منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موعود» ثبت شده است

ردّیه هاى علما و دانشمندان سنى بر منکرین مهدى منتظر یا تکذیب کنندگان احادیث پیرامون آن حضرت

ـ ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون ،

ابوالفیض سید احمدبن محمد بن صدیق غمارى ، شافعى ، ازهرى ، مغربى ، ( درگذشته1380 ) چاپ مطبعه ترقى دمشق 1347 ،

ابراز الوهم من کلام ابن حزم ،

احمدبن صدیق غمارى مؤلف قبل ، چاپ 1347 مطبعه ترقى دمشق ،

3ـ الاحتجاج بالاثر على من انکر المهدى المنتظر ،

 شیخ حمّود بن عبداللّه تویجرى ، از اساتید دانشگاه اسلامى مدینه ، در رد بر شیخ ابن محمود قاضى قطر در دو جلد ، چاپ جلد اول 1394 و جلد دوم 1396 در ریاض ،

4ـ الى مشیخة الازهر ،

شیخ عبداللّه سبیتى عراقى در رد بر « المهدویة فى الاسلام » سعد محمد حسن ، چ 1375 هـ دارالحدیث بغداد ،

5ـ تحدیق النظر فى أخبار الامام المنتظر ،

شیخ محمد عبدالعزیز بن مانع ( 1385 ) پیرامون اثباث احادیث حضرت مهدى ، و در ردّ گفته هاى ابن خلدون ،

6ـ الجزم ، لفصل ابن حزم ،

در ردّ ابن حزم است که بخشى از کتاب « الفصل فى الملل و الاهوا و النحل » او در تخطئه و تکذیب احادیث مهدى منتظر میباشد ، و شیخ کاظم حلى ( متولد حوالى 1300 ) آن را در دوجلد ضخیم تنظیم و چاپ نمود . ]الذریعه 5/104[ ،

7ـ الرد على من کذّب بالاحادیث الصحیحة الواردة فى المهدى ،

عبدالمحسن العباد ، استاد دانشگاه اسلامى مدینه و عضو هیئت تدریسى آن ، چاپ مجله دانشگاه شماره 45 ص 297 ــ 328 و شماره 46 ص 361 ــ 383 ،

این مقاله یا رساله که بیانگر محققانه ترین بحث حدیثى و تاریخى پیرامون مهدویت و قیام مهدى منتظر است در رد بر کتاب « لامهدى ینتظر بعد الرسول » شیخ ابن محمود قطرى است و در اصالت مهدویت و قیام مصلح جهانى خلاصه شده ، هرچند در امر ولادت حضرت و موضوع حسینى بودن آن بزرگوار مخالف با شیعه و بر خلاف نظر اعترافى بیش از یکصد نفر از علماى سنى مى باشد که اعتراف به هر دو موضوع نموده اند ، و این جانب را در این زمینه با او خاطره اى است که در کتاب « شناخت امام » آورده ام و در اینجا مجال ذکرش نیست ،

8ــ مع الدکتور احمد امین فى حدیث المهدى و المهدویه ،

محمد امین زین الدین چاپ مطبعه دارالنشر نجف اشرف 1371 هـ 1951م ،

9ــ المهدى واحمد امین ،

محمد على زهیرى نجفى ، چاپ اول 1370هـ 1950 م نجف اشرف ،

این کتاب هم در رد کتاب نامبرده احمد امین مصرى است ،

10ـ نقد الحدیث بین الاجتهاد و التقلید

سید محمد رضا حسینى در رد بر على حسین سائح لیبى ، چاپ دوم قم ، 1417هـ ،

11ـ الوهم المکنون فى الردّ على ابن خلدون ،

ابوالعباس بن عبدالمؤمن ، مغربى ،

12ــ هدى الغافلین الى الدین المبین ،

سید مهدى صالح کشوان قزوینى ،

این کتاب در پاسخ به شبهات ابن حزم پیرامون مهدویت حضرت مهدى خلاصه شده و بسال 1335 از تالیف آن فراغت جسته ،

]کتابنامه حضرت مهدى( ع ) آقاى مهدى پور 2/778[

اکنون مى گوییم: فرموده هاى پیامبر اکرم ( ص ) در رابطه با موضوع نخستین مطرح کننده بودن امر مهدویت در اسلام و عنایت و اهمیتى را که پیرامون مسئله امامت ارائه داد در دو بخش خلاصه مى گردد:

بخش اول: ایراد حدیث « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه » و فرازهاى مشابه بود که با مطرح کردن آن مرگ هر مسلمان بدون شناخت « امام زمان » زمانش را تهدید و محکوم به مرگ جاهلى فرمود ، و بطور کلى و قاطعانه امر امام شناسى را سرنوشت سازترین مسائل اسلامى اعلام کرد.

بخش دوم آن: معرفى امامان بعد از خود بود که از جمله مهدى منتظر محمد بن الحسن العسکرى را ( با تمام مشخصات نسبى و خانوادگى و شکل و شمایل و دیگر ویژه گى هاى محلى و تاریخى و رخدادهاى مربوطه به دوران امامتش ) به عنوان آخرین خلیفه و امام برحق و یگانه مصلح جهانى بودن معرفى و اعلام فرمود.

بر این اساس با توجه به مقاله پرفسور . . . که در انکار احادیث پیرامون مهدى منتظر و سرنخ گرفتن عقیده به او از یهود ونصارى خلاصه شده ، فهرستوار مى پردازیم به ذکر مسائل مربوط به اصالت اسلامى امر مهدى منتظر از دیدگاه اهل تسنن که پرفسور هم خود سنى و ناگزیر از پذیرفتن مصادر مربوطه و تن دادن به اعترافات کتبى صدهانفر از علماى سنى و اساتید و دانشمندان این فرقه مى باشد.

۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى منتظر(علیه السلام) و نخستین مطرح کننده آن در اسلام

با مرورى بر مصادر حدیثى ، تاریخى ، عقیدتى ، وتفسیرى شیعه وسنى بدین حقیقت پى خواهیم برد که نخستین کسى که موضوع مهدى منتظر و قیام جهانى او را مطرح و ایراد کرد و حتى مشخصات خانوادگى و پدران و اجدادش را آنچنان دقیقا اعلام نمود که زمینه سوء استفاده مهدى هاى ادعائى و دروغین را از عنوان « مهدى منتظر » خنثى و منتفى نمود ، همانا شخص پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بود .

آرى حضرتش همانند دیگر شئون سرنوشت ساز اسلامى ، بر اساس وحى الهى ، مسئله مهدویت را پایه گذارى فرمود و نیز با ایراد یک سلسله علائم و نشانه هاى ظهور و ویژگیهاى محلى و تاریخى قیامش ، مسلمانان را هشدار داد که هم به موقع منتظر و آماده ظهور و قیام « حضرت مهدى واقعى » باشند .

هم فریب مهدى هاى دروغین وساختگى شیطان صفت و ریاست طلب رانخورند ، وهم به اباطیل و گفته هاى خلط مبحث کننده گان حقایق دینى با افکار مغرضین و مستشرقین یهودى و مسیحى ترتیب اثر ندهند .

براین اساس همانطوریکه اشاره شد با مراجعه به مصادر دست اول روایتى ، تفسیرى ، کلامى و تاریخى هریک از مذاهب سنى و شیعه شکى نخواهد بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از طرح و ایراد مسائل خدا شناسى ، پیامبر شناسى و اصل مسئله امامت و خلافت بعد از خود ، بیش از هر مسئله عقیدتى و عملى و اخلاقى روى موضوع اخرین خلیفه « برحق بعد از خود ویگانه مصلح جهانى » یعنى موضوع مهدى منتظر و دوران ولادت و کودکیش و از آن پس دوران هاى غیبت صغرى ، غیبت کبرى ، ظهور و قیام جهانى و چگونگى حکومتش ، تکیه نمود .

بطوریکه بخش مهم و غیر قابل انکارى از احادیث و فرموده هایش پیرامون شئون حضرت مهدى موعود منتظر خلاصه شده ، و اضافه بر محتواى مصادر فراوان و منابع بیشمار حدیثى و تاریخى و عقیدتى که بخشى از هریک مختص به ذکر احادیث « مهدى منتظر » است ،

تنها تعدادى بیش از یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله با حجم هاى مختلف و سبک هاى گوناگون ، هریک بیانگر ده ها و صدها روایت از رسول خدا ( ص ) در باره شئون حیاتى ، خانوادگى ، شکل وشمایل ، و مقام امامتى « امام مهدى منتظر مى باشد ، که به قلم علما و دانشمندان روحانى و اساتید دانشگاهى اهل تسنن تنظیم و ارائه شده و بسیارى از آنها هم چاپ و منتشر گردیده و از این پس فهرست اسامى آنها به نظر خواهد رسید ، و چه بهتر جهت آگاهى اجمالى به کتابهاى زیر مراجعه شود.

براین اساس بطور خلاصه از جمله عقاید حقه اسلامى مورد اتفاق سنى و شیعه ، هم عقیده به اصل مهدویت در اسلام است و هم عقیده به امامت و خلافت حضرت مهدى موعود منتظر و قیام جهانى او و برقرارى عدل و داد سراسرى و امنیت همه جانبه و رفاه همگانى به وسیله او .

در این رابطه از نیمه دوم قرن سوم هجرى ، ( 5 سال قبل از ولادت حضرت مهدى حجة بن الحسن ) تا هم اکنون که دهه دوم قرن پانزدهم را طى مى کنیم بیش از دوهزار جلد کتاب و رساله و مقاله درحد کتاب و رساله به زبان هاى عربى ، فارسى ، اردو ، ترکى استانبولى ، تایلندى ، انگلیسى ، فرانسوى ، روسى و دیگر زبانهاى مناطق مسلمان نشین بقلم علما و دانشمندان شیعه و سنى تالیف یا ترجمه شده و به شرح مندرج در کتابنامه هاى نامبرده حداقل نیمى از آنها حتى بطور مکرر چاپ و منتشر گردیده ، وبالاخره نه هیچ گونه جاى خالى براى مطرح گردیدن مدعیان دروغین مهدویت و بابیت برجاى گذارده ، ونه سرنخى براى تشکیک افراد مشکک و شیطان صفت ( در اصل مهدویت در اسلام یا در احادیث مورد اتفاق بین شیعه و سنى پیرامون مهدى موعود حجة بن الحسن العسکرى ع ) و نه زمینه اى براى خلط مبحث ( مستشرقین غربى ، یا شرقى هاى غرب زده ) مسائل دینى و حقایق اسلامى را با تخیلات و یاوه گوئى .

اما متاسفانه مى بینیم بعضى افراد نه غربى و مستشرق یهودى یا مسیحى و نه یک مسلمان عادى بى اطلاع از مبادى دینى و نا آشناى با مصادر اصیل اسلامى شیعى و سنى ، که یک مسلمان برخوردار از عناوین پرفسورى و استادى از موضع پست ریاست دانشکده الهیات و عقیده شناسى منطقه مسلمان نشین استانبول ــ با اشراف محلى بر هزاران کتاب خطى و چاپى ویژه مسائل عقیدتى و حدیثى وتاریخى شیعه و سنى از طریق کتابخانه هاى فراوان و پر محتواى ترکیهــ از روى بى تفاوتى نسبت به حقایق دینى و واقعیات اسلامى و بطور خلاصه ( برمبناى رهروى راه مستشرقین یهودى و مسیحى نه تنها بیگانه از اسلام که سرسخت ترین دشمنان اسلام ) احادیث پیرامون حضرت مهدى را با انواع ویژه گى اسلامى و برخوردارى از عالیترین درجه اعتبار ، در درجه هرچه ضعیف ترِ کمّى و کیفى تلقى نموده و از این رهگذر عقیده به موضوع مهدى موعود اسلام را به باد مسخره و انکار گرفته و آن را ناشى از الهام گیرى از یهود و نصارى وانمود مى کند .

یا ناشى از فشارها و محدودیت هاى سیاسى شیعى در قرون اولیه اسلام از قبیل واقعه کربلا و شهادت امام حسین که آن را ــ یعنى امر مهدى منتظر را ــ در رابطه با آن رخدادها اختراع و مطرح کردند .

آرى قرنها قبل از به نمایش درآمدن تعدادى از مستشرقین یهودى و مسیحى شیطان صفت امثال:

ــ  دونالد سن داویت ، مؤلف « عقیده الشیعه » ،بزبان انگلیسى ، ( که ترجمه عربى آن هم در مصر و هم در عراق منتشر گردید ) و جهت آگاهى بر دروغ بافى هاى او چه بهتر مراجعه شود به الغدیر علامه امینى ج 3 ص 320 ــ 323 ،

ــ  ولهوسن ، مؤلف « الخوارج و الشیعه » ،

ــ  فان فلوتن ، ( 1866ــ 1903 م ) مستشرق هلندى و مؤلف « السیادة العربیه و الشیعه و الاسرائیلیات فى عهد بنى امیه » ،

ــ  گولدزیهر یهودى ، ( 1850ــ1921م ) مستشرق فرانسوى مؤلف « العقیدة و الشریعه فى الاسلام » ،

ــ  کارل بروکلمان ، ( 1868ــ1956م ) مستشرق آلمانى ومؤلف « تاریخ الشعوب الاسلامیه » ،

ــ  لویس ماسینیون ، ( 1883ــ1962م ) مستشرق فرانسوى ومؤلف آثارى از قبیل کتب فوق ،

که با بیگانگى همه جانبه از اسلام هریک موضوع مصلح جهانى اسلام ــ یعنى مهدى منتظر عج و احادیث پیرامون شئون حیاتى و امامتى حضرتش را همانند دیگر حقایق اسلامى ) مورد تخطئه و تکذیب و خلط مبحث قرار داده و به باد مسخره گرفتند

و نیز قبل از سر از آب درآوردن یک عده مسلمان نماى غرب زده و بى اعتناى به مبانى دینى و سنت پیامبر ( ص ) و بدور از عالم حدیث شناسىــ امثال:

ــ  شیخ محمد عبده مصرى ، ( 1266ــ1323 ) مؤلف « شرح نهج البلاغه » !

ــ  رشید رضا مصرى ( 1295ــ1354 ) مؤلف « مجله المنار » و « السنة و الشیعه » .

ــ  فرید وجدى مصرى ، ( 1292ــ1373 ) مؤلف « دائرة المعارف القرن العشرین » .

ــ  احمد امین مصرى ، ( 1295ــ1373 ) نویسنده المهدى و المهدویة » و « ضحى الاسلام » و « فجر الاسلام » .

ــ  سعد محمد حسن مصرى ، شاگرد احمد امین ، نگارنده « المهدیة فى الاسلام منذ اقدم العصور حتى الیوم » .

ــ  ابوزهره مصرى ، از زمره علماى جامع ازهر مصر ، مؤلف « الامام زید » و « الامام الصادق » .

ــ  دکتر احمد محمد على ، مؤلف « دراسة عن الفرق فى تاریخ المسلمین » .

ــ  على حسین السائح لیبیائى ، مؤلف مقاله تراثنا و موازین النقد » مندرج در مجله کلیة الدعوة الاسلامیه لیبى شماره 10 ، سنه 1993 صفحه 185 و 205 .

ــ  محمد عبدالکریم عنّوم ، مؤلف رساله دکتراى فلسفه به نام « النظریة السیاسیة المعاصرة للشیعه الامامیة الاثنى عشریة » .

ــ  دکتر سلمان بدور ، صاحب « مقدمه » بر رساله عنّوم .

ــ  شیخ عبداللّه بن زید آل محمود ، رئیس شئون دینى و محاکم شرعى قطر ، مؤلف « لامهدى ینتظر بعد الرسول سید البشر » .

ــ  و شیخ جبهان در « تبدید الظلام » و جز اینها شیخ . . . و ابو . . .

ابن خلدون مغربى ( درگذشته 808 ) ، احادیث پیرامون مهدى منتظر را در تاریخش ( ص 555 ) ، فاقد اعتبار کمى و کیفى وانمود کرد و گفته هاى بى محتواى او براى اکثر مخالفین غربى و شرقى با امر مهدویت و قیام جهانى مهدى منتظر ، سر نخ خلط مبحث و دروغبافى و انکارحقایق اسلامى گردید ، در صورتیکه ابن خلدون یک مورخ نا آشناى با عالَم حدیث و حدیث شناسى بوده و هیچ گونه صلاحیت اظهار نظر در این موضوع را نداشته که پیشگوئیهاى پیامبر اکرم( ص ) را پیرامون مشخصات و ویژه گیهاى حضرت مهدى منتظر و قیام جهانى او در 19 روایت وانمود و تخطئه کند .

همچنانکه حدود سه قرن و نیم پیش از پیدایش ابن خلدون ، ابن حزم اندلسى ظاهرى ( درگذشته 456هـ ) به مخالفت و انکار مسئله مهدویت و فاقد اعتبار بودن احادیث آن حضرت برخواست ، آن چنانکه عده اى از مخالفین با امر مهدویت و ولادت حضرت مهدى نیز از نوشته هاى او دم از بیراهه روى و تخطئه موضوع مهدویت زدند .

و ابن حزم را کتابى است به نام « الفصل فى الملل و الاهواء و النحل » که بخشى از آن را اختصاص به بحث درباره حضرت مهدى منتظر داده است .

جالب توجه اینکه ردنویسان بر این کتاب ها و مقالات و شبهه افکنى ها ، وباز کننده گان مشت خیانت مؤلفین آنها نه تنها شیعه بودند که حتى قبل از شیعه علماى سنى هم به انگیزه اثبات مهدى منتظر و اثبات صحت و برخوردارى احادیث مربوط بدان حضرت از اعتبار هرچه بیشتر عالم حدیث شناسىــ بیکار ننشستند ، بلکه بهترین و محققانه ترین ردّیه ها را بر آنها نوشته و انتشار دادند و از این رهگذر مشت خرابکارى و بیراهه روى مؤلفین نامبرده را باز و بساط دروغبافى و انکار حقایق پیرامون مهدى منتظر عج را برچیدند ، که این جانب با کمبود منابع تحقیقى مربوطه و مشاغل وقت گیر تنها به تعداى از آنها برخورد نمودم و لازم دانستم آنها را به شرح زیر به نظر خوانندگان حق جو برسانم و آنهابدین قرار است:


۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

اصالت مهدویّت در اسلام

اصالت مهدویّت در اسلام

 

از دیدگاه اهل تسنّن

 

تألیف : مهدى فقیه ایمانى

 


 

مشخّصات کتاب

  نام                     اصالت مهدویت در اسلام از دیدگاه اهل تسنن

  تألیف                  مهدى بن محمد باقر فقیه ایمانى

    ناشر                 مؤلف

  چاپ اول               بزبان ترکى استانبولى در ترکیه

  چاپ دوم              قم

  تاریخ انتشار         نیمه شعبان 1418هـ برابر با آذر ماه 1376

  تیراژ                         3000

 

 

  قال النبىّ صلى اللّه علیه و آله :

 

من انکر خروج المهدى فقد کفر بما انزل على محمّد

 

      پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله فرمود :

 

کسى که خروج ـ  و قیام جهانى ـ   مهدى را انکار نماید ،

 

پس  محققًا بدانچه ـ  از طرف خداـ  بر محمّد نازل شده کفر ورزیده


 

  قال رسول اللّه  صلى اللّه علیه و آله :

 

من کذّب بالمهدى فقد کفر

 

 

  رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود :

 

کسى که مهدى را دروغ پندارد و تکذیب کند ،

 

پس بدون شک گرایش به کفر جسته


۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى (علیه السلام) و قرآن

                 الف) همپاى قرآن:

                اینکه پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) در سفارش مشهور خویش فرمود: «انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً» و بدین سان بر همپایى و همراهى خاندان خویش سلام اللّه علیهم با قرآن کریم، تأکید نمود، دلالت بر این دارد که در زمان ما، کتاب خدا قرآن کریم جز در کنار مهدى آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) که یگانه ذخیره و باقیمانده این دودمان پاک است، کتاب هدایت انسانها نتواند بود و از گمراهى و سرگردانى مردم، جلوگیرى نتواند کرد.

                و نیز اینکه رسولخدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «علىّ مع القرآن و القرآن مع علىّ لایفترقان حتى یردا على الحوض»با توجه به اینکه در این عصر، وصایت و وراثت حضرت على(علیه السلام) در همه مقامات ولایتى و شئونات هدایتى اش تنها از آن حضرت مهدى (علیه السلام)مى باشد، بر چنین همراهى و همپایى و معیّتى، بین او و قرآن نیز دلالت دارد.

 

                ب) شریک قرآن:

                همه ائمه بزرگوار، «شرکاء قرآن کریم» شمرده شده اند چنانکه بطور ویژه در یکى از زیارتهاى مخصوصه حضرت مهدى (علیه السلام) با تعبیر «السلام علیک یا شریک القرآن» از ایشان یاد شده است.

 

                ج) تلاوت کننده و ترجمان قرآن:

                از آن رو که تلاوت آیات کتاب خدا بهترین وسیله انس باخداست، و براى مقرّبان درگاه حق هیچ لذّتى بالاتر از خواندن قرآن و تدبّر در آن نیست، حضرت مهدى (علیه السلام) که در این دوران والاترین درجات انس و بالاترین مقامات قرب الى اللّه را داراست، شایسته ترین کسى است که به عنوانِ «یا تالِىَ کتابِ اللّه و ترجمانَه» مى تواند مورد خطاب قرار گیرد.

                د) قرائت کننده و تفسیرگر قرآن:

                براى قرائت و تفسیر قرآن کریم چه کسى شایسته تر از حضرت مهدى(علیه السلام)است که در این زمان «چراغ هدایت» و «حامل علوم قرآن» و «نگاهبان گنجینه دانش الهى» و «حافظ سرّ خدا» تنها اوست و «امانات نبوّت» و «ودیعت هاى رسالت» در این عصر تنها به او سپرده شده است؟ اوست که قرآن را چونان که پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) و على (علیه السلام)قرائت مى کردند، قرائت مى کند و آنچنان که خداى محمد و على (علیهما السلام)مى پسندد و مقرر فرموده است، تفسیر مى نماید.

                «السلام علیک حین تقرء و تبیّن».

چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن***به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن

 

                هـ ) تعلیم دهنده احکام قرآن:

                ... صاحب الزّمان و مُظهر الایمان و مُلقِّن احکام القرآن...

                «سلام خدا بر صاحب الزمان و آشکار کننده ایمان و تلقین و تعلیم دهنده احکام قرآن.»

 

                و) احیاگر قرآن:

                در آخر الزمان که سنّت هاى قرآنى به فراموشى سپرده شده و بسیارى از معارف این کتاب الهى از سوى کژ اندیشان به تحریف و تبدیل کشیده شده و حیات و حیات آفرینى آیاتش، در حصار جهل و هوس دنیا پرستان نادیده گرفته شده است، مهدى (علیه السلام)مى آید تا احیاگر این معجزه جاوید باشد و اسلام و مسلمین را در پرتو انوار فروزان آن جانى تازه بخشد.

                «اللهمّ جدّد به ما امتحى من دینک و أحىِ به ما بُدّلَ من کتابک و أظهر به غُیّر من حکمک».

                «خدایا از دینت آنچه به نابودى گراییده بوسیله او تجدید فرما. و از کتابت آنچه دگرگونى و تبدیل پذیرفته بوسیله او احیا کن. و از احکامت آنچه را که تغییر یافته بوسیله او آشکار گردان.»

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

راه شناخت مهدى (علیه السلام)

براى شناخت حضرت مهدى (علیه السلام) و ویژگى هاى شخصى و کیفیت غیبت و ظهور او هیچ وسیله اى بهتر از آیات شریفه قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام)نیست. با اینکه در این زمینه و با اتکاى به همین آیات و روایات، بیش از هزار کتاب و رساله نوشته شده است بازهم به طور یقین مى توان گفت که در تمامى آنها، جز بخش کوچکى از معارف مربوط به این آخرین ذخیره الهى، تبیین نشده است. زیرا ابعاد وجودى او را ـ همچنان که در باره امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرموده اند ـ کسى جز خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به تمام و کمال نشناسد. و باز کلام خدا و پیامبر و اهلبیت را هرکسى به درستى فهم نتواند کرد.

علاوه بر این، خاصیت دوران غیبت است که نمى توان مطمئن بود که همه فرمایشات آنان به ما رسیده باشد.

با این همه، آنچه در پى مى آید تنها مرورى بر پاره اى عناوین و ذکر نمونه هایى در هر باب است. بسان بر گرفتن قطره هایى از دریایى بى کرانه، که گفته اند:

آب دریا را اگر نتوان کشید***هم به قدر تشنگى باید چشید

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

امامت و غیبت از دیدگاه علم کلام (ترجمه المقنع فى الغیبة )


امامت و غیبت از دیدگاه علم کلام


(ترجمه المقنع فى الغیبة )



(سید شریف مرتضى قدس سره)


ترجمه و تحقیق: واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران


انتشارات مسجد مقدس جمکران

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

شناسنامه کتاب

  نام کتاب : (امامت و غیبت از دیدگاه علم کلام)


مؤلف:  سیّد شریف مرتضى علم الهدى (قدّس سرّه الشریف)


ترجمه و تحقیق: واحد تحقیقات مسجد مقدّس جمکران


ناشر:  انتشارات مسجد مقدّس جمکران 
حروفچینى :   واحد کامپیوتر مسجد مقدّس جمکران


تاریخ انتشار:   شعبان 1417 ـ پاییز 1375


نوبت چاپ :   اوّل 
تیراژ:   3000


قطع: رقعى


مرکز پخش :  انتشارات مسجد مقدّس جمکران

http://napeyda.blog.ir/

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

حدیث بناى مسجد جمکران

 مرحوم محدث نورى در کتاب "نجم الثاقب" چنین آورده است:

شیخ فاضل حسن‏بن محمدبن حسن قمى، معاصر شیخ صدوق در "تاریخ قم" نقل کرده از کتاب "مونس‏الحزین فى معرفة الحق والیقین" از مصنفات شیخ ابى جعفر محمدبن بابویه قمى به این عبارت: باب بناى مسجد جمکران از قول حضرت امام محمد مهدى علیه صلوات‏اللَّه الرحمن؛ سبب بناى مسجد مقدّس جمکران و عمارت آن به قول امام‏علیه‏السلام این بوده است که شیخ عفیف صالح حسن‏بن مثله جمکرانى‏رحمةاللَّه مى‏گوید که: من شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان سنه ثلث و تسعین

 

در سراى خود خفته بودم که ناگاه جماعتى از مردم به درِ سراى من آمدند. نصفى از شب گذشته مرا بیدار کردند و گفتند: برخیز و طلب امام محمد مهدى صاحب الزمان - صلوات اللَّه علیه - را اجابت کن که ترا مى‏خواند.

حسن گفت: من برخاستم، به هم برآمدم و آماده شدم. گفتم: بگذارید تا پیراهن بپوشم.

آواز آمد که "هو ما کان قمیصک؛ پیراهن ببر مکن که از تو نیست". دست فرا کردم و سراویل خود را برگرفتم.

آواز آمد که "لیس ذلک منک، فخد سراویلک" یعنى آن سراویل که بر گرفتى از تو نیست، از آن خود برگیر. آن را انداختم و از خود برگرفتم و پوشیدم و طلب کلید درِ سراى کردم.

آواز آمد که "الباب مفتوح"، چون به در سراى آمدم، جماعتى از بزرگان را دیدم، سلام کردم و جواب دادند و ترحیب کردند. (یعنى مرحبا گفتند) مرا بیاوردند تا بدان جایگاه که اکنون مسجد است. چون نیک بنگریدم تختى دیدم نهاده، و فرشى نیکو بر آن تخت گسترده، و بالشهاى نیکو نهاده، و جوانى سى ساله بر آن تخت تکیه بر چهار بالش کرده، و پیرى پیش او نشسته و کتابى در دست گرفته و بر آن جوان مى‏خواند، و فزون از شصت مرد، بر این زمین بر گِرد او نماز مى‏کنند که بعضى جامه‏هاى سفید و بعضى جامه‏هاى سبز داشتند و آن پیر، حضرت خضر بود. پس آن پیر مرا نشاند.

حضرت امام‏علیه‏السلام مرا به نام خود خواند و گفت: برو و حسن مسلم را بگو که تو چند سال است که عمارت این زمین مى‏کنى و مى‏کارى و ما خراب مى‏کنیم و پنج سال است که زراعت مى‏کنى و امسال دیگر باره باز گرفتى و عمارتش مى‏کنى، رخصت نیست که تو در این زمین دیگر باره زراعت کنى، باید هر انتفاع که از این زمین برگرفته‏اى رد کنى تابدین موضع مسجد بنا کنند، و بگو حسن مسلم را که: این زمین شریفى است و حق تعالى این زمین را از زمین‏هاى دیگر برگزیده است و شریف کرده و تو آن را زمین خود گرفتى. و دو پسر جوان خداى عزوجل از تو باز ستاند و تو تنبیه نشدى و اگر نه چنین کنى، آزار وى به تو رسد آنچه که تو از آن آگاه نباشى.

حسن مثله گفت: یا سیدى و مولاى! مرا در این نشانى باید که جماعت سخن بى نشان و حجت نشنوند و قول مرا مصدَّق ندارند.

گفت: "انا سنعلم هناک" ما در اینجا علامتى بگذاریم تا تصدیق قول تو باشد. تو برو و رسالت ما بگذار، و به نزدیک سید ابوالحسن رو و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را حاضر کند و انتفاع چند ساله که گرفته است، از او طلب کند و بستاند و به دیگران دهد تا بناى مسجد بنهند، و باقى وجوه از رهق به ناحیه اردهال که ملک ماست بیارد و مسجد را تمام کند. و یک نیمه رهق را وقف کردیم بر این مسجد که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد بکنند؛ و مردم را بگو تا رغبت بکنند بدین موضع، و آن را عزیز دارند، و چهار رکعت نماز اینجا بگزارند: دو رکعت تحیت مسجد، در هر رکعتى یک بار الحمد و هفت بار "قل هواللَّه احد" و تسبیح رکوع و سجود هفت بار بگویند و دو رکعت نماز امام صاحب الزمان‏علیه‏السلام بگزارند بر این نسق، چون فاتحه خوانَد و به "ایاک نعبد و ایاک نستعین" رسد، صد بار آن را بگوید و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند و رکعت دوم را نیز، به همین طریق بگزارد و در رکوع و سجود هفت بار تسبیح بگوید و چون نمازش را تمام کرد تهلیل بگوید و تسبیح فاطمه زهراعلیهاالسلام، و چون از تسبیح فارغ شود سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش - صلوات اللَّه علیهم - بفرستد. و این نقل از لفظ مبارک امام‏علیه‏السلام است که "فمن صلّیهما فکأنّما صلّى فی البیت العتیق" یعنى هر که این دو رکعت نماز را بگزارد، چنان باشد که دو رکعت نماز در کعبه گزارده است.

حسن مثله جمکرانى گفت که: من چون این سخن بشنیدم با خویشتن گفتم که: گویا این موضع است که تو مى‏پندارى "إنّما هذا المسجد للإمام صاحب الزمان" و اشارت بدان جوان کردم که در چهار بالش نشسته بود. پس آن جوان به من اشارت کرد که برو. من بیامدم و چون پاره‏اى راه را بیامدم، دیگر باره مرا باز خواندند و گفتند:

بزى در گله جعفر کاشانى راعى است، باید آن بز را بخرى، اگر مردم ده بها نهند بخر و اگر نه، تو از خاصه خود بده، و آن بز را فردا شب بیاور و بدین موضع بکش. و روز هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسى که علتى داشته باشد سخت، انفاق کن که حق تعالى همه را شفا دهد، و بز ابلق است و موهاى بسیار دارد و هفت علامت دارد: سه بر جانبى و چهار بر جانبى (کذو الدرهم سیاه و سفید همچون درمها)

 

پس رفتم، مرا دیگر باره باز گردانید و گفت: هفتاد روز یا هفت روز ما اینجائیم، اگر بر هفت روز حمل کنى دلیل کند بر شب قدر که بیست و سیم است و اگر بر هفتاد حمل کنى شب بیست و پنجم ذى القعدة الحرام بُود که روزى بزرگوار است.

پس حسن مثله گفت: من بیامدم و تا خانه آمدم و همه شب در آن اندیشه بودم تا صبح اثر کرد. فرض بگزاردم و نزدیک على المنذر آمدم و آن احوال با وى بگفتم. او با من بیامد و رفتیم بدان جایگاه که مرا شب برده بودند. پس گفت: باللَّه نشان و علامتى که امام‏علیه‏السلام مرا گفت یکى این است که زنجیرها و میخها اینجا ظاهر است.

پس به نزدیک سید ابوالحسن الرضا شدیم، چون به در سراى وى برسیدیم، خَدَم و حَشَم وى را دیدیم که مرا گفتند: از سحرگاه سید ابوالحسن در انتظار تو است. تو از جمکرانى؟ گفتم: بلى.

من در حال به درون رفتم و سلام کردم و خدمت کردم، جواب نیکو داد و اعزاز کرد و مرا به تمکین نشاند و پیش از آنکه من حدیث کنم مرا گفت: اى حسن مثله! من خفته بودم که در خواب شخصى مرا گفت: مردى حسن مثله نام، از جمکران پیش تو آید بامداد، باید آنچه گوید سخن او را مصدّق دارى و بر قول او اعتماد کنى که سخن او سخن ماست و باید که قول او را رد نگردانى. از خواب بیدار شدم و تا این ساعت منتظر تو بودم.

حسن مثله احوال را به شرح با وى بگفت، در حال بفرمود تا زین بر اسبها نهادند و سوار شدند. چون به نزدیک ده رسیدند، جعفر راعى، گله بر کنار راه داشت. حسن مثله در میان گله رفت و آن بز از پس همه گوسفندان مى‏آمد، پیش حسن مثله دوید و او آن بز را گرفت و چون خواست که بهاى آن بدهد و بز را بیاورد، جعفر راعى سوگند یاد کرد که من هرگز این بز را ندیده‏ام و هرگز در گله من نبوده است و امروز است که او را مى‏بینم و هر چند مى‏خواهم که این بز را بگیرم میسر نمى‏شود و اکنون که پیش آمد.

پس بز را همچنان که سید فرموده بود در آن جایگاه آوردند، و بکشتند و سید ابوالحسن الرضا بدین موضع آمدند، و حسن مسلم را حاضر کردند، و انتفاع از او بستدند و وجوه رهق را بیاوردند و مسجد جمکران را به چوب بپوشانیدند و سید ابوالحسن الرضا زنجیرها و میخها را به قم برد و در سراى خود گذاشت، و همه بیماران و صاحب علّتان مى‏رفتند و خود را در زنجیر مى‏مالیدند و خداى تعالى شفاى عاجل مى‏داد و خوش مى‏شدند.

و ابوالحسن محمدبن حیدر گوید که: به استفاضه شنیدم که سید ابوالحسن الرضا مدفون است در موسویان به شهر قم، و بعد از آن، فرزندى از آنِ وى را، بیمارى نازل شد و وى در خانه شد، و سر صندوق را برداشتند، زنجیرها و میخها را نیافتند.

این است مختصرى از احوال آن موضع شریف که شرح داده شد.

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

نماز امام زمان‏ علیه‏السلام

چون نماز بهترین عبادات و کلید حل مشکلات است، بر آن شدم که سرآغاز تحقیقاتم را نماز امام زمان‏علیه‏السلام قرار دهم. این نماز را علماى بزرگ شیعه در کتابهاى خود روایت کرده‏اند که ما در اینجا به چهار طریق آن را نقل مى‏کنیم:

 

الف - سیدبن طاووس مى‏نویسد:

"صلوة الحجّة القائم‏علیه‏السلام رکعتان، تقرء فى کلّ رکعة الفاتحة الى اِیّاکَ نعبد وایّاک نستعین، ثمّ تقول مأة مرّة: ایّاک نَعبد و ایّاک نستعینُ، ثمّ تتمّ قرائة الفاتحة و تقرء بعدها الاخلاص مرّة واحدة، وتدعو عقیبها فتقول:

اَللّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ، و بَرِحَ الْخِفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ بِما وَسِعَتِ السَّماءُ، و اِلَیْکَ یا رَبِّ الْمُشْتَکى، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَلَّذینَ أَمَرْتَنا بِطاعَتِهِمْ وَعَجِّلِ اللّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقائِمِهِمْ، وَاَظْهِرْ إعْزازَهُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ، إِکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیایَ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ أُنْصُرانی فَإِنَّکُما ناصِرایَ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ، اِحْفَظانی فَإِنَّکُما حافِظایَ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ - ثلاث مرّات - اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ، أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی أَدْرِکْنی، ألْأَمانَ ألْأَمانَ 

نماز حضرت قائم‏ علیه‏السلام دو رکعت است. در هر رکعت فاتحة الکتاب را تا آیة "إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعینُ" مى‏خوانى، سپس این آیه را صد مرتبه تکرار کرده، آنگاه سوره را تمام مى‏کنى و بعد سوره توحید را مى‏خوانى و بعد از نماز دعاى "اللهم عظم البلاء..."  را قرائت مى‏نمایى.

ب - "شیخ طبرسى" صاحب "تفسیر مجمع البیان" در کتاب "کنوز النجاح"ه( روایت کرده است از "احمدبن الدربى" از خدّامه ابى عبداللَّه "حسین‏بن محمد بزوفرى" که او گفته است: از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الزمان - علیه الصلوة والسلام - توقیعى بیرون آمد که اگر کسى را به سوى حق تعالى حاجتى باشد، باید بعد از نصف شب جمعه غسل کند و به مکان نماز خود برود و دو رکعت نماز گزارد: در رکعت اول سوره حمد را بخواند و چون به "إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعین" مى‏رسد، صد مرتبه آن را تکرار نماید و بعد از آنکه صد مرتبه تمام شود، بقیه سوره حمد را بخواند؛ پس از تمام شدن سوره حمد سوره "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدْ" را یک مرتبه بخواند و رکوع و دو سجده به جا آورد و "سبحان ربّی العظیم وبحمده" را هفت مرتبه در رکوع بگوید و "سبحان ربى الاعلى و بحمده" رادر هر یک از دو سجده هفت مرتبه بگوید و بعد از آن رکعت دوم را نیز مانند رکعت اول به جاى آورد و بعد از تمام شدن نماز این دعا را بخواند؛ پس خداوند حاجت او را - هر چه که باشد - برآورده سازد مگر آنکه حاجت او در قطع کردن صله رحم باشد؛ دعا این است:

"أَللّهُمَّ اِنْ اَطَعْتُکَ فَالْ'مَحْمِدَةُ لَکَ وَاِنْ عَصَیْتُکَ فَالْحُجَّةُ لَکَ، مِنْکَ الرَّوْحُ وَمِنْکَ الْفَرَجُ، سُبْحانَ مَنْ أَنْعَمَ وَشَکَرَ، سُبْحانَ مَنْ قَدَرَ وَغَفَرَ، اَللّهُمَّ اِنْ کُنْتُ عَصَیْتُکَ فَاِنّی قَدْ اَطَعْتُکَ فی أَحَبِّ الْاَشْیاءِ اِلَیْکَ وَهُوَ الْایمانُ بِکَ لَمْ أَتَّخِذْ لَکَ وَلَدا وَلَمْ أَدْعُ لَکَ شَریکا مَنّا مِنْکَ بِهِ عَلَىَّ لامَنّا مِنّى بِهِ عَلَیْکَ وَقَدْ عَصَیْتُکَ یا اِلهی عَلى غَیْرِ وَجْهِ الْ'مُکابَرَةِ، وَ الْخُرُوجِ عَنْ عُبُودِیَّتِکَ، وَلَا الْجُحُودِ لِرُبُوبِیَّ-تِ-کَ وَلکِنْ اَطَعْتُ هَواىَ وَاَزَلَّنِی الشَّیْطانُ فَلَکَ الْحُجَّةُ عَلىَّ وَالْبَیانُ، فَاِنْ تُعَذِّبْنی فَبِذُنُوبی، وَاِنْ تَغْفِرْ لی وَتَرْحَمْنی فَاِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ) و بعد از آن تا نفس او وفا کند "یا کَریمُ یا کَریمُ" را مکرّر بگوید، بعد از آن بگوید: "یا امِنا مِنْ کُلِّ شَی‏ءٍ وَکُلُّ شَىْ‏غ‏ءٍ مِنْکَ خائِفٌ حَذَرٌ اَسْئَلُکَ بِاَمْنِکَ مِنْ کُلِّ شَىْ‏غ‏ءٍ وَخَوْفِ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مِنْکَ، اَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُعْطِیَنی اَمانا لِنَفْسی وَاَهْلی وَوَلَدی وَسایِرِ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ حَتّى لا أَخافَ وَلا اَحْذَرَ مِنْ شَیْ‏ءٍ اَبَدَا اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ، وَحَسْبُنا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ

یا کافِیَ اِبْراهیمَ نَمْرُودَ وَیا کافِیَ مُوسى فِرْعَوْنَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَکْفِیَنی شَرَّ فُلانِ بْنِ فُلانٍ" و به جاى فلان‏بن فلان، نام شخصى را که از ضرر او مى‏ترسد و نام پدر او را بگوید، و از خداوند طلب کند که ضرر او را دفع نماید و کفایت کند. بعد از آن به سجده رود و حاجت خود را مسئلت نماید وبه درگاه خداوند تضرع و زارى کند.

هر مرد مؤمن و زن مؤمنه‏اى که این نماز را به جا آورد و این دعا را از روى اخلاص بخواند، درهاى آسمان براى برآمدن حاجات او گشوده مى‏شود و دعاى او مستجاب مى‏گردد، و این به سبب فضل و انعام خداوند تعالى بر ما و بر مردمان است.

ج - قطب راوندى‏رحمةاللَّه در کتاب "دعوات" در ضمن نمازهاى معصومین‏علیهم‏السلام مى‏گوید:

نماز مهدى - صلوات‏اللَّه و سلامه علیه - دو رکعت است: در هر رکعتى حمد یک مرتبه و صد مرتبه "إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعین"، و بعد از نماز، صد مرتبه صلوات بر پیغمبر و آل او (صلوات اللَّه علیهم).

د - صاحب کتاب "مونس‏الحزین" در ضمن بیان داستان مسجد مقدّس جمکران قم، از قول حسن‏بن مثله جمکرانى چنین مى‏نویسد:

امام زمان‏علیه‏السلام فرمود:

دو رکعت نماز تحیّت مسجد بگزارند، در هر رکعتى یک بار "الحمد" و هفت بار "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدْ" بخواند و تسبیح رکوع و سجود را هفت بار بگویند؛ و دو رکعت نماز امام صاحب الزمان‏علیه‏السلام بگزارند بر این نسق: چون فاتحه خواند به "إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعین" رسید، صد بار آن را بگوید، و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند؛ و رکعت دوم را نیز به همین طریق بگزارد و در رکوع و سجود هفت بار تسبیح بگوید، و چون نماز را تمام کرد، تهلیل بگوید و تسبیح فاطمه زهراعلیهاالسلام را، و چون از تسبیح فارغ شد سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش - صلوات اللَّه علیهم - بفرستد، و این نقل از لفظ مبارک امام‏علیه‏السلام است که "فَمَن صلّیهما فکأنّما صلّى فى البیت العتیق"؛ یعنى هر که این دو رکعت نماز را بگزارد، گویى دو رکعت نماز در کعبه گزارده است.

نماز مسجد جمکران را مرحوم حاجى نورى -که از بزرگترین محدّثان قرون اخیر است ((-  در کتابهاى "نجم الثاقب

"کلمه طیبه" و "جنة المأوى" در ضمن حدیث تأسیس مسجد جمکران نقل نموده است، و قبل از ایشان هم جمعى از بزرگان آن را با اختلاف اندک روایت کرده‏اند که عبارتند از:

1 -  خبیر مرحوم "محمد تقى ارباب قمى"، از دانشمندان دوره ناصرى (پدر مرحوم آیت اللَّه حاج میرزا محمد ارباب قمى)؛ ایشان حدیث مسجد جمکران را در کتاب "تاریخ دارالایمان قم" -که در سال ( 1295)قمرى بنا به خواسته حاکم دارالایمان قم تحریر یافته است- بدون ذکر سند مرقوم داشته است.

در نقل ایشان، این مسجد به نام مسجد قدمگاه صاحب الزمان‏علیه‏السلام مطرح است.

2 - محدّث و مورخ عظیم الشأن، مرحوم "صفى الدین محمدبن محمد هاشم حسینى قمى"، حدیث تأسیس مسجد جمکران را در کتاب "خلاصة البلدان" که در سال ( 1179) قمرى از تدوین آن فارغ گردیده، روایت نموده است؛

گرچه در نسخه چاپى، این حدیث نیامده، ولى طبق نقل الذریعه نام کتاب "خلاصة البلدان فى اخبار قم و شرفها و ذکر بناء مسجد جمکران" است، و صاحب کتاب "انوار المشعشعین" آن را از خلاصة البلدان نقل کرده است.

3 - مرحوم سید نعمت‏اللَّه جزائرى - متوفاى ( 1112) قمرى - بنا به نقل مرحوم حاجى نورى، آن را در مجموعه‏اى که در دست مرحوم نورى بوده، مرقوم داشته است.

نقل دیگران چون مرحوم نهاوندى، محدث قمى و صاحب کتاب انوارالمشعشعین به این بزرگواران منتهى مى‏گردد.

این تذکر لازم است که گزارش این سه شخصیّت به کتاب ترجمه تاریخ قدیمى قم، که اصل آن تألیف حسن‏بن محمدبن حسن قمى - معاصر شیخ صدوق - است، منتهى مى‏گردد. این کتاب در سال ( 1378) قمرى تدوین و در سال ( 806 - 805 ) توسط بهاءالدین حسن‏بن على‏بن حسن‏بن عبدالملک قمى، در بیست باب، به فارسى ترجمه شده است.

متأسّفانه در حال حاضر تنها پنج باب از بیست باب ترجمه موجود است، و اصلِ عربى و مابقى ترجمه به کلّى مفقود مى‏باشد.

بزرگانى که حدیث مسجد جمکران را از تاریخ قم نقل کرده‏اند به صراحت گفته‏اند که صاحب تاریخ قم، آن را از کتاب "مونس‏الحزین" شیخ بزرگوار صدوق روایت نموده است.

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدویّت و اندیشه ظهور

مسأله «مهدویّت» و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)، و این که وى از سلاله پاک خاندان نبوّت، و از دودمان مقام شامخ ولایت (پسر عمّ، جانشین، و وارث علوم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)على بن ابى طالب(علیهما السلام))، و از ذریّه طیّبه دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، بزرگ بانوى بانوان عالم حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، و از نسل سرور آزادگان جهان حضرت حسین بن على(علیهما السلام)است، یکى از مسائل بسیار مهمّ دینى و مشهور اسلامى است.

مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور مهدى موعود(علیه السلام) در آخر الزمان، در آیین مبین اسلام، مسأله اى اصیل، ریشه دار و با سابقه است که هرگز با گذشت زمان کهنه و فرسوده نمى گردد، و با آن که از زمان رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)تاکنون، مدّت چهارده قرن از آن مى گذرد، نه تنها از فروغ این عقیده کهن و باستانى کاسته نشده است، بلکه با پیشرفت سریع صنعتى، و انحطاط اخلاقى جوامع بشرى، و احساس یأس و نومیدى، و زندگى سراسر رنج زا و درد آلود، هر آن و هر لحظه، عشق سوزان بشریّت نسبت به وجود مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام)بیشتر، و نور امید و آرزو در دلهاى خداپرستان افروخته تر، و اشتیاق توده هاى محروم و درمند، براى ظهور آن خورشید فروزان شعلهورتر مى گردد.

در آیین مقدّس اسلام کمتر مسأله اى را مى توان یافت که به اندازه مسأله مهدویّت بدان اهمیّت داده شده باشد، و شاید بتوان گفت: در مورد هیچ مسأله اى از مسائل حیاتى اسلام به اندازه مسأله «مهدویّت» روایت نرسیده است.

زیرا علاوه بر آیات متعدّدى از «قرآن کریم» که پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، آنها را به وجود مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) تفسیر و تأویل کرده اند، روایات فراوانى از طریق اهل سنّت نیز از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و صحابه و تابعین و ائمّه معصومین(علیهم السلام)در باره ظهور مبارک آن یکتا بازمانده حجج الهى وارد شده است، در این روایات، ویژگى هاى شخصى و اوصاف و جزئیّات زندگى آن یگانه مظهر قدرت خداوندى بیان گردیده، و هم اکنون بیش از شش هزار حدیث از منابع و مدارک معتبر شیعه و سنّى در باره آن وجود مقدّس در دسترس ما قرار دارد.

مسأله مهدویّت، و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) که به عنوان یک شخصیّت ممتاز الهى، و رهبر آسمانى، و «خاتم اوصیا» و آخرین سفیر خداوند، در پایان جهان ظهور خواهد کرد، و بر سرتاسر کره خاکى استیلا خواهد یافت، و به وسیله آن وجود مقدّس، همه مکتبهاى موجود زمان، و حکومت هاى مقتدر جهان، و تمام نیروهاى تخریبى، و قدرت هاى اهریمنى، نابود خواهند شد، و در تمام جهان، صلح و صفا و عدالت و امنیّت بر اساس حکومت حقّ و عدل، بر قرار خواهد گردید، اندیشه اى است که کلیه فِرَق اسلامى آن را پذیرفته و سرسختانه از آن دفاع مى نمایند.

مسأله مهدویّت، و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و گسترش جهانى ایمان اسلامى، و پیروزى نهایى حق بر باطل، و استقرار کامل و همه جانبه ارزشهاى انسانى، و بالاخره تشکیل «مدینه فاضله» و حکومت جهانى واحد، در میان «مسلمانان» ریشه قرآنى دارد. قرآن کریم، با قاطعیّت هرچه تمامتر، پیروزى نهایى ایمان اسلامى، و غلبه قطعى «صالحان و پرهیزکاران» بر مستکبران و زورمداران، و کوتاه شدن دست جبّاران و ستمکاران از دامان محرومان و مستضعفان، و آینده درخشان فرزندان انسان را، در پرتو حکومت حقّ و عدل الهى به همه مسلمانان و پیروان ادیان وعده داده است.

آنچه در رابطه با مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)گفته شد، حقایقى است که سابقه اى بس طولانى داشته، و در نخستین روزهاى طلوع اسلام بر سر زبانها بوده است. و پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمّه اهل بیت(علیهم السلام)آنها را به عنوان نویدهاى ظهور مهدى موعود(علیه السلام) براى اُمّت اسلامى بازگو نموده، و در کمال صراحت از ظهور مردى از خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) که با فرمان مدبّر جهان هستى در پایان جهان ظهور خواهد نمود سخن گفته اند.

گرچه ما در آینده در این باره به تفصیل سخن خواهیم گفت، ولى در عین حال، در اینجا نیز براى این که تصویر روشنى از مسأله مهدویّت داشته باشیم، نخست مسأله عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)را از دیدگاه مسلمانان و جامعه اسلامى به صورت مختصر مورد بررسى قرار مى دهیم، سپس آنچه در کتب روایى شیعه و سنّى آمده است از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانیم تا حقیقت و واقعیّت مسأله مهدویّت بر همگان روشن شود.

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور