از جمله علائمى که در آستانه
ظهور امام قائم(عج) رخ مى دهد خروج سیّد
حسنى با یارانش براى یارى آنحضرت است، اینک
توضیح آن:
سیّد حسنى جوان خوش صورتى است
که از طرف دیلم(
[15]
) و قزوین خروج مى نماید و با
صداى بلند فریاد کند که به فریاد رسید آل
محمد(صلى الله علیه وآله وسلم)را که از شما
یارى مى طلبند و این سیّد حسنى ظاهراً از
اولاد حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) باشد
و دعوى بر باطل ننماید و دعوت بر نفس خود نکند
بلکه از شیعیان خُلَّص ائمّه اثنى عشر(علیهم
السلام)و تابع دین حق باشد و دعوى نیابت و
مهدویّت نخواهد نمود و لکن مطاع و بزرگ و
رئیس خواهد بود و درگفتار و کردار موافق است
با شریعت مطهّره حضرت خاتم النّبیین(صلى
الله علیه وآله وسلم)و در زمان خروج او کفر و
ظلم، عالم را فرا گرفته باشد و مردم از دست
ظالمان و فاسقان در اذیّت باشند و جمعى از
مؤمنین نیز مستعد باشند از براى ظلم ظالمین،
و در آن حال سیِّد حسنى استغاثه نماید از
براى نصرت دین آل محمّد(صلى الله علیه وآله
وسلم) پس مردم او را اطاعت نمایند خصوصاً
گنجهاى طالقان که از طلا و نقره نباشند بلکه
مردان شجاع و قوى دل و مسلّح و مکمّل که بر
اسبهاى اشهب سوار باشند، در اطراف او جمع
گردند و جمعیت او زیاد شود و مانند سلطان
عادل در میان ایشان حکم و سلوک نماید و کم کم
بر اهل ظلم و طغیان غلبه نماید و از مکان و
جاى خود تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمین و
کافران پاک کند و چون با اصحاب خود وارد کوفه
شود، به او خبر دهند که حضرت حجة اللّه
مهدى آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) ظهور
نموده و از مدینه به کوفه تشریف آورده است پس
سیّد حسنى با اصحاب خود خدمت آنحضرت مشرّف مى شوند
و از آنحضرت مطالبه دلائل امامت و مواریث
انبیاء(علیهم السلام) را مى نمایند، حضرت
امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: بخدا
سوگند که آن جوان آنحضرت را مى شناسد و مى داند
که او بر حق است و لکن مقصودش این است که
حقیقت او را بر مردم و اصحاب ظاهر نماید، پس
آنحضرت دلائل امامت و مواریث انبیاء(علیهم
السلام) از براى او ظاهر نماید، در آن وقت
سیّد حسنى و اصحابش با آنحضرت بیعت خواهند
نمود مگر قلیلى از اصحاب او که 000/400 از زیدیّه
باشند که مصحف ها و قرآن درگردن ایشان
حمایل است و آنچه مشاهده نمودند از دلائل و
معجزات آن را حمل بر سحر نمایند و گویند این
سخنان بزرگى است و اینها همه سحر است که به ما
نموده اند، پس امام قائم (عج) آنچه آنان را
نصیحت و موعظه نماید و آنچه از معجزات بیاورد
در آنها تأثیر نخواهد کرد، تا سه روز
ایشان را مهلت مى دهد و چون موعظه آنحضرت
را که حق است قبول ننمایند امر مى فرماید
که گردنهاى ایشان را بزنند و حال ایشان شبیه
است به حال خوارج نهروان که در لشکر امام على(علیه
السلام)در جنگ صفّین بودند.(
[16]
)
یمانى نیز از رهبران بر حق
است که به حمایت از
مهدى(عج) خروج مى کند، امام صادق(علیه
السلام) در ضمن روایتى فرمود: سفیانى و
خراسانى و یمانى در یک سال و در یکشهر و در
یکروز خروج مى کنند و هیچ پرچمى مانند
یمانى، به هدایت نزدیکتر نیست، زیرا یمانى
مردم را به حق دعوت مى کند.(
[17]
)
منابع:
[15]
ـ یکى از بلاد گیلان.
[16]
ـ منتهى الآمال، ص 337 ـ در این
کتاب به بعضى از علائم دیگر نیز اشاره شده
است به ص 335 به بعد مراجعه شود، در کتاب
بحار، ج 52، نیز بطور کوتاه از سیّد حسنى از
قول امام باقر(علیه السلام) آمده است، و نیز
در ج 53، ص 115 جریان سیّد حسنى آمده است، و در
آنجا ذکر شده وقتى سیّد حسنى از امام مطالبه
دلائل مى کند و یقین به صدق امام پیدا مى کند
مى گوید: اللّه اکبر دستت را بده تا با تو بیعت
کنم، با آنحضرت بیعت مى کند و به پیروى از
او، سپاه او (جز زیدیّه) نیز بیعت مى کنند.
از امام صادق(علیه
السلام) نقل شده: «سیّد حسنى و یارانش،
دلاورانه از امام قائم (عج) دفاع مى کنند،
ولى سرانجام در راه امام شهید مى شود،
اهل مکه او را مى کشند و سرش را به شام مى فرستند.»
(بحار، ج 52، ص 301).
[17]
ـ تفصیل آن در کتاب اعلام
الورى، ص 429.