحظه شمارى کنند.

امّا آنگاه که پاى در راه خویشتن سازى و دیگرسازى مى نهند و صخره هاى سخت حوادث و ابتلاءات دوران غیبت را یکى پس از دیگرى در مى نوردند، دیرى نمى پاید که به قله اى آفتاب گرفته دست مى یابند و جلالت بیمثال خورشید عالم افروز زاده زهرا را به تماشا مى نشینند.

لکن خوشا به حال آنان که عرفان و سوز و مجاهدت شان، بال پروازشان است و دنیاى حقیر و متاع قلیل، دل آسمانى شان را هرگز تسخیر نمى کند. راستى آنان در آن اوج فراتر از اینهمه ابرى که فضاى زندگى ما را پوشانده است، چه مى بینند؟

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار و شهادت

«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فى سبیل اللّه.»

تشبیه در هر زبانى از یک نوع قاعده منطقى عام پیروى مى کند که تکیه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقیّات محض و هنر مطلق نیست.

تشبیه نوعى تصرّف ذوقى است امّا با قانونمندى عقلى، نوعى کاربرد هنرى است امّا با شیوه اى خِردپذیر.

اگر اشک را به شبنم، و گونه هاى طفلى یتیم را به گلبرگ تشبیه مى کنند، اولى از جهت زلالیّت و طهارت و دیگرى از باب لطافت و زیبایى است.

اگر دلاوران را به کوه، و فریاد بلندشان را به رعد همانند مى کنند، اولى از نظر صلابت و پایمردى، و دیگرى از حیث مهابت و خروشندگى است.

اینجا نیز اگر منتظران ظهور، به در خون طپیدگان راه خدا تشبیه شده اند، همه مى پذیرند که باید نوعى یکسانى و همانندى بى نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتى؟

آیا مى توان پذیرفت که در این روایت نورانى، تنها وجه تشبیه بین منتظِر و سردار بخون طپیده راه خدا، در اجر و پاداش قیامت است؟

متأسّفانه مقدّمه بسیارى تحریفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحلیل هاى ساده اندیشانه عوام پرور و دریافت و القاى مضامین خنثى و غیر مسئولیت آور از بخشى تعالیم حیاتى و انسانساز اسلام است.

امرى که باعث شده است تا به عنوان مثال، یکى از ناب ترین تعالیم مبارزاتى اسلام یعنى «تقیّه» در چنبره سیاست دغل پیشه گان، تا حدّ گوشه نشینى و بى تفاوتى و تا مرز تسلیم و کرنشى ذلیلانه در برابر نیروى مسلّط باطل سقوط کند. و یا توکّل که یکى از عالى ترین جلوه هاى عرفان انسانهایى مؤمن و مدیر و سختکوش است، به یکى از ابزارهاى خمودى و سستى تن پرورانِ مؤمن نما، تبدیل شود.

با توجّه به این مقدّمه، اگر در این حدیث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنى به میان نیامده باشد، در حقیقت راه تحریفى دیگر بر منحرفین گشوده گشته است.

در این صورت آنان که انتظار را دست روى دست نهادن و در خانه نشستن و دیده به در دوختن مى شمارند و آنها که انتظار را تسلیم به وضعیّت انحراف آلوده موجود و امیدوار بودن به وضعیّت ایده آل در آینده مى دانند، چه مانع ورادعى دارند که اجر شهید به خون طپیده راه خدا را، براى منتظرانى از این قبیل اثبات کنند؟

براستى در این صورت بحث هماهنگى و همخوانى کلیه تعالیم اسلامى را چگونه مى توان تفسیر کرد؟

اینکه کلیه احکام و فرامین اسلام مجموعه اى هماهنگ و نظام گرفته را تشکیل مى دهد و در هر زمینه اى نوعى قانونمندى واحد بر آن حکومت دارد، نشان مى دهد که عظمت اجر و پاداش جز به تناسب میزان دشوارى عمل و کثرت رنج در راه خدا نیست. نمى شود قبول کرد کسى که به همه تعلقاتش پشت کرده، از همه لذتها و خوشى ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازى به سر آورده، با آنکس که هر جور خواسته زندگى کرده، و هر چه دلش مایل بوده خورده و پوشیده، و هر گونه که توانسته به لذت بردن و کامرانى پرداخته، اجرى برابر داشته باشد.

