منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدویّت» ثبت شده است

نشانه هاى خود حضرت چیست؟

 پاسخ:

مقدارى از نشانه هاى قائم(عج) در ضمن این کتاب آمده است، ولى در اینجا نیز به چند نشانه اشاره مى کنیم:

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«امامت امّت( [31] ) صلاح نیست مگر براى شخصى که داراى سه خصلت باشد:

1 ـ سزاوارترین مردم به امام قبل.

2 ـ اسلحه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در نزد او باشد.

3 ـ امام سابق، او را به طور آشکار، وصىّ خود کرده باشد.»( [32] )

اباصلت هروى گوید: به حضرت رضا(علیه السلام) عرض کردم نشانه قائم(عج) در وقت خروج چیست؟

فرمود: «او در سن پیران است ولى سیماى جوان دارد، ناظران به او گمان مى برند که چهل سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمى شود تا پایان عمرش فرا رسد.»( [33] )

مرحوم صدوق(رحمه الله) از امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند:

«نخستین سخنى که حضرت مهدى(عج) پس از قیام خود مى فرماید این است:

«من بقیّة اللّه و حجّت و خلیفه خدا بر شما هستم»

سپس هیچکس بر او سلام نمى کند مگر اینکه مى گوید:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللّهِ فِى اَرْضِهِ:

سلام بر تو اى بقیّه (ذخیره بادوام) خدا در زمین خدا.»( [34] )

قبلاً گفتیم امام قائم(عج) در تمام جهات شباهت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)دارد حتى در قیافه و روش و خصوصیات.

نیز امام باقر(علیه السلام) فرمود:

«در مکّه تعداد بیعت کنندگان به 000/10 نفر مى رسند، و در سراسر زمین معبودى جز خدا یافت نمى شود و همه معبودهاى باطل، آتش مى گیرند...»( [35] )

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

«شب 23 ماه رمضان ندا بنام امام قائم(عج) بلند شود، و آنحضرت در روز عاشورا که در آن امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، قیام کند، گویا روز شنبه دهم محرم را مى نگرم که آنحضرت بین حجرالاسود و مقام ابراهیم(علیه السلام)، در کنار کعبه ایستاده و جبرئیل در حضورش است، اعلام بیعت مى شود که همه شیعیان و طرفداران او از اطراف جهان به مکه آیند و با او بیعت کنند، زمین براى آنها در نور دیده مى شود (که زودتر برسند)، پس آنگاه خداوند زمین را که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد کند.»( [36] )

    


منابع:

     [31] ـ منظور امامت معصومین است.

[32] ـ اثباة الهداة، ج 7، ص 402.

[33] ـ بحار، ج 52، ص 285.

[34] ـ تفسیر صافى، ذیل آیه 86 سوره هود.

[35] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 461.

[36] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 460.


۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه شیعه

از نظر «شیعه»، مسأله مهدویّت و نوید ظهور مهدى موعود(علیه السلام) یکى از مسایل بسیار حیاتى اسلام به شمار مى رود و به اندازه اى اهمیّت دارد که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)در ردیف وقوع «قیامت» و تکذیب و تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم مى باشد.

در این باره روایات فراوانى از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) رسیده است که قسمتى از آنها از نظر خوانندگان مى گذرد:

پیامبر اکرم مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فقد أنکرنی»

«هرکس که قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا انکار کند به راستى که مرا انکار کرده است».

و در حدیث دیگر مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میتةً جاهلیةً».

«هرکس که مهدى قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است».

و در حدیث دیگرى آمده است که فرمود:

«من أطاعه أطاعنی، و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذّبه فقد کذّبنی، ومن صدّقه فقد صدّقنی».

«آن کس که او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده است و آن کس که با او مخالفت ورزد با من مخالفت ورزیده است و آن کس که در دوران غیبتش او را انکار کند مرا انکار کرده است و آن کس که او را تکذیب نماید مرا تکذیب نموده است و آن کس که او را تصدیق کند مرا تصدیق کرده است».

و در حدیثى دیگر مى فرمایند:

«لا تقوم الساعة حتّى یقوم القائم الحقُّ منّا وذلک حین یأذن اللّه عزّ وجلّ له و من تبعه نجا، و من تخلّف عنه هلک، اللّه اللّه عباد اللّه! فأتوه ولو على الثلج، فإنّه خلیفة اللّه عزّوجلّ وخلیفتی».

«قیامت برپا نمى شود تا هنگامى که قائمى از ما به حقّ قیام کند. و این هنگامى است که خداى تعالى اذن ظهورش دهد، کسى که از او پیروى کند نجات مى یابد، و کسى که از او تخلّف کند هلاک مى شود، از خدا بترسید، اى بندگان خدا! هرکجا باشید او را دریابید، اگرچه مجبور شوید بر روى برف حرکت کنید، که او خلیفه خداى تبارک و تعالى و جانشین من است».

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

«لاتخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إمّا ظاهراً مشهوراً، و إمّا خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج اللّه وبیّناته».

«زمین هرگز از وجود قائمى که براى خدا قیام کند و حجّت حقّ را بر پا دارد خالى نخواهد بود، که یا ظاهر و آشکار است و یا ترسان و نهان، تا حجّتها و دلایل روشن حضرت پروردگار باطل نشود».

امام حسن مجتبى(علیه السلام) مى فرماید:

«إنّ الأئمّة منّا، وإنّ الخلافة لاتصلح إلاّ فینا، و إنّ اللّه جعلنا أهلها فی کتابه و سنّة نبیّه».

«امامان ـ دوازده گانه ـ از ما هستند، و خلافت جز براى ما شایسته نیست، و خداى تعالى ما را در کتاب خود و سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اهل خلافت قرار داده است».

امام حسین(علیه السلام) مى فرماید:

«قائم هذه الاُمّة هو التاسع من ولدی، وهو صاحب الغیبة، وهو الّذی یقسّم میراثه وهو حیّ».

«قائم این اُمّت نهمین فرزند منست; اوست که از دیده ها غایب مى شود و در حالى که زنده است میراثش تقسیم مى شود».

امام زین العابدین(علیه السلام) مى فرماید:

«. . . لاتخلو الأرض إلى أن یقوم الساعة من حجّة ولولا ذلک لم یُعبد اللّه . . .»

«...تا روزى که قیامت برپا شود هرگز روى زمین از حجّت خالى نخواهد بود، و اگر حجّت خدا روى زمین نباشد، خدا پرستیده نمى شود...».

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

«من المحتوم الّذی حتّمه اللّه قیام قائمنا، فمن شکّ فیما أقول، لقی اللّه وهو به کافر وله جاحد».

«قیام قائم ما از وعده هاى حتمى خداوند است. هرکس در این گفتار که مى گویم شکّ و تردید به خود راه دهد، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات خواهد کرد».

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

«من أقرّ بجمیع الأئمّة وجحد المهدی کان کمن أقرّ بجمیع الأنبیاء وجحد محمّداً(صلى الله علیه وآله وسلم) نبوّته».

«هرکس به همه امامان اعتراف کند ولى حضرت مهدى(علیه السلام) را انکار نماید، مانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف کند ولى نبوّت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)را انکار نماید».

امام کاظم(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکر واحداً من الأحیاء فقد أنکر الأموات»

«هرکس یکى از امامان زنده را انکار نماید، امامان قبلى را نیز انکار نموده است».

امام جواد(علیه السلام) مى فرماید:

«إذا مات إبنی علی بدا سراج بعده، ثمّ خفی، فویلٌ للمرتاب، وطوبى للغریب الفارّ بدینه»

«هنگامى که پسرم على ـ امام هادى ـ از دنیا برود چراغى بعد از او آشکار مى شود، و سپس مخفى مى گردد. واى بر کسى که در باره او شکّ و تردید به خود راه دهد، و خوشا به حال شخص غریبى که دین خود را برداشته ـ براى حفظ آن ـ از شهرى به شهر دیگر فرار کند».

در فرمایش امام جواد(علیه السلام) منظور از چراغ آشکار، امام حسن عسکرى(علیه السلام) و منظور از چراغ مخفى، حضرت مهدى(علیه السلام) است.

امام حسن عسکرى(علیه السلام) مى فرماید:

«أما إنّ المقرّ بالأئمّة بعد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) المنکر لولدی کمن أقرّ بجمیع أنبیاء اللّه ورسله ثمّ أنکر نبوّة محمّد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)، والمنکر لرسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)کمن أنکر جمیع الأنبیاء، لأنّ طاعة آخرنا کطاعة أوّلنا، والمنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا»

«آگاه باشید که هرکس به همه امامان بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)اعتراف کند ولى پسرم را انکار نماید همانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف نموده ولى رسالت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار نماید، و هرکس که رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار کند همانند کسى است که همه پیامبران را انکار نماید; زیرا اطاعت آخرین ما، اطاعت اوّل ماست، و انکار آخرین ما چون انکار اوّل ماست».

حضرت مهدى(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکرنی فلیس منّی، و سبیله سبیلُ ابن نوح».

«کسى که مرا انکار نماید از من نیست، و راه او راه فرزند حضرت نوح(علیه السلام)است».

از نظر شیعه، مسأله مهدویت و نوید ظهور آن مصلح الهى، یک مسأله کهن و ریشه دار است و سابقه آن به نخستین روزهاى طلوع فجر اسلام و دوران شخص نبى اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر مى گردد.

به اعتقاد شیعه، علاوه بر آیات متعددى که در «قرآن کریم» وارد شده و پیشوایان دینى آنها را به وجود مقدّس «مهدى موعود» تفسیر و تأویل کرده اند، صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) جانشینان آن حضرت صادر شده که در آنها کلیه صفات، خصوصیّات و جزئیات زندگى آن منتظر موعود و این که پس از تولّد دو بار غیبت خواهد داشت و پس از غیبت طولانى ظهور خواهد کرد، و با تشکیل حکومت واحد جهانى، جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود بیان شده است.

شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند که مهدى موعود(علیه السلام) سرّى از اسرار حقّ و رازى از رازهاى نهفته خداوند و آخرین برگزیده الهى است که پس از تولّد از نظرها غایب شده است و بعد از مدّت زمانى طولانى ظهور مى نماید و او حجّة اللّه، خلیفة اللّه و بقیّة اللّه است.

مهدى موعود(علیه السلام) از نسل پاک پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و از على و زهرا(علیهما السلام) و نهمین نفر از فرزندان امام حسین(علیه السلام) و فرزند بلا فصل امام حسن عسکرى(علیه السلام)است.

شیعیان دوازده امامى عقیده دارند که حضرت مهدى(علیه السلام)همنام و هم کنیه پیامبر و هم اکنون زنده است و هنگامى که خداوند اذن ظهورش دهد قیام مى کند و زمین را پر از عدل و داد مى نماید.

شیعیان، طبق وعده هاى انبیاى سلف(علیهم السلام) و نویدهاى کتب مذهبى، و وعده هاى صریح قرآن کریم عقیده دارند که:

آنگاه که اخلاق و معنویّت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب ظهور مهیا گردد، حضرت مهدى(علیه السلام) به فرمان حقّ قیام مى کند و دنیا را پر از عدل و داد مى نماید و به همه رنج ها پایان مى دهد.

شیعیان بر اساس عقل، وجدان، کتاب و سنّت عقیده دارند که با ظهور ولىّ خدا و آمدن موعود مکتبها و رهایى بخش انسانها هیچ حکومت باطلى روى زمین باقى نمى ماند; بلکه همه مکتب هاى موجود و حکومت هاى مقتدر زمان یکى پس از دیگرى از بین رفته و متلاشى مى گردند، مرزهاى جغرافیایى بین کشورها برداشته مى شوند; مظاهر شرک، کفر، الحاد و بى عدالتى از بین مى روند، عدالت اجتماعى تأمین مى گردد، هر حقّى به صاحب حقّ مى رسد، همگان در رفاه و آسایش زندگى مى کنند، از ظلم و ستم و بى عدالتى خبرى نیست، و در سرتاسر جهان هستى، تنها یک نظام حکومت مى کند که آن هم نظام عادلانه اسلام و احکام نجات بخش آسمانى قرآن کریم است.

جعلنا اللّه من أنصاره و الفائزین بلقائه.

    

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه اسلام

دین مبین اسلام به عنوان دین خاتم و آخرین دین جامع و کامل آسمانى، از نخستین روزهاى طلوع که غریبانه سر از افق مکّه بیرون آورد و نمى توانست در زیر بار گران شکنجه هاى طاقت فرساى کفّار قریش و مشرکان مکّه کمر راست کند، با دیدى وسیع، عمیق و جدّى به مسأله «مهدویّت» و آینده بشر نگریسته و به مسلمانان نوید «نیک فرجامى» در آینده تاریخ داده است.

طبق متون اصیل اسلامى، رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)در همان عصر غربت و دوران تنهایى خویش و در روزگارى که هیچ کس باور نداشت که آئین توحید و یکتاپرستى از مرز جزیرة العرب فراتر رود، از پیروزى اسلام و آینده جهان و سرانجام بشر سخن مى راند.

شاهد صادق این گفتار، آیات متعددى است که در قرآن کریم وارد شده و پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) آنها را به وجود مقدّس مهدى موعود(علیه السلام)و زمان ظهور مبارک آن حضرت تفسیر و تأویل نموداند.

علاوه بر این، در ضمن صدها حدیث معتبر و متواتر که بزرگان و محدّثان شیعه و سنّى در منابع موثّق خود آورده اند، به معرّفى مهدى موعود(علیه السلام) و پایه گذار حکومت واحد جهانى پرداخته اند.

اینک براى این که معلوم شود مسأله مهدویّت در اسلام تا چه اندازه اهمیّت دارد پیرامون عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از دیدگاه شیعه و سنّى توضیح مى دهیم و به برخى از روایاتى که درباره اهمیّت این موضوع در منابع موثّق شیعه و سنّى آمده است اشاره مى کنیم; آنگاه درباره ویژگى هاى حضرت مهدى(علیه السلام) در روایات و تعداد روایات رسیده در موضوع ظهور، مطالبى را به طور اختصار تحت چند عنوان مى نگاریم.

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.

آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.

اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه آورده ایم توجه فرمایید...  انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

بالِ پرواز

سایه نشینان ابر «اهل زمین» اند. آنان که پاى بر خاک دارند و فراتر از خاک را تجربه نکرده اند، همانهایند که تا ابر هست از دیدار خورشید محرومند، تا ابر هست از تابش مستقیم آفتاب محرومند.

امّا آنها که بالى یا مجالى براى پرواز دارند، اگر خود پرواز کنند یا بر بال پرنده اى نشسته، دل از خاک برکنده و چند صدمترى فراتر از خاک را مشاهده کنند، به آسانى خود را در معرض نگاه مستقیم خورشید مى بینند و گرماى آفتاب را بر رگ و پوست خویش لمس مى نمایند.

بلکه اگر اهل پرواز و دل برکندن از خاک هم نباشند، همینکه پایى براى صعود داشته باشند و از گستره عادىِ زندگىِ زمینى فراتر روند، چه بسا هنوز به قله کوه نرسیده، ابرها را زیرپاى خویش ببینند و جمال دلا راى خورشید را، بر بالاى سر خود نظاره کنند.

منتظرانِ حضرت مهدى(علیه السلام)، آن خورشید همیشه فروزان منظومه هستى، چنین حالى دارند. تا آن زمان که دلبستگان به خورد و خواب و خانه و خلوتِ خویشند از دیدار محرومند، اگر چه خود را از منتظران بدانند و براى رسیدن روزى آفتابى، در پى بر طرف شدن ابرهاى تیره غیبت، لحظه شمارى کنند.

امّا آنگاه که پاى در راه خویشتن سازى و دیگرسازى مى نهند و صخره هاى سخت حوادث و ابتلاءات دوران غیبت را یکى پس از دیگرى در مى نوردند، دیرى نمى پاید که به قله اى آفتاب گرفته دست مى یابند و جلالت بیمثال خورشید عالم افروز زاده زهرا را به تماشا مى نشینند.

لکن خوشا به حال آنان که عرفان و سوز و مجاهدت شان، بال پروازشان است و دنیاى حقیر و متاع قلیل، دل آسمانى شان را هرگز تسخیر نمى کند. راستى آنان در آن اوج فراتر از اینهمه ابرى که فضاى زندگى ما را پوشانده است، چه مى بینند؟

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار و شهادت

«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فى سبیل اللّه.»

تشبیه در هر زبانى از یک نوع قاعده منطقى عام پیروى مى کند که تکیه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقیّات محض و هنر مطلق نیست.

تشبیه نوعى تصرّف ذوقى است امّا با قانونمندى عقلى، نوعى کاربرد هنرى است امّا با شیوه اى خِردپذیر.

اگر اشک را به شبنم، و گونه هاى طفلى یتیم را به گلبرگ تشبیه مى کنند، اولى از جهت زلالیّت و طهارت و دیگرى از باب لطافت و زیبایى است.

اگر دلاوران را به کوه، و فریاد بلندشان را به رعد همانند مى کنند، اولى از نظر صلابت و پایمردى، و دیگرى از حیث مهابت و خروشندگى است.

اینجا نیز اگر منتظران ظهور، به در خون طپیدگان راه خدا تشبیه شده اند، همه مى پذیرند که باید نوعى یکسانى و همانندى بى نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتى؟

آیا مى توان پذیرفت که در این روایت نورانى، تنها وجه تشبیه بین منتظِر و سردار بخون طپیده راه خدا، در اجر و پاداش قیامت است؟

متأسّفانه مقدّمه بسیارى تحریفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحلیل هاى ساده اندیشانه عوام پرور و دریافت و القاى مضامین خنثى و غیر مسئولیت آور از بخشى تعالیم حیاتى و انسانساز اسلام است.

امرى که باعث شده است تا به عنوان مثال، یکى از ناب ترین تعالیم مبارزاتى اسلام یعنى «تقیّه» در چنبره سیاست دغل پیشه گان، تا حدّ گوشه نشینى و بى تفاوتى و تا مرز تسلیم و کرنشى ذلیلانه در برابر نیروى مسلّط باطل سقوط کند. و یا توکّل که یکى از عالى ترین جلوه هاى عرفان انسانهایى مؤمن و مدیر و سختکوش است، به یکى از ابزارهاى خمودى و سستى تن پرورانِ مؤمن نما، تبدیل شود.

با توجّه به این مقدّمه، اگر در این حدیث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنى به میان نیامده باشد، در حقیقت راه تحریفى دیگر بر منحرفین گشوده گشته است.

در این صورت آنان که انتظار را دست روى دست نهادن و در خانه نشستن و دیده به در دوختن مى شمارند و آنها که انتظار را تسلیم به وضعیّت انحراف آلوده موجود و امیدوار بودن به وضعیّت ایده آل در آینده مى دانند، چه مانع ورادعى دارند که اجر شهید به خون طپیده راه خدا را، براى منتظرانى از این قبیل اثبات کنند؟

براستى در این صورت بحث هماهنگى و همخوانى کلیه تعالیم اسلامى را چگونه مى توان تفسیر کرد؟

اینکه کلیه احکام و فرامین اسلام مجموعه اى هماهنگ و نظام گرفته را تشکیل مى دهد و در هر زمینه اى نوعى قانونمندى واحد بر آن حکومت دارد، نشان مى دهد که عظمت اجر و پاداش جز به تناسب میزان دشوارى عمل و کثرت رنج در راه خدا نیست. نمى شود قبول کرد کسى که به همه تعلقاتش پشت کرده، از همه لذتها و خوشى ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازى به سر آورده، با آنکس که هر جور خواسته زندگى کرده، و هر چه دلش مایل بوده خورده و پوشیده، و هر گونه که توانسته به لذت بردن و کامرانى پرداخته، اجرى برابر داشته باشد.

این است که باید پذیرفت که این فرمایش پر ارزش امام معصوم(علیه السلام)، بیش از آنکه در صدد بیان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قیامت باشد، به کیفیت انتظار نظر دارد.

انتظار را نوعى مبارزه مى شمارد و سختى هاى راه پرنشیب و فراز انتظار را خاطرنشان مى سازد.

منتظِر را تلاشگرى نستوه مى داند که در برابر هر انحرافى مى ایستد و باالهام از شیوه و آیین امام و مقتداى مورد انتظار خویش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت مى پردازد و آنقدر مى کوشد تا شایستگى همانندى و همنوایى با مجاهدان فى سبیل اللّه را بیابد و عاقبت در این مسیر به چنان اوجى دست مى یازد که مثیل و نظیر شهیدان بخون خفته راه خدا گردد. و این است مفهوم انتظار!


 

 

    

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

حماسه انتظار

پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

«افضل اعمال امّتى انتظار الفرج.»

برترین کارهاى امت من انتظار فرج است.

و فرمود:

«انتظار الفرج عبادة.»(

انتظار فرج عبادت است.

و فرمود:

«افضل العبادة انتظار الفرج.»(

والاترین عبادت، انتظار فرج است.

و فرمود:

«افضل جهاد امّتى انتظار الفرج.»

بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است.

در میان همه خلایق، امّتى والاتر از امّت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)نمى توان یافت، و چون چنین است اعمال امت پیامبر والاتر از اعمال همه امّت هاست.

در میان چنین اعمال والایى از امّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)والاتر از «انتظار فرج» نمى توان یافت، چون «انتظار فرج» انتظار «قدرت اسلام و توحید» است. انتظار «حاکمیّت وحى و ولایت» است، انتظار اجراى حدود الهى و احکام قرآنى است.

از دیگر سو، «انتظار فرج» عمل است، کار و تلاش و تکاپو است و چه عملى از مقدمه سازى براى قدرتمند گشتن اسلام و توحید و به حاکمیت رسیدن وحى و ولایت و اجرا شدن حدود الهى و احکام قرآنى، مقدّس تر و پسندیده تر و با فضیلت تر است؟

در کلام نورانى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به همین بسنده نمى شود که «انتظار فرج»، والاترین عمل از والاترین امّت به شمار رود. بلکه بالاترین درجه از با ارزش ترین عمل مؤمنین یعنى «عبادت» که نمایش خالصانه اطاعت و بندگى خداست، به آن اختصاص مى یابد.

«انتظار فرج»، عبادت است زیرا جلوه اى زیبا از گردنگزارى به فرمان خدا و گردنفرازى در برابر طاغوتان است و قصد قربت مى طلبد. و بالاترین عبادت است چون رنگ گرفته از ایمانى راستین به خدا و پیامبر و رستاخیز، و برخاسته از باورى پویا به امامت و ولایت و حق حاکمیت قرآن، و مستلزم ایثار و استقامت و فداکارى است.

و به این نیز اکتفا نمى شود بلکه «انتظار فرج» نه تنها جهاد، بلکه بالاترین جهاد امت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)محسوب مى شود. جهاد که خود شورانگیزترین و سرنوشت سازترین حرکت عبادى مؤمنان است، درجاتى دارد و برترین این درجات در کلام نورانى امین وحى به «انتظار فرج» اختصاص یافته است.

راستى این چه شکوه شگرفى است که در «انتظار فرج» نهفته و آن چه حماسه و شور شعورى است که چنین منزلتى شگفت به «انتظار فرج» بخشیده است؟!

۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

در انتظار روح نماز

در روایتى از امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده است:

«کسى که در انتظار اقامه نماز به سر برد در طى زمان انتظارش، در حال نماز محسوب مى شود».

و به همین مقدار اکتفا ننمود بلکه در جاى دیگر فرمود:

«کسى که منتظر وقت نماز بماند بعد از اداى نمازش در زمره زیارت کنندگان خداى عزوجل به شمار مى آید.»

اقامه نماز اگر چه ستون دین است، امّا همه دین نیست. نماز با همه اهمیّتى که دارد تنها بخشى از تعالیم انسان ساز اسلام و تنها یکى از راه هاى اصلى، قرب به خداوند است. نماز در کنار روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و سایر احکام نورانى قرآن، تنها یکى از فروع دین به شمار مى رود و اهمیّتش هرگز بالاتر از اصول دین نیست.

حال اگر قرار باشد به فرموده مولاى متقیان، که کلامش برگرفته از کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و ریشه دار در سخن خداى عزّوجلّ است، ارزش انتظار یک مؤمن براى برگزار شدن نماز جماعت و یا حتى رسیدن وقت، براى اداى نمازِ خودش در حدّى باشد که نفس زدنهایش را قرائت و ذکر نماز، و نشستنش را قیام و رکوع و سجود نماز بشمارند و او را در حال انجام نماز محسوب دارند، باید دید منتظران قیام دینِ مجسّد و عدالت موعود، حضرت مهدى(علیه السلام) را در چه مقام و منزلتى مى بینند؟

باید دید آنها که منتظر اقامه تمامیّت دین و پیاده شدن همه تعالیم حیاتبخش اسلام هستند در نزد خدا و امینان او چه جایگاهى دارند؟

راستى اگر قرار باشد کسى که در انتظار داخل شدن وقت نماز بسر برده و شوق «ایستادن در برابر معبود» او را چشم به راه «اذان» قرار داده است بعد از نماز در شمار دیدار کنندگان خدا (زوّار اللّه)  قرار گیرد، کسى که در انتظار فرار رسیدن وقت «ظهور روح نماز و عبادت» بسر برده است، کسى که اشتیاق «سر نهادن همه جهانیان به اطاعت معبود» او را چشم به راه قیام مهدى(علیه السلام) قرار داده است، در شمار چه طائفه اى ازمقرّبین خداوند است؟!

بیهوده نیست که جایگاه منتظر را جایگاه شهید بخون غلطیده در پیش روى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)دانسته اند. چه مقامى از این بالاتر مى توان تصور کرد؟ شهید که شهادتش درى به سوى بهشت است بى هیچ وصف دیگرى، از خاصّان اولیاء است. او با شهادت خود به مقامى دست مى یابد که «لیس فوقه برّ» بالاتر از آن فضیلتى نیست.

امّا تنها این مقام در خور منتظِر نیست، مقام او مقام شهیدى است که زیر پرچم پیامبر و در رکاب پیامبر جنگیده و در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)آخرین مرحله ایمان و جانبازى و ایثارش را به نمایش گذاشته و در پیشگاه او به خاک و خون طپیده است.

زیباتر اینکه منتظِر نماز مى نشیند و چشم انتظار وقت نماز یا برپایى نماز جماعت مى ماند، امّا منتظِر قیام حضرت مهدى(علیه السلام) که نماز مجسم، حج و جهاد مجسم، بلکه قرآن مجسّم و دین مجسّم است، در انتظار اقامه نماز و حج و جهاد و ... و در انتظار احیاى قرآن و دین بر مى خیزد، مى کوشد و مى خروشد.


و چقدر فاصله است بین اجر نشستگان و برخاستگان!

چقدر دور است فاصله بین مقام منتظران قاعد و قائم!

۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

چشم انتظار باران

 امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خطبه هاى متعددى سخن از انحرافات و نابسامانى هاى پیش از ظهور پیامبر به میان مى آورد و اوضاع اجتماعى دوران جاهلیت را به بیان هاى مختلفى متذکر مى شود.

از آن جمله مى فرماید:

       «خداوند یکتا بنده و پیامبر خویش حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) را هنگامى فرستاد که نشانه هاى هدایت به کهنگى گرائیده و جاده هاى دین محو و نابود شده بود. او حق را آشکار ساخت و مردم را نصیحت نمود و آنها را به سوى کمال هدایت کرد و به میانه روى و عدالت فرمان داد.»

       «خداوند در زمانى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را مبعوث ساخت که نه نشانه اى از دین برپا، و نه چراغ هدایتى روشن، و نه طریق حقّى آشکار بود!»

       «هنگامى او را به رسالت برگزید که با زمان پیامبران پیشین فاصله زیادى ایجاد شده بود، جهانیان از انجام عمل نیک دورى گزیده و منحرف گشته، و ملتها به جهالت و گمراهى گراییده بودند.»

       «وى را در آن هنگام که ملت هاى جهان به خواب طولانى فرو رفته بودند و تار و پود حقایق از هم گسسته بود، براى هدایت انسانها فرستاد.»

       «آن زمان که فتنه و فساد جهان را فراگرفته بود. کارهاى خلاف در میان مردم منتشر، و آتش جنگ زبانه مى کشید، دنیا بى نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهاى درخت زندگى به زردى گراییده، از ثمره زندگى خبرى نبود، آب حیات انسانى به اعماق زمین فرو رفته، منارهاى هدایت مندرس گشته و پرچمهاى هلاکت و بدبختى آشکار شده بود، دنیا با چهره اى زشت به اهلش مى نگریست و در برابر جویندگانش عبوس و گرفته جلوه مى کرد. میوه درختِ آن، فتنه و طعامش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در برون، شمشیر حکومت مى کرد.»

       «ناگهان طلوع کننده اى طالع گشت، درخشنده اى درخشید، آشکار شونده اى آشکار گردید. آنچه از جاده حق منحرف گشته بود به راه راست بازگشت، خداوند گروهى را به گروهى دیگر تبدیل کرد و روزگارى را به روزگارى دیگر دگرگون ساخت. و ما همانند کسانى که در خشکسالى، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونیها بودیم.»

 به راستى در آن «شب سیاه ستم»، در آن «ظلمت دامن گستر جهل»، در آن «ضلالت مطلق» چه چیزى جز «امید طلوع سپیده» مى تواند حق باوران را به استقامت وا دارد؟

چه چیزى جز «انتظار درخشش خورشید» مى تواند ریشه ایمان را در دلها زنده نگهدارد؟

به راستى در آن «پاییز زندگى»، چه چیزى جز چشم به راه بهارِ ماندن، مى تواند شوق جوانه زدن، اشتیاق روییدن، و آرزوى ثمردادن را، در دلِ بذرِ نهفته در خاک، زنده بدارد؟

 چه زیباست تعبیر خیال انگیز و حکمت آمیز چشم انتظار باران بودن، در خشکسال! خصوصاً براى کسانى که در آخرالزمان زندگى مى کنند! زیرا این دوران را به دوران جاهلیت تشبیه کرده اند، چنانکه ظهور صاحب الزمان(علیه السلام) را با بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) همانند دانسته اند.

 پس اگر خشکسالى تکرار شود چه چاره اى هست جز به چشم انتظار باران بودن؟! در «خشکسالى» عاطفه ها، در «قحطى» محبت و مهربانى، در «تنگدستى» آسمان ایمان و «بى نوایى» زمین عمل، در «عطش» دشت هاى احساس و «بى آبى» چاههاى وجدان، در «سوزش» کامهاى تشنه عدل و انصاف، و در «تفتیدگى» جگرهاى سوخته به آتش ظلم و گناه، چه باید کرد، جز «انتظار باران» کشیدن؟!

 خوشا روزى که ناگهان طلوع کننده اى طالع گردد، درخشنده اى بدرخشد، آشکار شونده اى آشکار شود و آنچه از جاده حق منحرف گشته به راه راست بازگردد.

 خداوند گروهى را به گروهى دیگر تبدیل کند و روزگارى را به روزگارى دیگر دگرگون سازد و ما همانند کسانى که در خشکسالى، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونى ها بوده باشیم.

  راستى آیا مى شود وقتى قحطسالى به پایان مى رسد و بارش باران رحمت پروردگار آغاز مى شود ما از گروه منتظران باشیم؟!

 آیا مى شود وقتى حضرت مهدى(علیه السلام)مى آید، با جانى سوخته از اشتیاق، منتظرانه به استقبالش برویم؟!


۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۴۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار ... انتظار مهدى (علیه السلام)

انتظار: دیده به راه دوختن است،

                لحظه شمارى کردن براى دیدار کسى یا انجام واقعه اى است،

                به امید کسى یا چیزى ماندن است،

                چشم داشتن و توقّع کارى یا حادثه اى است،

                نگران شخص عزیزى یا امر مهمّى بودن است.

انتظار: امیدوارى، چشم به راهى، آمادگى، نگرانى، چشم داشت و درنگ است.

امّا انتظار مهدى(علیه السلام) : همه این ها و فراتر از این هاست.

انتظار مهدى(علیه السلام): ایمان به «غیب» اقرار به «ولایت» و باورداشت حق حاکمیت «قرآن» است.

                عصاره «یقین»، چکیده «تقوى» و خلاصه «عمل صالح» است.

                عشق به «زیبایى ها»، التزام به «خوبى ها» و شوق به «کمالات» است.

                «تلاش» براى «یافتن»، «مقاومت» براى «رسیدن» و «جهاد» براى «ساختن» است.

انتظار مهدى(علیه السلام) : روایت «اشتیاق»، حدیث «جستجو» و قصّه «وصل» است.

انتظار مهدى(علیه السلام) : اقتداى به او، بیعت با او، و سرسپارى به فرمان اوست. رمز پایدارى، سرّ استقامت و راز جانبازى در راه اوست.

انتظار مهدى(علیه السلام) : «عامل رشد»، «پشتوانه مقاومت» و «ضامن پیروزى» پیروان امامت است.

انتظار مهدى(علیه السلام) : سنگربانى «عقیده»، مرزبانى «اندیشه» و مبارزه در راه پاسدارى از «فرهنگ اسلام و ولایت» است.

انتظار مهدى(علیه السلام) : انتظار روز ظهور اوست و انتظار روز ظهور او، انتظار غلبه اسلام و قرآن است و انتظار غلبه اسلام و قرآن، انتظار تحقق وعده هاى خداوند است.

۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور