منتظرین ظهور

...به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

۶۲ مطلب توسط «منتظر ظهور» ثبت شده است

لقب قائم(علیه السلام) و مهدى(علیه السلام) چرا؟

مى پرسند: چرا امام زمان(علیه السلام) با کلمه «قائم» و «مهدى» خوانده مى شود، و اینکه بعضى با شنیدن لقب «قائم» بر مى خیزند و مى ایستند براى چیست؟

 

پاسخ:

در بسیارى از روایات، آنحضرت با لقب قائم و مهدى، یاد شده و در مورد قائم، بسیار مى شد که در زمان ائمّه(علیهم السلام)بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب، امامان به یاد امام زمان(علیه السلام) مى افتادند و مى فرمودند:

«قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت».

قائم یعنى قیام کننده، نظر به اینکه قیام و نهضت حضرت مهدى(عج) جهانى است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتى نبوده، آن حضرت با این عنوان خوانده مى شود.

امّا اینکه پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و یا با تلفّظ به این کلمه بر مى خیزند و مى ایستند، این کار یکنوع عمل مستحبّى است و احترام و اظهار پیوند و انتظار آنحضرت است و ضمناً مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدى(عج) مى اندازد و براى آنها تلقین عملى مى شود که باید برخاست، نهضت کرد، امیدوار بود و به زمینه سازى براى ظهور و قیام جهانى رهبرى معصوم و قاطع که امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستى است پرداخت.

این کار حتّى در زمان امام صادق(علیه السلام) در میان شیعیان معمول بوده، حتى نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا(علیه السلام)کلمه «قائم» ذکر شد، امام رضا(علیه السلام) برخاست و دستش را بر سرنهاد و فرمود:

«اَللّهُمَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ;

خداوندا بر فرجش شتاب کن، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.»

امّا در مورد واژه مهدى، از این روست که امام زمان هدایت شده و هدایت کننده است.

امام صادق(علیه السلام) در ضمن حدیثى در این مورد فرمود:

«اِنَّما سُمِّىَ الْقائِمُ مَهْدِیّاً لاَِنَّهُ یَهْدى اِلى اَمْر مَضْلُولٌ عَنْهُ وَ سُمِّىَ الْقائِمُ لِقِیامِهِ بِالْحَقِّ ;

آنحضرت را مهدى گویند، زیرا او مردم را به امرى که گم کرده اند هدایت مى کند، و قائم گویند چون به حق قیام کند».

از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد چرا قائم را «قائم» خواندند؟

فرمود:

«زیرا یاد او فراموش مى شود و بسیارى از معتقدان به امامت آنحضرت، راه ناصحیح مى روند.»

از آنحضرت سؤال شد چرا او را منتظر گویند؟ فرمود:

«زیرا براى او غیبتى طولانى است که روزهایش بسیار است، افراد مخلص و پاک در انتظارش بسر مى برند ولى افراد شکّاک و مُرَدّد او را انکار مى کنند و منکران، نامش را به مسخره مى گیرند و تعیین کنندگان وقت بسیارند، عجله کنندگان در او به هلاکت مى رسند، مسلمانان در مورد او نجات مى یابند.»

  منابع:
بحار، ج 51، ص 30.

اثباة الهداه، ج 7، ص 110 ـ و نیز در همین کتاب ص 169 وجه تسمیه دیگرى در مورد واژه مهدى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است (توضیح اینکه: مردم در آن زمان، اسلام راستین را گم کرده اند حضرت مهدى(عج) آنها را به دین اسلام ناب هدایت مى کند) (توضیح المقاصد ص 512).



۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۴۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

فائده غیبت طولانی چیست؟

مى پرسند: غیبت طولانى امام مهدى(عج) و عدم دسترسى ما به او، چه سودى دارد؟

پاسخ:

امام قائم(عج) بخاطر عدم پذیرش جامعه، از نظرها پنهان است، او همچون امامان معصوم(علیهم السلام) دیگر اگر آشکار بود، مردم همان که با آن امامان کردند با او مى کردند، امّا او غائب است تا مردم آمادگى پذیرش او را در طول زمان و با برنامه ریزیهاى دراز مدّت و تکامل معنوى و مادّى پیدا کنند.

غیبت او چنانکه در روایات آمده همچون پنهان شدن خورشید پشت ابرها است، گرچه ابرها از تابش مستقیم خورشید ممانعت مى کنند، ولى هرگز نمى توانند تابش خورشید را بطور کلى محو سازند.

غیبت امام قائم(عج) دهها فایده دارد که در اینجا به طور اختصار به چند فایده آن اشاره مى کنیم.

1 ـ غیبت او به پیروانش امید مى بخشد و آنها را دلگرم مى کند که داراى چنین رهبرى هستند، با توجّه به اینکه امید، آن هم امیدى این چنین، سازنده است.

2 ـ غیبت آنحضرت پیروانش را قدم به قدم آماده مى سازد تا آن حضرت را از عزلت بیرون آورند.

3 ـ آنحضرت در عین اینکه غائب است گاه در مسائل مهم با فقهاء و بزرگان اسلام تماس مى گیرد و آنها را راهنمایى مى کند (چنانکه شواهد آن بسیار است و بعضى از آنها در این کتاب آمده است.)

4 ـ گفتگو درباره قیام مهدى(عج) و تشکیل کنگره ها و کنفرانسها و تنظیم نوشته ها و مقالات در طول زمان با فرصت کافى موجب پرورش نفوس و آمادگى، در اندیشه انقلاب جهانى بودن و هدف دارى  و ... مى شود، در نتیجه آمادگیهاى فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، صنعتى، اقتصادى و بالاخره نظامى در همه جا پیدا مى شود و به این ترتیب زمینه سازى ظهور آنحضرت مهیّا مى گردد.

5 ـ شناخت موانع یک انقلاب جهانى در تمام ابعاد و براندازى آن موانع نیاز به طول زمان و کمک فکرى بسیار در سطح جهان دارد، این نیز یکى از فوائد غیبت امام قائم (عج) مى باشد.

6 ـ از طرفى طول غیبت و دورى مردم از رهبر مصلح و عادل، موجب فساد در تمام زمینه ها شده، و همین فساد موجب خستگى و ناراحتى و نارضایتى مردم مى شود و در دل این فساد، جرقه هاى انقلاب بروز مى کند و مردم، تشنه مصلح واقعى و عدالت مى شوند، چرا که تا همه، رنج ظلم و فساد را نبرند آماده درک لذّت عدالت و اصلاح نخواهند شد، چنانکه در روایات مربوط به حضرت مهدى(عج) بسیار آمده که:


«یَمْلاَُ الاَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً وَ نُوراً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جُوْراً وَ شَرّاً;

آنحضرت زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد همان گونه که پر از ظلم و جور و بدى شده باشد؟»


و انقلاب واقعى، انقلابى است که طبیعى و خودجوش و از متن توده ها برخیزد، و همگان به خوبى آن را درک کنند.

البتّه این سخن به این معنى نیست که ما تن به ظلم و فساد دهیم، و مبارزه با ظلم و فساد نکنیم که شرع و عقل چنین اجازه اى به ما داده، بلکه این سخن خبر از آینده مى دهد، و حاکى است که مردم بر اثر دورى از یک مصلح عادل و آگاه چگونه در لجن فساد فرو مى روند، در این صورت باید براى یافتن آن مصلح بپاخاست و خود گرفتارى مردم، آنها را براى یافتن راه حل بر مى انگیزاند.

آرى باید مدتها بگذرد، تا مردم تکامل یابند و حقائق برایشان کشف گردد، و با تجربیّات تلخ خود روى حکومتهاى باطل از آنها روگردان گردند و تشنه وجود امام قائم(عج) شوند.

در قرآن کریم مى خوانیم:


«سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِى الاْفاقِ وَ فِى اَنْفُسِهِمْ حَتّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ;

بزودى آیات خود را از هر سوى جهان و در وجود خود مردم نشان مى دهیم تا براى آنها آشکار گردد که او حق است.»


در مورد اینکه منظور از ضمیر «او» در «اِنَّهُ) به کجا بازگشت مى کند امام صادق(علیه السلام) در ضمن روایتى فرمود:

«منظور خروج قائم(عج) است که او حق است (و حقانیّتش آشکار مى گردد).»


منبع:
بحار، ج 51، ص 62 ـ منظور از این تفسیر این است که یکى از مصادیق روشن حق که پس از طول زمان آشکار خواهد شد وجود قائم (عج) است.
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

آیا عقیده به ظهور مصلح جهانى مخصوص شیعیان است؟

مى پرسند: آیا عقیده به ظهور حضرت مهدى (عج) در آخرالزّمان مخصوص شیعه است یا ادیان دیگر نیز به آن معتقدند؟

 

پاسخ:

این عقیده حتى در کتب زرتشتیان، هندویان و تورات و انجیل و در میان مصریها و چینیها و حتى در میان غربیها وجود دارد و در منابع اهل تسنّن، روایات متواتر و بسیار زیاد آمده است، به عنوان نمونه به کتابهاى:

1 ـ نورالابصار صفحه 157.

2 ـ التّاج الجامع الاصول (تألیف شیخ منصور على ناسف).

3 ـ کتاب صواعق المحرقه.

4 ـ کتاب منتخب الاثر (تألیف آیة اللّه صافى).

5 ـ اثباة الهداة، ج 7، از صفحه 179 به بعد.

6 ـ المجالس السنیّه نوشته سید محسن جبل عاملى(ره) جلد 5 صفحه 713 تا 743 مراجعه فرمائید.
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

نام و کنیه امام زمان(علیه السلام)

امام زمان(علیه السلام) هنگام تولّد تا وقتى که پدرش به شهادت رسید (از سال 255 تا سال 260) مخفى بود و تنها خواص از اصحاب او را مى دیدند و مسائل خود را از ایشان مى پرسیدند، هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت، سرانجام عواملى باعث شد که آنحضرت از نظرها غایب گردید و نخست غیبت صغرى و سپس غیبت کبرى به وجود آمد (که در این مورد، بعد سخن خواهیم گفت).

بهرحال: چنانکه در روایات آمده، محل زندگى امام زمان(علیه السلام) در دوران کودکى همچون محل زندگى حضرت موسى(علیه السلام) مخفى بود تا از گزند طاغوتیان محفوظ گردد.



منبع:
ـ بعضى از اصحاب خاص در زمان امام عسکرى(علیه السلام) به خدمتش مى رسیدند و مسائل خود را از آنحضرت مى پرسیدند و جواب مى گرفتند (در این باره به کتاب احتجاج طبرسى جلد 2 صفحه 268 به بعد مراجعه کنید).

 
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

فضائل زیارت عاشورا

امّا فضائل زیارت عاشورا; بر حسب آنچه در فرمایش حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)و حضرت صادق (علیه السلام)در روایت علقمه و صفوان است ، بیست و دو امر است:

اوّل: ثواب دوازده هزار حج.

دوم : ثواب هزار هزار جهاد .

سوّم: ثواب دو هزار هزار عمره ; که همه آنها را با حضرت رسول (صلى الله علیه وآله)و ائمّه اطهار (علیهم السلام)بجا آورده باشد .

چهارم: ثواب مصیبت هر پیامبرى از اوّلین تا آخرین .

پنجم :ثواب مصیبت هر رسولى  .

ششم: ثواب مصیبت هر وصیّى تا روز قیامت  .

هقتم:ثواب مصیبت هر صدّیقى تا روز قیامت  .

هشتم: ثواب هر شهیدى تا روز قیامت  .

نهم: بلندى مقام او صد هزار هزار درجه .

دهم: نوشته شدن هزار هزار حسنه .

یازدهم: محو شدن هزار هزار گناه .

دوازدهم: رسیدن به درجه شهداى با آنحضرت تا حدّى که به هیئت آنها محشور شود  ، و در مقامات آنها داخل شود .

سیزدهم: ثواب زیارت هر پیامبرى.

چهاردهم: ثواب زیارت هر رسولى .

پانزدهم: ثواب زیارت هر کسیکه زیارت نموده است آنحضرت را از آن روزى که شهید شده اند .

شانزدهم: جواب سلام از آنحضرت (علیه السلام) بجهت قبولى زیارت او .

هفدهم: قضاء و بر آورده شدن حوائج هرقدر و هرچند بزرگ باشد .

هجدهم: سرور قلب بر وجه دوام و همیشگى و روشنى چشم بواسطه رسیدن به آنچه طالب باشد .

نوزدهم: فوز به بهشت  .

بیستم: سلامتى از آتش .

بیست و یکم: قبول شدن شفاعت او براى هر کس که از خویش و بیگانه ، گرچه مستحق آتش جهنّم باشند ، جز دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) .

بیست و دوّم: ضمانت مؤکّده از حضرت صادق (علیه السلام) و از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) و از حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) و از حضرت ابى عبدالله (علیه السلام)و از حضرت مجتبى (علیه السلام)و از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله)و از جبرئیل (علیه السلام) و از حضرت احدیّت جلّ شأنه در حقّ زائر به این زیارت آنکه زیارت او مقبول و سعى او مشکور ، یعنى که هیچ مانعى سبب ردّ آن نشود.

 
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه شیعه

از نظر «شیعه»، مسأله مهدویّت و نوید ظهور مهدى موعود(علیه السلام) یکى از مسایل بسیار حیاتى اسلام به شمار مى رود و به اندازه اى اهمیّت دارد که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)در ردیف وقوع «قیامت» و تکذیب و تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم مى باشد.

در این باره روایات فراوانى از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) رسیده است که قسمتى از آنها از نظر خوانندگان مى گذرد:

پیامبر اکرم مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فقد أنکرنی»

«هرکس که قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا انکار کند به راستى که مرا انکار کرده است».

و در حدیث دیگر مى فرماید:

«من أنکر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میتةً جاهلیةً».

«هرکس که مهدى قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است».

و در حدیث دیگرى آمده است که فرمود:

«من أطاعه أطاعنی، و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذّبه فقد کذّبنی، ومن صدّقه فقد صدّقنی».

«آن کس که او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده است و آن کس که با او مخالفت ورزد با من مخالفت ورزیده است و آن کس که در دوران غیبتش او را انکار کند مرا انکار کرده است و آن کس که او را تکذیب نماید مرا تکذیب نموده است و آن کس که او را تصدیق کند مرا تصدیق کرده است».

و در حدیثى دیگر مى فرمایند:

«لا تقوم الساعة حتّى یقوم القائم الحقُّ منّا وذلک حین یأذن اللّه عزّ وجلّ له و من تبعه نجا، و من تخلّف عنه هلک، اللّه اللّه عباد اللّه! فأتوه ولو على الثلج، فإنّه خلیفة اللّه عزّوجلّ وخلیفتی».

«قیامت برپا نمى شود تا هنگامى که قائمى از ما به حقّ قیام کند. و این هنگامى است که خداى تعالى اذن ظهورش دهد، کسى که از او پیروى کند نجات مى یابد، و کسى که از او تخلّف کند هلاک مى شود، از خدا بترسید، اى بندگان خدا! هرکجا باشید او را دریابید، اگرچه مجبور شوید بر روى برف حرکت کنید، که او خلیفه خداى تبارک و تعالى و جانشین من است».

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

«لاتخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إمّا ظاهراً مشهوراً، و إمّا خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج اللّه وبیّناته».

«زمین هرگز از وجود قائمى که براى خدا قیام کند و حجّت حقّ را بر پا دارد خالى نخواهد بود، که یا ظاهر و آشکار است و یا ترسان و نهان، تا حجّتها و دلایل روشن حضرت پروردگار باطل نشود».

امام حسن مجتبى(علیه السلام) مى فرماید:

«إنّ الأئمّة منّا، وإنّ الخلافة لاتصلح إلاّ فینا، و إنّ اللّه جعلنا أهلها فی کتابه و سنّة نبیّه».

«امامان ـ دوازده گانه ـ از ما هستند، و خلافت جز براى ما شایسته نیست، و خداى تعالى ما را در کتاب خود و سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اهل خلافت قرار داده است».

امام حسین(علیه السلام) مى فرماید:

«قائم هذه الاُمّة هو التاسع من ولدی، وهو صاحب الغیبة، وهو الّذی یقسّم میراثه وهو حیّ».

«قائم این اُمّت نهمین فرزند منست; اوست که از دیده ها غایب مى شود و در حالى که زنده است میراثش تقسیم مى شود».

امام زین العابدین(علیه السلام) مى فرماید:

«. . . لاتخلو الأرض إلى أن یقوم الساعة من حجّة ولولا ذلک لم یُعبد اللّه . . .»

«...تا روزى که قیامت برپا شود هرگز روى زمین از حجّت خالى نخواهد بود، و اگر حجّت خدا روى زمین نباشد، خدا پرستیده نمى شود...».

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

«من المحتوم الّذی حتّمه اللّه قیام قائمنا، فمن شکّ فیما أقول، لقی اللّه وهو به کافر وله جاحد».

«قیام قائم ما از وعده هاى حتمى خداوند است. هرکس در این گفتار که مى گویم شکّ و تردید به خود راه دهد، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات خواهد کرد».

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

«من أقرّ بجمیع الأئمّة وجحد المهدی کان کمن أقرّ بجمیع الأنبیاء وجحد محمّداً(صلى الله علیه وآله وسلم) نبوّته».

«هرکس به همه امامان اعتراف کند ولى حضرت مهدى(علیه السلام) را انکار نماید، مانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف کند ولى نبوّت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)را انکار نماید».

امام کاظم(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکر واحداً من الأحیاء فقد أنکر الأموات»

«هرکس یکى از امامان زنده را انکار نماید، امامان قبلى را نیز انکار نموده است».

امام جواد(علیه السلام) مى فرماید:

«إذا مات إبنی علی بدا سراج بعده، ثمّ خفی، فویلٌ للمرتاب، وطوبى للغریب الفارّ بدینه»

«هنگامى که پسرم على ـ امام هادى ـ از دنیا برود چراغى بعد از او آشکار مى شود، و سپس مخفى مى گردد. واى بر کسى که در باره او شکّ و تردید به خود راه دهد، و خوشا به حال شخص غریبى که دین خود را برداشته ـ براى حفظ آن ـ از شهرى به شهر دیگر فرار کند».

در فرمایش امام جواد(علیه السلام) منظور از چراغ آشکار، امام حسن عسکرى(علیه السلام) و منظور از چراغ مخفى، حضرت مهدى(علیه السلام) است.

امام حسن عسکرى(علیه السلام) مى فرماید:

«أما إنّ المقرّ بالأئمّة بعد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) المنکر لولدی کمن أقرّ بجمیع أنبیاء اللّه ورسله ثمّ أنکر نبوّة محمّد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)، والمنکر لرسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)کمن أنکر جمیع الأنبیاء، لأنّ طاعة آخرنا کطاعة أوّلنا، والمنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا»

«آگاه باشید که هرکس به همه امامان بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)اعتراف کند ولى پسرم را انکار نماید همانند کسى است که به همه پیامبران اعتراف نموده ولى رسالت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار نماید، و هرکس که رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را انکار کند همانند کسى است که همه پیامبران را انکار نماید; زیرا اطاعت آخرین ما، اطاعت اوّل ماست، و انکار آخرین ما چون انکار اوّل ماست».

حضرت مهدى(علیه السلام) مى فرماید:

«من أنکرنی فلیس منّی، و سبیله سبیلُ ابن نوح».

«کسى که مرا انکار نماید از من نیست، و راه او راه فرزند حضرت نوح(علیه السلام)است».

از نظر شیعه، مسأله مهدویت و نوید ظهور آن مصلح الهى، یک مسأله کهن و ریشه دار است و سابقه آن به نخستین روزهاى طلوع فجر اسلام و دوران شخص نبى اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر مى گردد.

به اعتقاد شیعه، علاوه بر آیات متعددى که در «قرآن کریم» وارد شده و پیشوایان دینى آنها را به وجود مقدّس «مهدى موعود» تفسیر و تأویل کرده اند، صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) جانشینان آن حضرت صادر شده که در آنها کلیه صفات، خصوصیّات و جزئیات زندگى آن منتظر موعود و این که پس از تولّد دو بار غیبت خواهد داشت و پس از غیبت طولانى ظهور خواهد کرد، و با تشکیل حکومت واحد جهانى، جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود بیان شده است.

شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند که مهدى موعود(علیه السلام) سرّى از اسرار حقّ و رازى از رازهاى نهفته خداوند و آخرین برگزیده الهى است که پس از تولّد از نظرها غایب شده است و بعد از مدّت زمانى طولانى ظهور مى نماید و او حجّة اللّه، خلیفة اللّه و بقیّة اللّه است.

مهدى موعود(علیه السلام) از نسل پاک پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و از على و زهرا(علیهما السلام) و نهمین نفر از فرزندان امام حسین(علیه السلام) و فرزند بلا فصل امام حسن عسکرى(علیه السلام)است.

شیعیان دوازده امامى عقیده دارند که حضرت مهدى(علیه السلام)همنام و هم کنیه پیامبر و هم اکنون زنده است و هنگامى که خداوند اذن ظهورش دهد قیام مى کند و زمین را پر از عدل و داد مى نماید.

شیعیان، طبق وعده هاى انبیاى سلف(علیهم السلام) و نویدهاى کتب مذهبى، و وعده هاى صریح قرآن کریم عقیده دارند که:

آنگاه که اخلاق و معنویّت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب ظهور مهیا گردد، حضرت مهدى(علیه السلام) به فرمان حقّ قیام مى کند و دنیا را پر از عدل و داد مى نماید و به همه رنج ها پایان مى دهد.

شیعیان بر اساس عقل، وجدان، کتاب و سنّت عقیده دارند که با ظهور ولىّ خدا و آمدن موعود مکتبها و رهایى بخش انسانها هیچ حکومت باطلى روى زمین باقى نمى ماند; بلکه همه مکتب هاى موجود و حکومت هاى مقتدر زمان یکى پس از دیگرى از بین رفته و متلاشى مى گردند، مرزهاى جغرافیایى بین کشورها برداشته مى شوند; مظاهر شرک، کفر، الحاد و بى عدالتى از بین مى روند، عدالت اجتماعى تأمین مى گردد، هر حقّى به صاحب حقّ مى رسد، همگان در رفاه و آسایش زندگى مى کنند، از ظلم و ستم و بى عدالتى خبرى نیست، و در سرتاسر جهان هستى، تنها یک نظام حکومت مى کند که آن هم نظام عادلانه اسلام و احکام نجات بخش آسمانى قرآن کریم است.

جعلنا اللّه من أنصاره و الفائزین بلقائه.

    

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

مهدى موعود(علیه السلام) از دیدگاه اسلام

دین مبین اسلام به عنوان دین خاتم و آخرین دین جامع و کامل آسمانى، از نخستین روزهاى طلوع که غریبانه سر از افق مکّه بیرون آورد و نمى توانست در زیر بار گران شکنجه هاى طاقت فرساى کفّار قریش و مشرکان مکّه کمر راست کند، با دیدى وسیع، عمیق و جدّى به مسأله «مهدویّت» و آینده بشر نگریسته و به مسلمانان نوید «نیک فرجامى» در آینده تاریخ داده است.

طبق متون اصیل اسلامى، رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)در همان عصر غربت و دوران تنهایى خویش و در روزگارى که هیچ کس باور نداشت که آئین توحید و یکتاپرستى از مرز جزیرة العرب فراتر رود، از پیروزى اسلام و آینده جهان و سرانجام بشر سخن مى راند.

شاهد صادق این گفتار، آیات متعددى است که در قرآن کریم وارد شده و پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) آنها را به وجود مقدّس مهدى موعود(علیه السلام)و زمان ظهور مبارک آن حضرت تفسیر و تأویل نموداند.

علاوه بر این، در ضمن صدها حدیث معتبر و متواتر که بزرگان و محدّثان شیعه و سنّى در منابع موثّق خود آورده اند، به معرّفى مهدى موعود(علیه السلام) و پایه گذار حکومت واحد جهانى پرداخته اند.

اینک براى این که معلوم شود مسأله مهدویّت در اسلام تا چه اندازه اهمیّت دارد پیرامون عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از دیدگاه شیعه و سنّى توضیح مى دهیم و به برخى از روایاتى که درباره اهمیّت این موضوع در منابع موثّق شیعه و سنّى آمده است اشاره مى کنیم; آنگاه درباره ویژگى هاى حضرت مهدى(علیه السلام) در روایات و تعداد روایات رسیده در موضوع ظهور، مطالبى را به طور اختصار تحت چند عنوان مى نگاریم.

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:

«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد».

نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند.

مسیحیان، با این که حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند.

طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد.

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.

آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.

اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه آورده ایم توجه فرمایید...  انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور

بالِ پرواز

سایه نشینان ابر «اهل زمین» اند. آنان که پاى بر خاک دارند و فراتر از خاک را تجربه نکرده اند، همانهایند که تا ابر هست از دیدار خورشید محرومند، تا ابر هست از تابش مستقیم آفتاب محرومند.

امّا آنها که بالى یا مجالى براى پرواز دارند، اگر خود پرواز کنند یا بر بال پرنده اى نشسته، دل از خاک برکنده و چند صدمترى فراتر از خاک را مشاهده کنند، به آسانى خود را در معرض نگاه مستقیم خورشید مى بینند و گرماى آفتاب را بر رگ و پوست خویش لمس مى نمایند.

بلکه اگر اهل پرواز و دل برکندن از خاک هم نباشند، همینکه پایى براى صعود داشته باشند و از گستره عادىِ زندگىِ زمینى فراتر روند، چه بسا هنوز به قله کوه نرسیده، ابرها را زیرپاى خویش ببینند و جمال دلا راى خورشید را، بر بالاى سر خود نظاره کنند.

منتظرانِ حضرت مهدى(علیه السلام)، آن خورشید همیشه فروزان منظومه هستى، چنین حالى دارند. تا آن زمان که دلبستگان به خورد و خواب و خانه و خلوتِ خویشند از دیدار محرومند، اگر چه خود را از منتظران بدانند و براى رسیدن روزى آفتابى، در پى بر طرف شدن ابرهاى تیره غیبت، لحظه شمارى کنند.

امّا آنگاه که پاى در راه خویشتن سازى و دیگرسازى مى نهند و صخره هاى سخت حوادث و ابتلاءات دوران غیبت را یکى پس از دیگرى در مى نوردند، دیرى نمى پاید که به قله اى آفتاب گرفته دست مى یابند و جلالت بیمثال خورشید عالم افروز زاده زهرا را به تماشا مى نشینند.

لکن خوشا به حال آنان که عرفان و سوز و مجاهدت شان، بال پروازشان است و دنیاى حقیر و متاع قلیل، دل آسمانى شان را هرگز تسخیر نمى کند. راستى آنان در آن اوج فراتر از اینهمه ابرى که فضاى زندگى ما را پوشانده است، چه مى بینند؟

۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
منتظر ظهور