این است که باید پذیرفت که این فرمایش پر ارزش امام معصوم(علیه السلام)، بیش از آنکه در صدد بیان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قیامت باشد، به کیفیت انتظار نظر دارد.

انتظار را نوعى مبارزه مى شمارد و سختى هاى راه پرنشیب و فراز انتظار را خاطرنشان مى سازد.

منتظِر را تلاشگرى نستوه مى داند که در برابر هر انحرافى مى ایستد و باالهام از شیوه و آیین امام و مقتداى مورد انتظار خویش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت مى پردازد و آنقدر مى کوشد تا شایستگى همانندى و همنوایى با مجاهدان فى سبیل اللّه را بیابد و عاقبت در این مسیر به چنان اوجى دست مى یازد که مثیل و نظیر شهیدان بخون خفته راه خدا گردد. و این است مفهوم انتظار!


 

 

    

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

راه شناخت مهدى (علیه السلام)

براى شناخت حضرت مهدى (علیه السلام) و ویژگى هاى شخصى و کیفیت غیبت و ظهور او هیچ وسیله اى بهتر از آیات شریفه قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام)نیست. با اینکه در این زمینه و با اتکاى به همین آیات و روایات، بیش از هزار کتاب و رساله نوشته شده است بازهم به طور یقین مى توان گفت که در تمامى آنها، جز بخش کوچکى از معارف مربوط به این آخرین ذخیره الهى، تبیین نشده است. زیرا ابعاد وجودى او را ـ همچنان که در باره امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرموده اند ـ کسى جز خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به تمام و کمال نشناسد. و باز کلام خدا و پیامبر و اهلبیت را هرکسى به درستى فهم نتواند کرد.

علاوه بر این، خاصیت دوران غیبت است که نمى توان مطمئن بود که همه فرمایشات آنان به ما رسیده باشد.

با این همه، آنچه در پى مى آید تنها مرورى بر پاره اى عناوین و ذکر نمونه هایى در هر باب است. بسان بر گرفتن قطره هایى از دریایى بى کرانه، که گفته اند:

آب دریا را اگر نتوان کشید***هم به قدر تشنگى باید چشید

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

نماز امام زمان‏ علیه‏السلام

چون نماز بهترین عبادات و کلید حل مشکلات است، بر آن شدم که سرآغاز تحقیقاتم را نماز امام زمان‏علیه‏السلام قرار دهم. این نماز را علماى بزرگ شیعه در کتابهاى خود روایت کرده‏اند که ما در اینجا به چهار طریق آن را نقل مى‏کنیم:

 

الف - سیدبن طاووس مى‏نویسد:

"صلوة الحجّة القائم‏علیه‏السلام رکعتان، تقرء فى کلّ رکعة الفاتحة الى اِیّاکَ نعبد وایّاک نستعین، ثمّ تقول مأة مرّة: ایّاک نَعبد و ایّاک نستعینُ، ثمّ تتمّ قرائة الفاتحة و تقرء بعدها الاخلاص مرّة واحدة، وتدعو عقیبها فتقول:

اَللّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ، و بَرِحَ الْخِفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ بِما وَسِعَتِ السَّماءُ، و اِلَیْکَ یا رَبِّ الْمُشْتَکى، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَلَّذینَ أَمَرْتَنا بِطاعَتِهِمْ وَعَجِّلِ اللّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقائِمِهِمْ، وَاَظْهِرْ إعْزازَهُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ، إِکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیایَ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ أُنْصُرانی فَإِنَّکُما ناصِرایَ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ، اِحْفَظانی فَإِنَّکُما حافِظایَ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ - ثلاث مرّات - اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ، أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی، ألْأَمانَ ألْأَمانَ 

نماز حضرت قائم‏ علیه‏السلام دو رکعت است. در هر رکعت فاتحة الکتاب را تا آیة "إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعینُ" مى‏خوانى، سپس این آیه را صد مرتبه تکرار کرده، آنگاه سوره را تمام مى‏کنى و بعد سوره توحید را مى‏خوانى و بعد از نماز دعاى "اللهم عظم البلاء..."  را قرائت مى‏نمایى.

ب - "شیخ طبرسى" صاحب "تفسیر مجمع البیان" در کتاب "کنوز النجاح"ه( روایت کرده است از "احمدبن الدربى" از خدّامه ابى عبداللَّه "حسین‏بن محمد بزوفرى" که او گفته است: از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الزمان - علیه الصلوة والسلام - توقیعى بیرون آمد که اگر کسى را به سوى حق تعالى حاجتى باشد، باید بعد از نصف شب جمعه غسل کند و به مکان نماز خود برود و دو رکعت نماز گزارد: در رکعت اول سوره حمد را بخواند و چون به "إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعین" مى‏رسد، صد مرتبه آن را تکرار نماید و بعد از آنکه صد مرتبه تمام شود، بقیه سوره حمد را بخواند؛ پس از تمام شدن سوره حمد سوره "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدْ" را یک مرتبه بخواند و رکوع و دو سجده به جا آورد و "سبحان ربّی العظیم وبحمده" را هفت مرتبه در رکوع بگوید و "سبحان ربى الاعلى و بحمده" رادر هر یک از دو سجده هفت مرتبه بگوید و بعد از آن رکعت دوم را نیز مانند رکعت اول به جاى آورد و بعد از تمام شدن نماز این دعا را بخواند؛ پس خداوند حاجت او را - هر چه که باشد - برآورده سازد مگر آنکه حاجت او در قطع کردن صله رحم باشد؛ دعا این است:

"أَللّهُمَّ اِنْ اَطَعْتُکَ فَالْ'مَحْمِدَةُ لَکَ وَاِنْ عَصَیْتُکَ فَالْحُجَّةُ لَکَ، مِنْکَ الرَّوْحُ وَمِنْکَ الْفَرَجُ، سُبْحانَ مَنْ أَنْعَمَ وَشَکَرَ، سُبْحانَ مَنْ قَدَرَ وَغَفَرَ، اَللّهُمَّ اِنْ کُنْتُ عَصَیْتُکَ فَاِنّی قَدْ اَطَعْتُکَ فی أَحَبِّ الْاَشْیاءِ اِلَیْکَ وَهُوَ الْایمانُ بِکَ لَمْ أَتَّخِذْ لَکَ وَلَدا وَلَمْ أَدْعُ لَکَ شَریکا مَنّا مِنْکَ بِهِ عَلَىَّ لامَنّا مِنّى بِهِ عَلَیْکَ وَقَدْ عَصَیْتُکَ یا اِلهی عَلى غَیْرِ وَجْهِ الْ'مُکابَرَةِ، وَ الْخُرُوجِ عَنْ عُبُودِیَّتِکَ، وَلَا الْجُحُودِ لِرُبُوبِیَّ-تِ-کَ وَلکِنْ اَطَعْتُ هَواىَ وَاَزَلَّنِی الشَّیْطانُ فَلَکَ الْحُجَّةُ عَلىَّ وَالْبَیانُ، فَاِنْ تُعَذِّبْنی فَبِذُنُوبی، وَاِنْ تَغْفِرْ لی وَتَرْحَمْنی فَاِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ) و بعد از آن تا نفس او وفا کند "یا کَریمُ یا کَریمُ" را مکرّر بگوید، بعد از آن بگوید: "یا امِنا مِنْ کُلِّ شَی‏ءٍ وَکُلُّ شَىْ‏غ‏ءٍ مِنْکَ خائِفٌ حَذَرٌ اَسْئَلُکَ بِاَمْنِکَ مِنْ کُلِّ شَىْ‏غ‏ءٍ وَخَوْفِ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مِنْکَ، اَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُعْطِیَنی اَمانا لِنَفْسی وَاَهْلی وَوَلَدی وَسایِرِ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ حَتّى لا أَخافَ وَلا اَحْذَرَ مِنْ شَیْ‏ءٍ اَبَدَا اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ، وَحَسْبُنا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ

یا کافِیَ اِبْراهیمَ نَمْرُودَ وَیا کافِیَ مُوسى فِرْعَوْنَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَکْفِیَنی شَرَّ فُلانِ بْنِ فُلانٍ" و به جاى فلان‏بن فلان، نام شخصى را که از ضرر او مى‏ترسد و نام پدر او را بگوید، و از خداوند طلب کند که ضرر او را دفع نماید و کفایت کند. بعد از آن به سجده رود و حاجت خود را مسئلت نماید وبه درگاه خداوند تضرع و زارى کند.

هر مرد مؤمن و زن مؤمنه‏اى که این نماز را به جا آورد و این دعا را از روى اخلاص بخواند، درهاى آسمان براى برآمدن حاجات او گشوده مى‏شود و دعاى او مستجاب مى‏گردد، و این به سبب فضل و انعام خداوند تعالى بر ما و بر مردمان است.

ج - قطب راوندى‏رحمةاللَّه در کتاب "دعوات" در ضمن نمازهاى معصومین‏علیهم‏السلام مى‏گوید:

نماز مهدى - صلوات‏اللَّه و سلامه علیه - دو رکعت است: در هر رکعتى حمد یک مرتبه و صد مرتبه "إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعین"، و بعد از نماز، صد مرتبه صلوات بر پیغمبر و آل او (صلوات اللَّه علیهم).

د - صاحب کتاب "مونس‏الحزین" در ضمن بیان داستان مسجد مقدّس جمکران قم، از قول حسن‏بن مثله جمکرانى چنین مى‏نویسد:

امام زمان‏علیه‏السلام فرمود:

دو رکعت نماز تحیّت مسجد بگزارند، در هر رکعتى یک بار "الحمد" و هفت بار "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدْ" بخواند و تسبیح رکوع و سجود را هفت بار بگویند؛ و دو رکعت نماز امام صاحب الزمان‏علیه‏السلام بگزارند بر این نسق: چون فاتحه خواند به "إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعین" رسید، صد بار آن را بگوید، و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند؛ و رکعت دوم را نیز به همین طریق بگزارد و در رکوع و سجود هفت بار تسبیح بگوید، و چون نماز را تمام کرد، تهلیل بگوید و تسبیح فاطمه زهراعلیهاالسلام را، و چون از تسبیح فارغ شد سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش - صلوات اللَّه علیهم - بفرستد، و این نقل از لفظ مبارک امام‏علیه‏السلام است که "فَمَن صلّیهما فکأنّما صلّى فى البیت العتیق"؛ یعنى هر که این دو رکعت نماز را بگزارد، گویى دو رکعت نماز در کعبه گزارده است.

نماز مسجد جمکران را مرحوم حاجى نورى -که از بزرگترین محدّثان قرون اخیر است ((-  در کتابهاى "نجم الثاقب

"کلمه طیبه" و "جنة المأوى" در ضمن حدیث تأسیس مسجد جمکران نقل نموده است، و قبل از ایشان هم جمعى از بزرگان آن را با اختلاف اندک روایت کرده‏اند که عبارتند از:

1 -  خبیر مرحوم "محمد تقى ارباب قمى"، از دانشمندان دوره ناصرى (پدر مرحوم آیت اللَّه حاج میرزا محمد ارباب قمى)؛ ایشان حدیث مسجد جمکران را در کتاب "تاریخ دارالایمان قم" -که در سال ( 1295)قمرى بنا به خواسته حاکم دارالایمان قم تحریر یافته است- بدون ذکر سند مرقوم داشته است.

در نقل ایشان، این مسجد به نام مسجد قدمگاه صاحب الزمان‏علیه‏السلام مطرح است.

2 - محدّث و مورخ عظیم الشأن، مرحوم "صفى الدین محمدبن محمد هاشم حسینى قمى"، حدیث تأسیس مسجد جمکران را در کتاب "خلاصة البلدان" که در سال ( 1179) قمرى از تدوین آن فارغ گردیده، روایت نموده است؛

گرچه در نسخه چاپى، این حدیث نیامده، ولى طبق نقل الذریعه نام کتاب "خلاصة البلدان فى اخبار قم و شرفها و ذکر بناء مسجد جمکران" است، و صاحب کتاب "انوار المشعشعین" آن را از خلاصة البلدان نقل کرده است.

3 - مرحوم سید نعمت‏اللَّه جزائرى - متوفاى ( 1112) قمرى - بنا به نقل مرحوم حاجى نورى، آن را در مجموعه‏اى که در دست مرحوم نورى بوده، مرقوم داشته است.

نقل دیگران چون مرحوم نهاوندى، محدث قمى و صاحب کتاب انوارالمشعشعین به این بزرگواران منتهى مى‏گردد.

این تذکر لازم است که گزارش این سه شخصیّت به کتاب ترجمه تاریخ قدیمى قم، که اصل آن تألیف حسن‏بن محمدبن حسن قمى - معاصر شیخ صدوق - است، منتهى مى‏گردد. این کتاب در سال ( 1378) قمرى تدوین و در سال ( 806 - 805 ) توسط بهاءالدین حسن‏بن على‏بن حسن‏بن عبدالملک قمى، در بیست باب، به فارسى ترجمه شده است.

متأسّفانه در حال حاضر تنها پنج باب از بیست باب ترجمه موجود است، و اصلِ عربى و مابقى ترجمه به کلّى مفقود مى‏باشد.

بزرگانى که حدیث مسجد جمکران را از تاریخ قم نقل کرده‏اند به صراحت گفته‏اند که صاحب تاریخ قم، آن را از کتاب "مونس‏الحزین" شیخ بزرگوار صدوق روایت نموده است.

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدویّت و اندیشه ظهور

مسأله «مهدویّت» و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)، و این که وى از سلاله پاک خاندان نبوّت، و از دودمان مقام شامخ ولایت (پسر عمّ، جانشین، و وارث علوم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)على بن ابى طالب(علیهما السلام))، و از ذریّه طیّبه دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، بزرگ بانوى بانوان عالم حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، و از نسل سرور آزادگان جهان حضرت حسین بن على(علیهما السلام)است، یکى از مسائل بسیار مهمّ دینى و مشهور اسلامى است.

مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور مهدى موعود(علیه السلام) در آخر الزمان، در آیین مبین اسلام، مسأله اى اصیل، ریشه دار و با سابقه است که هرگز با گذشت زمان کهنه و فرسوده نمى گردد، و با آن که از زمان رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)تاکنون، مدّت چهارده قرن از آن مى گذرد، نه تنها از فروغ این عقیده کهن و باستانى کاسته نشده است، بلکه با پیشرفت سریع صنعتى، و انحطاط اخلاقى جوامع بشرى، و احساس یأس و نومیدى، و زندگى سراسر رنج زا و درد آلود، هر آن و هر لحظه، عشق سوزان بشریّت نسبت به وجود مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام)بیشتر، و نور امید و آرزو در دلهاى خداپرستان افروخته تر، و اشتیاق توده هاى محروم و درمند، براى ظهور آن خورشید فروزان شعلهورتر مى گردد.

در آیین مقدّس اسلام کمتر مسأله اى را مى توان یافت که به اندازه مسأله مهدویّت بدان اهمیّت داده شده باشد، و شاید بتوان گفت: در مورد هیچ مسأله اى از مسائل حیاتى اسلام به اندازه مسأله «مهدویّت» روایت نرسیده است.

زیرا علاوه بر آیات متعدّدى از «قرآن کریم» که پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، آنها را به وجود مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) تفسیر و تأویل کرده اند، روایات فراوانى از طریق اهل سنّت نیز از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و صحابه و تابعین و ائمّه معصومین(علیهم السلام)در باره ظهور مبارک آن یکتا بازمانده حجج الهى وارد شده است، در این روایات، ویژگى هاى شخصى و اوصاف و جزئیّات زندگى آن یگانه مظهر قدرت خداوندى بیان گردیده، و هم اکنون بیش از شش هزار حدیث از منابع و مدارک معتبر شیعه و سنّى در باره آن وجود مقدّس در دسترس ما قرار دارد.

مسأله مهدویّت، و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) که به عنوان یک شخصیّت ممتاز الهى، و رهبر آسمانى، و «خاتم اوصیا» و آخرین سفیر خداوند، در پایان جهان ظهور خواهد کرد، و بر سرتاسر کره خاکى استیلا خواهد یافت، و به وسیله آن وجود مقدّس، همه مکتبهاى موجود زمان، و حکومت هاى مقتدر جهان، و تمام نیروهاى تخریبى، و قدرت هاى اهریمنى، نابود خواهند شد، و در تمام جهان، صلح و صفا و عدالت و امنیّت بر اساس حکومت حقّ و عدل، بر قرار خواهد گردید، اندیشه اى است که کلیه فِرَق اسلامى آن را پذیرفته و سرسختانه از آن دفاع مى نمایند.

مسأله مهدویّت، و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و گسترش جهانى ایمان اسلامى، و پیروزى نهایى حق بر باطل، و استقرار کامل و همه جانبه ارزشهاى انسانى، و بالاخره تشکیل «مدینه فاضله» و حکومت جهانى واحد، در میان «مسلمانان» ریشه قرآنى دارد. قرآن کریم، با قاطعیّت هرچه تمامتر، پیروزى نهایى ایمان اسلامى، و غلبه قطعى «صالحان و پرهیزکاران» بر مستکبران و زورمداران، و کوتاه شدن دست جبّاران و ستمکاران از دامان محرومان و مستضعفان، و آینده درخشان فرزندان انسان را، در پرتو حکومت حقّ و عدل الهى به همه مسلمانان و پیروان ادیان وعده داده است.

آنچه در رابطه با مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)گفته شد، حقایقى است که سابقه اى بس طولانى داشته، و در نخستین روزهاى طلوع اسلام بر سر زبانها بوده است. و پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمّه اهل بیت(علیهم السلام)آنها را به عنوان نویدهاى ظهور مهدى موعود(علیه السلام) براى اُمّت اسلامى بازگو نموده، و در کمال صراحت از ظهور مردى از خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) که با فرمان مدبّر جهان هستى در پایان جهان ظهور خواهد نمود سخن گفته اند.

گرچه ما در آینده در این باره به تفصیل سخن خواهیم گفت، ولى در عین حال، در اینجا نیز براى این که تصویر روشنى از مسأله مهدویّت داشته باشیم، نخست مسأله عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)را از دیدگاه مسلمانان و جامعه اسلامى به صورت مختصر مورد بررسى قرار مى دهیم، سپس آنچه در کتب روایى شیعه و سنّى آمده است از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانیم تا حقیقت و واقعیّت مسأله مهدویّت بر همگان روشن شود.

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور